چرا گزارش فاجعه كربلا در تاریخ ابن خلدون نیامده است؟
در اینجا چند احتمال به نظر می رسد: احتمال اول این است كه خود ابن خلدون این كار را نكرده است، به این معنا كه چندین صفحه خالی و سفید برای این كار گذاشته بود كه برگردد و در فرصت مناسب تكمیل كند و بنویسد اما میان دو بن بست افتاده بود كه نمی توانست راه به جایی ببرد؛ اگر به صورت صحیح می نوشت، دنیایش در خطر بود و ترس از مقام و مریدان مانع از این كار بود و اگر به صورت غلط و نادرست می نوشت همچنان كه در مقدمه اش نوشته است، دین و آخرتش در خطر بود و عقل و وجدانش اجازه این كار را نمی داد.
احتمال دوم این است
” ابن عساكر خواسته است كه شیعیان را مردمانی نامعقول و خرافی نشان دهد. وی در حقیقت با این ترفند ماهرانه كه به ظاهر مقدس می نماید حماسه عاشورا را استهزا كرده است. “
كه تحریف حادثه كربلا با آن بزرگی كه به قول خود ابن خلدون «از شنیع ترین واقعه ها در اسلام است كه باعث كینه و عداوت بزرگی شد.» تناقض نویسی های بسیار لازم داشت كه با توجه به طول و تفصیل فاجعه كربلا، فرصت زیادی را می طلبید و از طرفی عجله داشت كه تاریخش را به پادشاهی از ملوك بنی مُرَیْن كه درباره وی بدترین چاپلوسی ها و تملق گویی ها را كرده است، هدیه كند و این تحفه را به پادشاهی، كه وی را امیرالمومنین خوانده است، پیش كش كند. اما این فرصت را نیافت و به همان صورت كه چند صفحه را درباره حادثه عاشورا خالی گذاشته بود، به پادشاه بخشید تا به نان و نوایی كه می خواست، هر چه زودتر برسد.
احتمال سوم این است
كه ابن خلدون این قسمت را نیز مثل قسمت های دیگر تاریخش با همان سبك و سیاق و با جانبداری از خلفای اموی نوشته بود، اما بعدها آنان كه برای استنساخ و نسخه برداری اجیر شدند، به بخش گزارش های مربوط به عاشورا كه رسیدند از ترس خدا و روز جزا وجدان خود را چنین آرام كردند كه از نسخه برداری و نوشتن این قسمت سر باز زدند تا بیش از آن شریك جرم ابن خلدون نشده باشند.
احتمال چهارم ـ این است
كه ابن خلدون خود در اصل نمی خواست حوادث دلخراش و تاثیرگذار عاشورا را گزارش كند؛ چرا كه این كار، دلها را به نفع اهل بیت (ع) و به ضرر معاویه و یزید بر می انگیخت و سنگدلی و بی رحمی و ستمگری اتباع خلفای بنی امیه را، كه وی آنان را هم خلفای راشدین می نامد، نشان می داد. و این همان چیزی است كه ابن خلدون به سختی از آن می گریزد. پس بهتر آن دیده است كه از اصل قضیه بگذرد و از فاجعه ای به آن بزرگی چشم بپوشد تا بلكه فراموش شود و از خاطرها محو گردد!