• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
سينما و تلویزیون (بازدید: 627)
سه شنبه 23/8/1391 - 8:48 -0 تشکر 573677
نقدی بر "یک خانواده محترم"

یادداشت فارس
«یک خانواده محترم» معجونی از خیانت به آرمان‌های یک ملت

خبرگزاری فارس: «یک خانواده محترم» تنها برای خارج ساخته شده و به همین خاطر صراحت و تنوع جسارت‌های آن حیرت‌آور است ولی همین فیلم تنها نماینده ایران در جشنواره کن بوده و قرار است در چندین جشنواره بین‌المللی دیگر هم ایران دروغین سازندگان آن را به تماشاگر از همه جا بی‌خبر ارائه کند.

خبرگزاری فارس: «یک خانواده محترم» معجونی از خیانت به آرمان‌های یک ملت

 

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، فیلم «یک خانواده محترم» ساخته مسعود بخشی و به تهیه کنندگی محمد آفریده و یک فرانسوی است که در جشنواره کن بعنوان تنها نماینده ایران حضور پیدا کرد و چندی پیش هم اعلام شد که قرار است در جشنواره ابوظبی به نمایش درآید.

 

فیلم، روایت یک استاد ایرانی دانشگاه پاریس است که برای بنا کردن بنیاد امیر به ایران دعوت می شود. خانواده وی به جز مادرش اگرچه همگی ظاهر کاملا مذهبی دارند و با حاکمیت نیز کاملا ارتباط دارند ولی کاملا هم کلاش هستند بطوریکه این خانواده از همان ابتدا در زمان جنگ تا زمان حاضر به نوعی اقتصاد و غذای مردم را در اختیار دارند و معامله های میلیاردی می کنند.

 

حالا که امیر پس از 22 سال به ایران برگشته خانواده وی به کمک ماموران حکومتی با تهدید و کتک زدن وی قصد دارند او را از حقش که پدر در اواخر عمر قصد پرداخت به او را داشته منصرف کنند. او نیز پس از آزادی از دخمه ای که کنایه به زندان اوین دارد نه تنها از ایران نمی رود بلکه همراه با دانشجویان و مردم معترض در خیابان(کنایه از فتنه 88) با چهره ای مصمم برای اصلاح امور به سمت میدان آزادی همراه می شود.

 

این فیلم که توسط عواملش به شهدای ایران تقدیم شده نشان می دهد که برادر امیر در جنگ تحمیلی به شهادت می رسد و مادرش نه تنها به شهیدش افتخار نمی کند بلکه پدر شیاد را مسئول خون پسرش می داند و فرزند کم سن و سالش که حالا در جنگ شهید شده را از او می خواهد.

 

با نگاهی به فیلم یک خانواده محترم متوجه می شویم که این فیلم تنها و تنها برای جشنواره های خارجی ساخته شده است چراکه تهیه کننده و کارگردان فیلم می دانند که چنین فیلم توهین آمیزی هرگز در کشور اجازه نمایش پیدا نمی کند و به همین خاطر با خیالی آسوده و دستی باز هرآنچه مورد پسند یک جشنواره خارجی بوده را در فیلم گنجانده اند.

 

این فیلم علاوه بر اینکه حال و هوای فیلم های ساخته شده درباره ایران در خارج از کشورمان را دارد و به این شکل برای مخاطب آن طرف ملموس است تا توانسته از نمادهای آشنا برای آنطرفی ها استفاده کرده است. مثلا در خارج از ایران اینطور القا می کنند که رزمندگان ما در جنگ 8 ساله را اغلب نوجوانان تشکیل می دهند. یعنی تصویر رسانه های آنها از جنگ و شهدای ما نوجوانان کم سن و سالی است که ایران در جنگ 8 ساله با تهدید یا تطمیع از آنها استفاده کرده است. این موضوع در مستندی که رابرت بیر عضو سابق سازمان سیا از بهشت زهرای تهران ساخته و در ایران هم منتشرش شد نیز کاملا مشهود است.

 

در این فیلم هم دقیقا این موضوع تصویر می شود و بجز چند تصویر که کارگردان از آن سواستفاده دیگری کرده رزمندگان ما آنطوری نشان داده می شوند که در بالا آمد.

