کِبر، حالتی است که آدمی خود را بالاتر از دیگران میبیند و اعتقاد به برتری خود بر دیگران دارد.
تفاوت کبر با عُجب آن است که در عجب آدمی برای خود تشخصی را قائل است و به عبارت دیگر خودپسند است به اعمالش مینازد و خود را صاحب فضایل بسیار و مبرا از خطا میداند.
* تکبر و خود بزرگ بینی
یکی از اوصافی که به دیگران نسبت می دهیم تکبّر است؛ شاید خودمان نیز از این صفت بینصیب نباشیم و دیگران نیز ما را به این صفت بشناسند؛ گاهی از واژگانی استفاده میکنیم و از معنای واقعی آنها بیخبر هستیم، کبر نیز میتواند از این زمره باشد.
شاید معنای واقعی کبر را ندانیم و شاید به طور کامل آن را نشناسیم به همین خاطر به اشتباه فکر میکنیم که دیگری متکبّر است و ما نه! و گاه ما خود را برتر از آن میبینیم که بخواهیم متکبر باشیم و این خود رذیله اخلاقی دیگری است به نام عجب، اما تفاوت این دو با هم چیست؟
* کبر و تفاوت آن با عجب
کبر حالتی است که آدمی خود را بالاتر از دیگران میبیند و اعتقاد به برتری خود بر دیگران دارد؛ تفاوت آن با عجب آن است که در عجب آدمی برای خود تشخصی را قائل است و به عبارت دیگر خودپسند است به اعمالش مینازد و خود را صاحب فضایل بسیار و مبرا از خطا میداند، اگر چه پای دیگری در میان نباشد؛ امّا در کبر فرد دیگری نیز مدنظر است، باید پای دیگری نیز در میان باشد تا خود را از آن برتر و بالاتر بداند.
*مذمّت متکبرین
همگی به این امر که تکبر از صفات نکوهیده است واقف هستیم؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این باره فرمودند: داخل بهشت نمیشود هر کس به قدر یک دانه خردل کبر در دل او باشد و هر که خود را بزرگ شمارد و تکبّر کند ملاقات خواهد کرد پروردگار را در حالتی که بر او غضبناک باشد.
خداوند عالم فرموده کبریا و بزرگی ردای من است و عظمت و برتری سزاوار من است، هر که خواهد در یکی از اینها با من برابری کند او را به جهنم خواهم افکند؛ و فرمودند: متکبّرین را در روز قیامت محشور خواهند کرد به صورت مورچههای کوچک که به جهت قدری که در نزد خداوند دارند پایمال همه مردم خواهند شد.
حضرت علی(علیه السلام) نیز در نهج البلاغه بارها انسانها را از این صفت نکوهیده برحذر داشته از آن جمله میفرمایند: «فخر فروشی را کنار بگذار، تکبّر و خود بزرگ بینی را رها کن و به یاد مرگ باش.» ( نهج البلاغه، حکمت 398) «فخر فروشی را واگذار و از مرکب تکبّر فرود آی.» ( همان ، خطبه 153) میفرمایند: در شگفتم از متکبّری که دیروز نطفهای بیارزش و فردا مرداری گندیده خواهد بود. ( همان ، حکمت 126)
* نشانههای تکبّر
افرادی متکبّراند، امّا خودشان خبر ندارند و به این ویژگی و خصلتی که دارند آگاه نیستند؛ حتی از خود ما نیز گاهی رفتارهای متکبرانه سر میزند و خودمان به آن واقف نیستیم و نمیدانیم این یعنی تکبّر؛ بنابراین برای روشن شدن علامت و نشانههای تکبّر چند موردی را ذکر میکنیم.
1) هنگام بحث و گفتوگو با افراد، اگر طرف مقابل سخن حق بگوید و حق با او باشد، اگر نتوانستید حق را به او بدهید و به اشتباه خود اعتراف کنید که حق با طرف مقابل است؛ معلوم میشود که شما متکبر هستید.
2) در محافل و مجالس فرد باید در صدر مجلس بنشیند و بهترین مکان باید به او اختصاص پیدا کند و همچنین هنگام راه رفتن او باید پیش قدم باشد و جلو همگان راه برود و از راه رفتن عقبتر از بقیه افراد ابا دارد؛ چه بسا اگر راه رفتن مقدم بر همه امکان نداشته باشد، کمی عقبتر راه میرود تا میان او و باقی افراد فاصله ایجاد شود و این نتیجه کبر است.
3) در سلام کردن منتظر است دیگران به او سلام دهند؛ پس اگر فرد از دیگران توقع سلام داشته باشد، متکبّر خواهد بود.
4) اگر فقیر و بینوایی او را به مهمانی دعوت کند نمیپذیرد و یا اینکه برای رفع حاجت دوستان و خویشاوندان و نیازمندان به کوچه و بازار نخواهد آمد و برای تهیّه ضروریات زندگی مثل نان و سبزی از اینکه خود به خرید رفته و آن را به خانه آورد، ابا دارد.
5) کبر در پوشاک و طرز لباس پوشیدن نیز خود را نشان میدهد؛ اگر فردی در پوشیدن لباس نفیس و جامههای فاخر حریص باشد و آن را شرافت و بزرگی بداند متکبّر خواهد بود.
6) با کنیزان و غلامان خود در یک سفره غذا نمیخورد و با ایشان همخوراک نمیشود؛ البته باید اضافه کرد نشانههای کبر منحصر به این موارد نیست، بلکه آثار و نشانههای دیگری نیز دارد.
*راه معالجه تکبّر
برای معالجه کبر دو راه وجود دارد: یکی معالجه نظری و دیگری معالجه عملی؛ حضرت علی (علیه السلام) برای معالجه میفرمایند: اگر با مقام و قدرتی که داری دچار تکبّر یا خود بزرگ بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از حکومت تو است بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات میدهد و تند روی تو را فرو مینشاند و عقل و اندیشهات را به جایگاه اصلی باز میگرداند. (نهج البلاغه ، نامه 53)
حضرت اشاره دارند هر چقدر تو بزرگ و پر منزلت باشی خداوند از تو بزرگتر و منزلتش از تو بیشتر است و تو در برابر آن خوار و ذلیلی، به اندازهای که به تصور نیاید.
شپشی خواب و آرام را از تو میگیرد، حرکت موش و سوسکی تو را از جا میکند، لحظهای گرسنگی تو را از پای در میآورد و در شب تاریک از سایه خود میترسی تو را چه به کبر و غرور؟!
حضرت علی (ع) میفرمایند: «فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار؟ او که در آغاز نطفهای گندیده و در پایان مرداری بدبو است، نه میتواند روزی خویش را فراهم کند و نه مرگ را از خود دور کند.» ( نهج البلاغه ، حکمت 126) انسان با معرفت، شناخت جایگاه خویش، نقص و کمبودهای واقعیاش تکبّر را از یاد خواهد برد.
علاوه بر معالجه نظری که از طریق علم و و معرفت است؛ معالجه عملی نیز نیاز است و آن، این است که از کارها و اعمالی که از نشانههای کبر برشمردیم دست کشیده و خلاف آن را انجام دهد و به خاطر خدا شکستگی و فروتنی داشته و به اعمالی که متواضعین به آن متصف هستند عمل شود تا کبر آرام آرام از دل رخت بربندد و جای خود را به تواضع و فروتنی بدهد.