• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 302)
پنج شنبه 2/9/1391 - 23:40 -0 تشکر 575497
انواع گریه برای اباعبداله(ع)

برداشتی طلبگی از سخنرانی استاد محسن قنبریان

مقدمه ۱ :

آیا گریه ی همه ی افراد بر سید الشهدا (ع) ارزشش یکسان است؟ آیا همانقدر که گریه ی یک فرد عادی و عامی ارزش دارد، گریه ی بزرگانی مثل امام خمینی (ره) نیز به همان مقدار ارزش دارد ؟ آیا این گریه ارزش تربیتی و رشد دهندگی دارد؟

چه کنیم که این گریه برایمان عادی نشود؟ اصلاً چه کنیم که توفیق گریه پیدا کنیم ؟ و …

اینها همه سوالاتی است پیرامون گریه بر اباعبدالله (ع) که برای پاسخ به آنها نیاز هست که انواع گریه را ذکر کنیم.

مقدمه ۲ :

لازم است بدانیم که مقدمه و پستوانه هر گریه ای (چه گریه بر سیدالشهدا(ع) و چه بر هر کس دیگر) ، معرفت است خواه آن معرفت اجمالی باشد یا تفصیلی .

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:43 - 0 تشکر 575501


معرفت نیز انواعی است که برای ورود به بحث گریه نیاز به توضیح انواع معرفت داریم.


۱- معرفت حسی :


مختصراً عرض کنیم که هر علم و معرفتی که به وسیله محسوسات ۵ گانه ی ما بدست می آید را معرفت حسی گویند. مثل دیدن درختی و معرفت یافتن به اینکه آن درخت سبز است و … مثل لمس کردن جسمی و معرفت یافتن به اینکه آن جسم زبر یا نرم است.


۲- معرفت خیالی :


خیال آن قوه ای است در انسان که در معلومات حسی ما دخل و تصرف می کند یعنی مثلاً مقایسه می کند بین دو تصویر در ذهن و تعیین می کند کدام یک روشن تر است یا کدام بزرگتر است همچنین این قوه خیال است که از همان معلومات حسی ، معلوم جدیدی تألیف و ایجاد می کندمثلاً کسی که تا بحال کربلا را ندیده اما با شنیدن خصوصیات آن شهر ، تصویری خیالی از آن در ذهنش می کشد . قوه خیال همانی است که در اصطلاح عامیانه به آن می گویند خیال بافی.


۳- معرفت وهمی


تا بدین جا دو معرفت قبلی محدود بودن در “مادیات“ و همچنین “مقدار“ داشتند. اما قوه وهمی آن است که فراتر از مادیات و مقادیر را درک می کند ، او درک « حالات» جزئی می کند مثل اینکه درک می کند که فلانی به او علاقه دارد یا بغض و نفرت دارد.

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:44 - 0 تشکر 575504

۴- معرفت عقلی


تا به اینجا معارفی که ذکر شده بین ما و حیوانات مشترک بود اما از این مرحله ، انسان با داشتن قوه عقل از حیوانات جدا می شود. هر آنچه که به وسیله عقل خود درک می کنیم به آن معرفت عقلی گویند. عقل کارش استدلال ریختن و نتیجه گیری است، از یکسری جزئیات مسائل کلی متوجه می شود، بوسیله ی معلومات قبلی موجود در ذهن ، مجهولات را حل می کند. مسائل ریاضی و فلسفی و … بوسیله عقل فهمیده می شود.


با توجه به اینکه سه معرفت قبلی ، خطاپذیرند، این عقل است که باید مدیریت ۳ معرفت قبلی را بکند و درست و غلط را از هم تشخیص دهد. و اصلاً آنچه انسان را انسان می کندهمین مسلط کردن عقل بر باقی قواست . مثلاً نمونه عملی این تدبیر عقلی در مسأله ی تشخیص دوست واقعی از دشمن است. عقل می گوید کسی دوست توست که صلاح تو را بخواهد ، عیبت را به تو بگوید ، وفادار به تو باشد اما وهم می گوید: فلانی دوست دار من است حال آنکه مصلحت تو را نمی خواهد، مثلاً تو را به کارهای خلاف دعوت می کند ، به جای امربه معروف و نهی از منکر کردنِ تو همیشه آنچه را تو دوست داری به تو می گوید حال آنکه عقل می گوید دوست تو آن است که تو را امر به معروف و نهی از منکر کند هر چند باب میل تو نباشدو ….