نکته بعدی بحث «خشونت» است که این روزها مبارزه با آن! در آنطرف زیاد آب و تاب داده می شود و درباره جنگ تحمیلی نیز از این عبارت زیاد استفاده می شود و جالب اینکه جزوه منتشر شده توسط قهرمان فیلم با کلمه درشت خشونت چند بار پشت سر هم نشان داده می شود که خود این مساله هم جای سوال دارد. اگرچه عبارتی که روی جزوه نوشته شده حاوی چند عبارت است اما انتخاب فونت درشت برای این کلمه، فقط «خشونت» را به مخاطب القا می کند بدون اینکه بدانیم دقیقا متن جزوه چیست.

 

نکته بعدی استفاده مکرر از آیات قرآن آنهم بصورت کاملا هدفدار است بطوریکه در قسمتی از فیلم زن خانواده که به شدت وسواسی و البته مذهبی و اهل نجس و پاکی است در سحر مشغول عبادت است و صدای قرآن هم شنیده می شود و جالب اینکه در این آیات هم صحبت از عذاب الهی به میان می آید. در این موقع پسر خانواده از مادر می پرسد که آیا قرص هایش را خورده یا نه و او را مانند یک بیمار روانی به رختخواب هدایت می کند.

 

اصرار بیش از حد کارگردان بر نمادها مانند عکس امام خمینی در چند نوبت، عکس شهدا، نمادهای مذهبی مانند کعبه آنهم بلافاصله بعد از توهین مادر و فرزند به یکدیگر، اشاره به نمازخواندن افراد خاص مانند زن وسواسی و پیرمرد فرتوت و یا استفاده اغراق آمیز از انگشتر برای نشان دادن مذهبی بودن افراد و یا استفاده از سخنرانی های امام خمینی و صدای احمدی نژاد و یا داشتن دو همسر پدر شخص اول داستان هم از جمله مواردی است که استفاده در این حد آن برای مخاطب داخلی غریب ولی برای مخاطب خارجی ملموس است.

استفاده از موتور سواران با ظاهر مذهبی و محاسن برای القا خشونت و رفتار خشن نیروهای انقلابی هم از جمله مواردی است که در این فیلم استفاده شده و در این راستا قابل ارزیابی است که موارد مشابه در فیلم های جشنواره ای کم نبوده است.

 

نوع و شکل کنترول افراد توسط نیروهای حکومت هم دقیقا با همان شکل و شمایل که آنطرف نشان داده می شود یعنی کاملا کارتونی و اغراق آمیز و سیاه به تصویر کشیده شده است.

و البته شاه بیت فیلم تظاهرات مردم برای رهایی از جور حکومت و ظلم آن و رسیدن به آزادی است که قطعا برای آنطرف جذابیت خاص خود را دارد.

 

فیلم «یک خانواده محترم» یک عقده گشایی است. یک عقده گشایی به تمام معنا که کارگردان آن با دست آویز قرار دادن هر چیزی برای این منظور استفاده کرده است.

 

این فیلم ضد جنگ است و دفاع هشت ساله ما را خشونت جلوه می دهد و مادران شهدا را افراد ناراضی می داند که تقاص خون فرزند را از پدر طلب می کنند.

 

تصاویر انتخاب شده از آرشیو جنگ و آهنگ ها نیز به این فضا کمک می کند و جالب اینکه حتی کارگردان به حماسه آزادی خرمشهر هم رحم نکرده است.

 

این فیلم ضد دین است. چراکه افراد متشرع را افراد روانی، دیو صفت و فرتوت نشان می دهد و از آیات قرآن و نمادهای مذهبی برای پیش برد این هدف استفاده می کند.

 

این فیلم ضد ایران است. در این فیلم اغلب جوانها مشتاق رفتن به خارج نشان داده می شوند و جدای از این هم یکی از کارمندانی که شخصیت فیلم کارش به او می افتد با این طعنه او روبرو می شود که مگر عقلت کم است که به ایران برگشتی؟!

 

این فیلم ضد واقعیت است. در فیلم همه چیز خشونت آمیز، ناامن، متزلزل، غیرقابل اعتماد و سیاه نشان داده می شود و فیلم هیچ نقطه امیدی را نشان نمی دهد غیر از افقی که فتنه 88 ترسیم کرده است.

و اینها یعنی اینکه این فیلم فقط برای جشنواره خارجی ساخته شده است.

