تبیان، دستیار زندگی

برگرفته از http://www.3noqte.co   نوشته ی مریم خباز

آرام‌آرام هر چیزی را كه نیاز داری، می‌خری، آنی را كه دوست داری در خانه‌ات باشد، آخرین مد روز نیست، اما تو دوستش داری. گاهی از شوهرت هم نظر می‌خواهی، آخر او هم قرار است از این لوازم استفاده كند. وقتی با هم زیر یك سقف بروید، او هم باید از زندگی‌اش لذت ببرد.

البته او خودش مرد خوش سلیقه‌ای است حالا كه فهمیده تو داری تكه‌های جهیزیه‌ات را جور می‌كنی، او هم ویترین مغازه‌ها را با دقت بیشتری می‌گردد و اگر از چیزی خوشش آمد، برایت می‌خرد. شما خیلی خوشحالید، نه با كسی مسابقه گذاشته‌اید نه می‌خواهید دهان دیگران را از تعجب باز بگذارید و احیانا چشم كسی را از حسادت كور كنید، شما سرتان در لاك خودتان است، چون یاد گرفته‌اید كه زندگی آنقدرها هم كه مردم می‌گویند سخت نیست. زندگی غول نیست، اما آدم‌ها از آن غول می‌سازند. داشتن بهترین لوازم خانه، شخصیت نمی‌آورد اما آدم‌ها به این لوازم تكیه می‌كنند و فخر می‌فروشند. دختری كه جهیزیه‌اش بهترین مارك‌های دنیا را دارد، یك سر و گردن بالاتر از دیگران نیست، اما مردم او را بالاتر می‌بینند. پسری كه دختری با چند كامیون جهیزیه را بگیرد، پسر زرنگی نیست،‌ اما همه به زرنگی او غبطه می‌خورند. جهیزیه آبرو نیست، اما خیلی‌ها پشت آن سنگر می‌گیرند و خودی نشان می‌دهند...

مردم ما زندگی را سخت می‌كنند، چه آن روز كه می‌خواهند برای دخترشان مهریه تعیین كنند، چه آن روز كه صحبت مراسم عقد و عروسی را پیش می‌كشند و چه آن روز كه به خاطر داشتن جهیزیه‌هایی آنچنانی متحمل هر زحمتی می‌شوند. آنها تا جایی كه جیبشان اجازه دهد، خرج می‌كنند و اگر پول كم بیاورند، قرض می‌كنند و وام می‌گیرند تا دهان مردم را ببندند. آنها از همان دقایق اولی كه صحبت ازدواج 2 جوان پیش می‌آید، لباس رزم می‌پوشند تا آنها برنده این جدال باشند و وقتی تا جایی كه توانستند مال و اموالشان را به رخ دیگران كشیدند، تازه یادشان می‌آید كه راستی همسرشان چه جور آدمی است؟

زندگی كردن مثل حساب دو دو تا چهارتاست؛ به همین سادگی. تو و همسرت برای این‌كه بتوانید یك زندگی جدید را شروع كنید، نیاز به یك سرپناه و لوازم زندگی دارید. معمولا این لوازم را دخترها به خانه شوهر می‌آورند، ‌اما اگر پسرها هم این كار را بكنند اشتباهی رخ نمی‌دهد، حتی آنهایی كه از فقه و حقوق سررشته‌ای دارند، می‌گویند تهیه لوازم خانه جزو نفقه است یعنی تكلیفی كه هیچ‌وقت از گردن مردان ساقط نمی‌شود و در هر شرایطی باید آن را بپردازند و اگر دختران جهیزیه به خانه شوهر بیاورند، همیشه مالك این لوازم هستند و مردان هیچ حقی نسبت به مالكیت آنها ندارند. اما فعلا عرف كمی كار را سخت كرده و جهیزیه را به عهده دختر و خانواده‌اش گذاشته.

البته تهیه جهیزیه آنقدرها كه از اسمش بر می‌آید، سخت نیست چون این ما هستیم كه تهیه‌اش را سخت می‌كنیم و از آن یك كابوس هر شبه می‌سازیم. برای خرید جهیزیه اگر پول كافی داشته باشی، می‌توانی مانور بیشتری بدهی، اما وقتی آدم دست به دهانی هستی و كفگیر خیلی سریع به ته دیگت می‌خورد و تازه با این اوضاع می‌خواهی چشم و همچشمی هم بكنی، آن وقت كار واقعا سخت می‌شود. بیشتر دختران ما جهیزیه را برای رفاه‌شان در خانه بخت نمی‌خواهند بلكه می‌خواهند از آن خاری بسازند و در چشم حسودان و بدگویان و بدخواهان فرو كنند، می‌خواهند از جهیزیه پلكانی بسازند و از آن بالا بروند و همه را زیر سیطره بگیرند و محو جلال و جبروت خود كنند، اما مگر این كارها با جیب و دست خالی شدنی است؟ پس به قرض گرفتن و رو انداختن به این و آن رو می‌آورند تازه اگر مجبور نشوند كه برای تهیه جهیزیه تا آن دانه آخر مراسم عروسی را به تعویق بیندازند.