عقل می گوید: من احبک نهاک ، یعنی کسی واقعاً تو را دوست دارد که نهیت کند از خطر و … اما وهم می گوید کسی که مرا نهی کند “از آنچه دوست دارم“، دشمن من هست؛ یعنی به طور کلی کسی که با میل های نادرست من مخالفت کند دشمن من و کسی که با میل های من – هر چند نادرست – همراهی کند دوست من است . و عقل خلاف این را می گوید و البته انسان عاقل آن است که تدبیر امورش را به عقلش بسپارد.

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:46 - 0 تشکر 575507


با توجه به توضیحات داده شده و اینکه هر گریه ای پشتوانه ی معرفتی دارد، گریه ها نیز بر اساس معرفت های خود تقسیم بندی می شوند.


۱- اشک حسی


این اشک پشتوانه اش ، یک معرفت حسی است . مثل اشک حاصل از دیدن صحنه ی رقت بار یا شنیدن صدای حزین. از اینگونه اشک ها در تاریخ نیز بوده: مثل اشک مروان حکم بر ام البنین، اشک سپاه ابن زیاد بر زینب کبری (س).


ارزش این اشک


خیلی احساسی است و زود گذر است یعنی پس از مدتی اشک ، خشک می شود. تکرار برنمی دارد یعنی مثلاً اگر یکبار صرفاً با یک صدای حزین مداحی ، اشک ریخت، بارهای بعد شاید دیگر اشکی نباشد. از لحاظ تربیتی کم اثر است و زور بسزایی در مقابل گناه و رذایل ندارد. برای مومن ثواب دارد اما غیر مومن (مثل مروان و …. ) خیر. مگر اینکه در همین مرحله متوقف نشود و به مراتب باارزش تر گریه بیانجامد.

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:48 - 0 تشکر 575510

۲- اشک خیالی


این خود دو قسم دارد :


۱- اشک خیالی برآمده از حس :


یعنی آن معرفت و علم اولیه حسی بوده اما قوه خیال آن را پردازش کرده و بدان شاخ و برگ داده مثلاً صحنه ی تصادفی را« ببینی» و عزیزان خود را جای آنها بگذاری یا مثلاً در واقعه کربلا مصائب حضرت زینب کبری را « میشنوی» و خواهر یا مادر خود را جای ایشان می نهی ، در این حالت علم اولیه(دیدن صحنه تصادف، شنیدن مصائب ) حسی بود اما قوه خیال در آن دخل و تصرف کرد و تغییرش دارد و عزیزان خود را جای آن نهاد.


ارزش این اشک


پر ارزش نیست اما تکرار بردار و تازه شونده است یعنی مثلاً یکبار خواهر خود را جای حضرت زینب(س) می گذاری بار دیگر مادر ، بار دیگر عمه و …


از لحاظ تربیتی ، اثر چندانی ندارد اما اگر این گریه باعث رسیدن به مراتب بالاتر اشک شود(که ذکر خواهیم کرد) خوب است چنانچه برای آنهایی که این سوال را دارند که چه کنیم بتوانیم بر اهل بیت (ع) گریه کنیم ؟ می تواند راه خوبی باشد برای شروع گریه ی آنها، چنان چه در روایات نیز به عنوان شروع کار به آن امر فرموده اند.

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:51 - 0 تشکر 575514

۲- اشک خیالی برآمده از عقل


در این حالت مسأله ای عقلی به عنوان ماده ی خام وارد خیال شده و توسط قوه خیال پردازش می شود.یعنی علمی عقلی را درک می کنی و آن را توسط قوه خیال شاخ و برگ می دهی.