 

جالبی ماجرا این است که همه آقایانی که این فیلم را تماشا کرده اند از صراحت و تنوع جسارتهای آن مبهوت شده اند ولی همین فیلم تنها نماینده ایران در جشنواره کن بوده و همین فیلم در جشنواره ابوظبی شرکت کرده و همین فیلم قرار است در جشنواره لندن شرکت کند و همین فیلم قرار است در چندین جشنواره بین المللی دیگر هم ایران دروغین مسعود بخشی و محمد آفریده را به تماشاگر از همه جا بی خبر ارائه کند.

 

و البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که وقتی این فیلم را در فضای فعلی و با تهدیداتی که وجود دارد مشاهده می کنیم متوجه می شویم که کار از یک فیلم ساده فراتر است و باید در آن پیام های مهمتری را جستجو کرد.

 

این فیلم معجونی از خیانت و نادانی است. خیانت از این بابت که حیثیت یک ملت و یک آرمان و یک حرکت جهانی برای جشنواره خارجی فروخته می شود که این البته خوشبینانه ماجرا است و در این خیانت کارگردان و تهیه کننده کار دخیل هستند و نادانی از این بابت که همه ساکت نشسته اند و فیلم با دوره افتادن در جشنواره ها و نشان دادن ایران بعنوان یک کشور ناامن و عقب مانده مذهبی رسالت کثیف خود را انجام می دهد و این دقیقا یعنی معجونی از خیانت و نادانی...

* یادداشت: محسن یزدی

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 23/8/1391 - 9:56 - 0 تشکر 573682

سلام 

آدم وقتی این چیزها رو می شنوه خون دل می خوره 

انگار نه انگار که مسئولینی هستند که باید در مورد ساخت این فیلمها و شرکت اونها در جشنواره های بین المللی نظر بدن 

من نمیدونم بعد از افتضاحی که در کن به وجود اومد با نمایش این فیلم، چرا برای جشنواره های دیگه ارسال شده ؟








خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 28/8/1391 - 18:19 - 0 تشکر 574840

قصه تولد یك فیلم ضد‌ملی

جام جم آنلاین: مطلبی نوشتم در همین ستون در‌باره فیلم «یك خانواده محترم». پس از آن وزیر ارشاد آقای دكتر حسینی به من زنگ زد. نگران بود این موضع‌گیری‌ها به طرفیت از كل سینمای كشور تلقی شود.


می‌گفت: اینجوری آن بخش نجیب سینمای ایران هم كه باید تقویت شود، صدمه می‌بیند. درست هم می‌گفت. وقتی جماعتی با سوء‌استفاده از فضا و امكانات موجود فیلمی می‌سازند كه به تعبیر «مسعود فراستی» ضد ملی است، روشن است تمام بدنه سینما آسیب می‌بیند البته این كمترین اثر سوء به چنین آثاری است. وزیر می‌گفت: «ما این فیلمنامه را رد كرده بودیم. به آن مجوز ندادیم.»




زنگ زدم به آقای «حسن اسلامی مهر». او رئیس سیما‌فیلم است، جایی‌كه مجوز ساخت این شاهكار را داده است. اسلامی مهر از بچه‌های قدیمی انقلاب و جنگ است، بر‌ادر شهید و یك حز‌ب‌اللهی تمام عیار. این را من باور دارم. او می‌گوید در جریان ساخت این فیلم ما بازی خوردیم. یك ماه قبل از رفتن به «كن» نیز خواهان فسخ قرار‌داد شدیم و از آن اعلام برائت كردیم. می‌گوید: «آنها مجوز خروج فیلم را نداشته‌اند. قرار هم این نبود.


آقای رحیم‌زاده كه اولین بار فیلم را دیده بود، وحشت كرده بود. اما آنجا گفتند: تغییر می‌دهیم!... ما با دفاع مقدس شوخی نداریم. این ذات و اندیشه ماست و تعارفی در آن نداریم. تهیه‌كننده و كار‌گردان آن هم گفتند: این بازی با دفاع مقدس است. حق بچه بسیجی‌هاست. این همه را می‌سوزاند.