شیرینی زندگی را مزه‌مزه كن

اگر جهیزیه‌ای خریده می‌شود، به خاطر راحت‌تر شدن زندگی است، اما حالا جهیزیه برای خیلی‌‌ها معضل شده است. اما این مشكل می‌تواند به وجود نیاید و به جایش روزهایی كه صرف خرید جهیزیه می‌شود، به بهترین خاطرات یك زوج تبدیل شود؛ به شرط آن كه دخترها و خانواده‌شان همت كنند و پسرها و خانواده‌شان همراهی كنند. تبدیل شدن جهیزیه به یك مشكل بزرگ از چند ناحیه نشأت می‌‌گیرد؛ اول از نگاه دخترها و خانواده‌هایشان كه می‌خواهند جهیزیه را ابزاری برای تفاخر، تهیه كنند و طوری لوازم منزل را گلچین كنند كه همه را به تحسین وادارند و دوم شركت در رقابت چشم و همچشمی كه مبادا از كسانی كه می‌شناسند، كمتر بشوند و جایی برای گله‌گذاری باقی بماند و البته ناحیه سوم كه پسرها و خانواده‌هایشان در آن دخیل‌اند.

كمتر دختری هست كه حاضر شود از مهریه‌های كلان صرف‌نظر كند؛ در حالی كه كمتر خانواده‌ای هم پیدا می‌شود كه این نظر اشتباه دختر را تصحیح كند. برای همین وقتی قرار است در مراسم بله‌برون، مهریه این دختر تعیین شود، اعداد و ارقامی از دهان پدر دختر خارج می‌شود كه جو آرام مراسم را یكباره متشنج می‌كند. همه دیگر خودشان با این مهریه‌های بی‌منطق آشنا هستند، اما شاید كمتر دیده باشند كه خانواده پسر در مقابل پذیرش این مهریه، مقاومت می‌كنند و حتی به نشانه اعتراض از جایشان بلند می‌شوند و بعد هم كه با اصرار خانواده دختر دوباره به میز مذاكره برمی‌گردند، حرف از همخوانی مهریه و جهیزیه می‌زنند. در واقع اصل ماجرا این است كه خانواده پسر در حالی كه پذیرش مهریه پیشنهادی را به معنی شكست خود می‌دانند، موضوع جهیزیه را پیش می‌كشند و اعلام می‌كنند كه تنها در شرایطی این مهریه را می‌پذیرند كه دختر معادل ارزش ریالی مهریه، جهیزیه به خانه شوهر بیاورد. البته معمولا این حرف به مذاق خانواده دختر خوش نمی‌آید و آن را به معنی گروكشی می‌بینند، اما به هر حال وقتی می‌بینند كه چاره‌ای جز پذیرش این معامله ندارند، متعهد می‌شوند كه جهیزیه مورد نظر خانواده پسر را تهیه كنند. شاید در این مرحله دو طرف فكر كنند كه با‌ این كه جریان برخلاف میلشان پیش رفته، اما در نهایت برنده هستند. یعنی پسر، دختری را با جهیزیه آنچنانی به خانه می‌برد و دختر مهریه‌ای آنچنانی پشت قباله‌اش یدك می‌كشد. البته هر دوی اینها در اشتباهند چون هر دو در یك بازی ناخوشایند وارد شده‌اند كه با معنی یك زندگی زناشویی واقعی فاصله زیادی دارد، اما به هر حال این بازی شروع می‌شود و دختر و خانواده‌اش نمی‌توانند از تهیه جهیزیه‌ای كه وعده داده‌اند شانه خالی كنند چون فكر می‌كنند كه به این ترتیب، آبرو و ابهتشان پیش خانواده شوهر می‌ریزد. درست از این نقطه است كه مشكلات سر باز می‌كند و قرض گرفتن‌ها و وام خریدن‌ها و زیر و رو كردن‌ بازار برای خرید بهترین مارك‌ها شروع می‌شود. مشكل بعدی این است كه هر روز لوازم زیباتر و لوكس‌تری به بازار می‌آید و هر چه دختر بخرد، فردا بهترش می‌آید و او هم كه حاضر به چشم پوشیدن از آن كالای زیبا و چشمنواز نیست، دوباره برای خرید پول طلب می‌كند و خانواده را تحت فشار می‌گذارد. برای همین است كه اغلب خانواده‌های دختردار می‌گویند كمرشان زیر بار مخارج شكسته است و از بس قسط داده‌اند و هر‌چه درآورده‌اند صرف بدهی‌هایشان كرده‌اند، خسته شده‌اند.