مثلاً مسأله ظهور اما عصر(عج) را از عقل منفصل -که قرآن و عترت است- فهمیده ای که یارانی از پاره های آهن دارد ، در وقت ظهور ، شب در حالی که در بستر خوابیده اند ، صبحگاهان در کنار خانه خدا ، در جوار بقیه الله (عج) هستند و …


همین مسأله عقلی که دارای براهین عقلی و نقلی است را خیال می کنی و داستان می سازی و خودت را جای آنها می نهی این تخیل رابطه لطیفی را موجب شده، اشک و حالی می یابی و این رابطه باعث نزدیک شدن دل تو به امامت و افزایش محبت تو می شود


و ممکن است شبهایی با خیال آن ، از ته دل اشک بریزی و بالشت زیر سرت خیس شود و در این لذتی است وصف ناپذیر.


و همین تلطیف روح احیاناً باعث می شود که تو برای رسیدن به آن “خیال واقعی“ تلاش کنی و سعی کنی با سربازی برای آن حضرت در زمان غیبت باعث نزدیک شدن ظهورش شوی و دیگر کارهایت را با هدف تعجیل ظهور می سنجی ، رشته ی تحصیلی را ،شغل را، همسر را ، نام فرزند را ، با مولایت می سنجی و اینها نتیجه ی نزدیک شدن تو به امام است.


البته ممکن است استمرارش را از دست دهدو زورش کم شود و نتواند در افعال – چنانچه ذکر شد – تأثیر کند و بعد از مدتی سرد شوی و این بخاطر توقف کردن توست در همین مرحله. برای جلوگیری از سرد شدنت باید سعی کنی به مراتب بالاتر از اشک برسی.


ارزش این اشک


ارزشمندتر و مستمرتر از قبلی هاست، موجب تلطیف روح می شود ، وجه مثبت دیگرش این است که می تواند بخوبی مانعی برای خیالات گناه آلود باشد مثلاً جوانی که از خیالات شهوانی آزار می بیند می تواند با بکار انداختن این خیال درباره مسائل دینی و امام زمانی ، جلوی آن خیالات را بگیرد. اما نقصی که این خیال دارد این است که از لحاظ تربیتی نمی تواند در تمام قوای انسان اثر گذارد و او را از گناه عملی (نه خیالات گناه) یا رذایل اخلاقی جدا کند به همین دلیل است که ما شاهد هستیم برخی گریه کنندگان بر سیدالشهداء (ع) با وجودی که اشکی از ته دل می ریزند امام متأسفانه مبتلا به گناه یا رذیله ای اخلاقی اند و نکته ضروری این است که ما نباید با مشاهده ی این گونه افراد،گریه ی آنها را زیر سوال ببریم و بگوییم: گریه ی آنها دروغین است وگرنه فلان گناه را مرتکب نمی شد.


بلکه اشک آنها واقعا صادق است اما در مرتبه ی خیال قرار دارد و زور چندانی ندارد که آنها را از گناه یا رذیله دور کند. تفصیل اینکه این گریه کدام دسته گناهان را از بین می برد و زورش به کدام نمی رسد مجال دیگر می خواهد.

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:56 - 0 تشکر 575517

۳- اشک وهمی


این خود به سه قسم تقسیم می شود


۱٫۳- اشک وهمی برآمده از حس


بدین صورت که علم ابتدایی و ماده خام ورودی در قوه وهم ، حسی است اما ما بوسیله ی قوه وهم از ضمنِ محسوس، درک حالی از محبوبیت یا محب بودن و مانند آن می کنیم.


مثل اینکه کسی قبل از هیأت به تو می گوید : “دیشب خواب تو را دیدم که در کربلا با عمامه سیاه داشتی زیارت می کردی“ از این شنیده ناگاه احساس خوشایندی درونت شکل گرفته محبوبیتی نزد اهل بیت درک کرده دلت رقیق می شود . فرض کن حرم امام رضا زیارت می کنی یکباره ژتن غذای آستان قدس دستت بگذارند همان حال را پیدا می کنی این درک وهم تو از یک ماجرای حسی است، ازاین نمونه ها را بیاب….


ارزش این اشک


بی ارزش نیست البته گاهی کاذب و گاهی صادق است چون دادن یک غذا واقعاً نشانه محبوبیت تو نیست و البته گاهی هم هست! برای اوقاتی که دل ادبار دارد و مثلاً چند وقتی است احساس می کنی محبت و شور و شوق کم شده است ، کارگر می آید.