10بار با آقای آفریده حرف زدم. گفتم اعلام برائت كنم. این سیل تو را هم می‌برد. گفتم: همه كمك كنیم حالا كه اشتباهی شده، بودجه‌ای فراهم كنیم، فیلم را قبل از نمایش در خارج از كشور، از سر‌مایه‌گذار خارجی‌اش بگیریم. حق و حقوق آنها را بدهیم و اصلاً این فیلم را از بین ببریم. چرا كه دفاع مقدس و ارزش‌هایش خط قرمز ماست. اما نكردند. من فریب اعتماد به یك مدیر جمهوری اسلامی را خوردم. حالا هم سرم را بالا می‌گیرم. با صدای بلند اعلام برائت و عذر‌خواهی می‌كنم. باید هم پاسخگو باشم. حتی اگر لازم باشد، سیستم را هم ترك می‌كنم.»




حسن اسلامی‌ مهر سر درد دلش باز شده. بیشتر ناراحت است كه از این دعوا، بهره‌بر‌داری سیاسی و جناحی شود. اشاره می‌كند سال‌های سال در سیما‌فیلم پای ارزشی‌ترین آثار، نظیر «روز‌های زندگی» ایستاده. اما هیچگاه كسی از آنها نگفته و نمی‌گوید. در ساخت این كار هم می‌گوید؛ نیت خیر بود. اسم این فیلم در ابتدا «خرمشهر» بوده و به ادعای سازندگانش در هنگام شروع و ارائه فیلمنامه، بنا به طرح جهانی، حماسه آزاد‌سازی خرمشهر داشته است.



اسلامی‌مهر مدعی است با این تصور و اصرار بر اینكه لااقل ۲۰ دقیقه كار مستقیماً به جبهه‌ها و دفاع مقدس بر‌گردد، شراكت كردیم. حالا كه ساخته شده می‌بینیم... و اینجا تعبیر جالبی به كار می‌برد: از اول دهه محرم یك هیئت زحمت می‌كشد. امكانات لازم را فراهم می‌كند. همه چیز سر جای خودش انجام می‌شود. ظهر عاشورا، سر دیگ برنج را كه باز می‌كنند. یك فضله موش روی آن می‌بینند و تمام زحمت كلی آدم به باد می‌رود. این فیلم همان فضله موش بود.




می‌پرسم با این همه فریب، سیما فیلم چرا شكایت نكرده؟ می‌گوید: وكیل گرفتیم و داریم شكایت می‌كنیم و اضافه می‌كند اگر ۲۰۰ هزار خانواده شهدا به خاطر این فیلم داد‌خواهی كنند، به آنها حق می‌دهم. فیلم كثیف است. نمی‌دانم آقای آفریده چه اصرار و استدلالی دارد. شاید بگوید: اسلامی مهر گفته بساز من هم ساختم! شما كه در چندین دولت، مدیر فرهنگی و سینمایی بودید چرا ساختید؟ من كه پا به پای فیلم نبودم.



شما كه دیدید چه فاجعه‌ای دارد درست می‌شود، چرا جلویش را نگرفتید؟ به نظرم تا دیر نشده آفریده هم باید بگوید، غلط كردم. اسلامی مهر می‌گوید: هویت سیما فیلم «روز‌های زندگی» است. اكبر نبوی و آقای آفریده گفتند ما پای كار هستیم و من هم به این دو چهره و مدیر برجسته فرهنگی نظام اعتماد كردم. البته فوری اضافه می‌كند: دل اكبر نبوی هم از عهدشكنی‌های كارگردان خون است. اما وقتی به آقای نبوی زنگ می‌زنم، می‌گوید: من هیچ سمتی در فیلم نداشتم. البته اسلامی‌مهر را خیلی تشویق كردم از «بخشی» استفاده كند. اما آنها قرار ساخت فیلم را با هم و با آفریده وقتی در كن یكدیگر را دیده بودند، ‌گذاشتند. من آنجا نقشی نداشتم. آذرماه سال گذشته هم رافكات فیلم را دیدم. چندین مورد اصلاحات اساسی را گفتم انجام شود.




به سیما فیلم هم اطلاع دادم. اما چون مسئولیتی در فیلم نداشتم، نشد. بعد به آفریده گفتم؛ گفت: كارگردان انجام نداد. گفتم: شما تهیه‌كننده‌ای. شما می‌فهمیدی دارد چه اتفاقی می افتد. من هم تذكر دادم. شما باید مجبورش می‌كردی... جالب آن است كه «مسعود بخشی» در سرویس فرهنگی روزنامه رسالت همكار «اكبر نبوی» بوده و خودش او را آنجا برده است. سال‌ها مسئول بخش بین‌الملل مركز سینمای مستند تجربی بوده در وزارت آقای صفایی هرندی. آقای آفریده هم رئیس بوده. در همان وزارتخانه وا حیرتا كه در دوره چندین وزیر با گرایش‌های متضاد فكری، ایشان همچنان مدیر بوده. همانجا بخشی فیلم سیاه دیگرش یعنی «تهران انار ندارد» را ساخت.




او سال‌ها از حمایت و اعتبار و پشتوانه اكبر نبوی و آفریده و امثالهم استفاده كرد و كلی از دنیا را در دوران مسئولیتش با پول بیت‌المال گشت و آخرش هم «تهران انار ندارد» را ساخت و حالا «یك خانواده محترم»! اگر موقع ساخت همان فیلم اول آن هم با پول مردم، جلوی او را می‌گرفتند، حالا اینجا نبودیم. جالب است آقای نبوی هنوز می‌گوید: برای من مسجل نشده «بخشی» تعهدی داشته!




جالب است سرمایه‌گذار فرانسوی فیلم، طوری قرارداد را تنظیم كرده كه طبق آن هیچ فرد و نهادی در ایران اجازه دخالت در شركت یا عدم شركت این فیلم را در جشنواره‌های خارجی ندارد. حرف اینجاست كه مگر دوستان سیما فیلم این قرارداد مشترك را ندیده و شرایط آن را نخوانده بودند و امضا كردند؟ آیا آنها باور می‌كردند، فرانسوی‌ها آمده‌اند با ما در زمینه ساخت فیلمی برای تبلیغ «حماسه آزادی خرمشهر» شریك شوند؟ تهیه كننده چطور با آن سابقه و تجربه تن به چنین قراردادی داده؟




چرا فیلمی با این مضمون و محتوا برای سرمایه‌گذار خارجی،‌آن هم با این شرایط، آماده كرده؟ چه قصد و غرضی از این كار داشته؟ اصلاً نسبت ما با فرانسوی‌ها چیست؟ موشك‌های اگزو ۳، میراژ و سوپر اتانداردهایی كه در جنگ با انواع سلاح شیمیایی به صدام می‌دادند؟ مگر نه آنكه «ژاك شیراك» و «میتران» در سال های دفاع مقدس و بعد از آن به نوعی رفقای شخصی صدام بودند؟ حالا آمده‌اند شریك فیلم جنگی ما شوند؟




من فیلم را همراه آدم‌های متفاوتی دیدم. یكی از مدعوین كه به اذعان خودش شاید نسبتی هم با انقلاب و ارزش‌های آن نداشت اما منصف بود، می‌گفت: «والله، صدام حسین هم جنگیدن ما را تا فتح خرمشهر قبول دارد. قبول دارد تا آنجا حقمان بود كه از آب و خاكمان دفاع كنیم. سازندگان این فیلم از صدام هم جلو زده‌اند.» آقای اسلامی‌مهر هم از قول همایون اسعدیان نقل می‌كرد: «من تا حالا فكر می‌كردم خیلی از این حرف‌ها توهم توطئه است اما حالا فهمیدم این توهم نیست. این فیلم سفارشی است.» كاری به حكومتی و غیرحكومتی و اسلامی و مسیحی و ... نداریم. همانطور كه فراستی می‌گوید؛ این فیلم ضد ملی است.




با منافع ملی ما تضاد دارد. لذا موقع نمایش آن در كن، هم عباسیان با عصبانیت سالن را ترك كند، هم فاطمه معتمد آریا اما چطوری می‌شود این چهره‌ها از شانه امثال ما بالا می روند با سرویس فرهنگی «رسالت» شروع كرد و امیال سرویس‌های جاسوسی غرب را در ادامه برآورده می‌كنند؟ چه مدیرانی به آنها میدان می‌دهند و بقیه را كنار می‌گذارند؟ چرا؟ مدیران حامی چنین افرادی به دنبال چه هستند؟ چرا امثال این جماعت باز هم قدر می‌ببینند و برصدر می‌‌نشینند؟ ا





لبخند تنها گلی است که خار ندارد .
-------------------------------------------------

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.