نکته مهم : اگر کسی خود را در همین سطح از معرفت محصور کرد و همیشه از اهل بیت (ع) انتظار داشت که مثلاً در خوابش بیایند یا مثلاً همیشه که به زیارت امام رضا(ع) می رود انتظار دارد ، حضرت لطفی حسی به او بکند و … ممکن است (و به احتمال زیاد) با چند وقت خواب ندیدن، لطف ندیدن و … دل زده شده و به کل هیئت را ترک کند و مثلا_نعوذبالله- بگوید:“بابا امام حسینِ چی؟! کی گفته ارباب هوای نوکراش رو داره؟!“ ما که چند وقته التماس میکنیم فلان چیز را بدهند اما نمی دهند و … پس همان طور که درکِ وهمیِ مثبت راه انداز است درکِ وهمیِ منفی هم سردکننده و ادبار ساز است.

جمعه 3/9/1391 - 0:31 - 0 تشکر 575523

۲٫۳- اشک وهمی حاصل از خیال


این نیز علم ابتدایی و ماده خام آن یک معرفت خیالی است که با قوه وهم پردازش می شود.


مثلاً شخصیتی از شخصیتهای شیعه را در زمان ائمه اطهار (ع) خیال می کنی و خود را جای او گذاشته و کارهایی که او کرده و جایگاهی که او نزد امام داشته را پردازش می کنی. مثل اینکه جناب ابوذر را یا حضرت قاسم (ع) و یا حضرت علی اکبر (ع) را (بخصوص این دو شخصیت و امثال این دو بزرگوار برای جوانان بسیار تأثیر گذار است چون از لحظا سنی به هم نزدیکند) تصور کرده و خود را جای آنها قرار می دهی یا خود را جای غلام سیاه سیدالشهدا در کربلا قرار می دهی یا … و در این خیال یک حس درونی (وهم) خوشایند پیدا می کنی و واقعاً احساس می کنی او شده ای و نوازش امام هم شامل توست. مهم این است که قالب را خوب انتخاب کرده باشی.


ارزش آن


ممکن است شدتش از قسم قبلی کمتر باشد اما استمرارش بیشتر است . ای بسا یک دوره جوانی با تو باشد و موجب تکاپوها و تلاش های بسیار برایت شود.

جمعه 3/9/1391 - 0:34 - 0 تشکر 575524

۳٫۳- اشک وهمی حاصل از عقل :


ماده خام معرفتش یک مسأله عقلی است که با وهمت آن را می سازی.


مثل اینکه با عقل حدیث زیر را درک می کنی . (الامام الامین الرفیق و الاخ الشفیق….) و سپس آن را تصور و توقع می کنی که بله، واقعاً امام رفیق من است . با وفاترین دوست است . هر وقت مشکلی داشتم بجای رو زدن به این و آن به وفادارترین رفیقم رو می زنم و …


ارزش


مستمرتر و عمیق تر است و ارزش بیشتری دارد ، برای تربیت شخص بسیار اثر گذار است. و اما نکته ای هست و آن اینکه برای درک این مرحله از معرفت و سپس اشک آن نیاز به سلوک عینی است یعنی بایستی خود را در فضای آن انداخت مثلاً برای اینکه بتوانی یدخلون مداخلنا را درک کنی نیاز هست که تو نیز مثل امامت جهاد کنی (جهاد فرهنگی، نظامی ، اقتصادی و …) تا بتوانی ذره ای از مصائب آنها را که در این راه بوده اند درک کنی


اینجا نیازمند یک ولی می شوی . این اشک بیشتر از مداح و میاندار و حسینیه و… می خواهد، دنبال ولی افتادن می خواهد تا در عرصه ی عینی و مجاهدت بیافتی.


مثل آن شهید بزرگوار که در منطقه فکه در آخرین لحظات عمرش چنین گریه ی خود را با قلم آمیخته و تقریر می کند؛


“و امروز روز پنجم است و در محاصره هستیم. آب و نان را جیره بندی کرده ایم ، عطش همه را هلاک کرده است همه را جز شهدا که حالا در انتهای کانال خوابیده اند و دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه (آخرین برگه یادداشت یکی از شهدا ی گردان حنظله / لشکر ۲۷/ کانال سوم فکه)“

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.