مسلما اگر زندگی یك خانواده این گونه پیش برود، هیچ لذتی در آن نیست. این كه خودت را درگیر مسابقه‌ای بی‌انتها كنی كه تنها هدفش جا نماندن از دیگران و بزرگنمایی خود است، بیشتر از طعم شیرینش به تلخی می‌زند. اصلا هدف از زندگی مشترك، رفتن به این جاده‌های خاكی نیست. ما ازدواج می‌كنیم تا رشد كنیم و به آرامش برسیم و در كنار بهترین همسری كه انتخابش كرده‌ایم و دوستش داریم، به روزهای زندگی لبخند بزنیم ولی چه حیف كه آداب و رسوم غلط كه هیچ كداممان جسارت مقاومت در برابرش را نداریم، اجازه مزه‌مزه كردن طعم شیرین زندگی را به ما نمی‌دهد.

مادرها و پدرها بخوانند

دیدن دختری كه عزیز پدر و مادر است، در خانه‌ای شیك و راحت، خستگی زحمات را از تن والدین به در می‌كند به شرط آن كه این خوشبختی پوشالی نباشد و همان طور كه ظاهرش زیباست، باطن زیبایی هم داشته باشد. دختر وقتی در خانه شوهر زندگی خوبی دارد كه انتخاب خوبی كرده باشد و مردی را به عنوان شریك زندگی برگزیده باشد كه واقعا لایق همسری است وگرنه داشتن بهترین مبلمان، پرده‌های پرزرق و برق یا جدیدترین ظروف كریستال نه می‌تواند و نه تا به حال توانسته كسی را خوشبخت و محترم كند. پس خطابمان به پدر و مادرهاست، آنهایی كه محبت به فرزندانشان را بهانه و توجیه هر تصمیم اشتباهی می‌دانند. شما باید الگوی یك زندگی درست برای جوان‌ها باشید و به جای دامن زدن به خواسته‌های نابجایشان به آنها بیاموزید كه خوشبختی واقعی چه شكلی است. البته این حرف‌ها به معنی روانه كردن دختر با دست خالی به خانه شوهر نیست چرا كه این كار هم معضلات خاص خودش را دارد بلكه منظور این است كه باید نگاه خانواده به جهیزیه، تهیه لوازم ضروری برای شروع یك زندگی باشد، آن هم به شرط آن كه متناسب با اوضاع اقتصادی خانواده باشد و دوران میانسالی پدر و مادر به پرداخت بدهی‌های ناشی از خرید جهیزیه و فشارهای مالی آن منحصر نشود.

البته خانواده‌هایی كه دختر دارند، از همان ابتدای تولد او، یك رسالت بزرگ به عهده دارند. آنها باید از همان كودكی او را در قالب دختر جوانی ببینند كه نیازهای مادی متعددی دارد و از هیچ‌كس بجز پدر و مادر توقع برآورده كردن نیازهایش را ندارد. برای همین پس‌اندازهای هر چند اندك می‌تواند در روزهایی كه دختر در آستانه ازدواج است، واقعا كمك كار باشد و دست خانواده‌ها را بگیرد. حتی به رسم روزهای قدیم می‌توان بعضی اقلام جهیزیه را كه مرور زمان آسیبی به آنها نمی‌زند، بتدریج خریداری كرد تا در روز موعود فشار كمتری برای خرید جهیزیه به خانواده‌ها وارد شود البته به شرط آن كه دختران هم بیاموزند كه این اقلام رسیده از گذشته را به بهانه قدیمی بودن پس نزنند و خانواده را به مشكل نیندازند.

دخترها و پسرها بخوانند

تا به حال هیچ‌كس خوشبختی را دو دستی تقدیم فرد دیگری نكرده است. برای خوشبخت بودن باید تلاش كرد باید روی آرمان‌ها ایستاد و رویاها را تعقیب كرد حتی اگر به مذاق دیگران خوش نیاید. در ازدواج باید این‌گونه بود، باید دنبال خوشبختی بود و كسی را انتخاب كرد كه خوشبختی، آرمان اصلی او نیز هست. چنین آدم‌هایی بی‌شك خوشبختی را در چیزهایی فراتر از لوازم منزل می‌بینند. آنها می‌دانند كه در یك استكان كمر باریك ساده هم می‌توان چای نوشید و احساس خوشبختی كرد. حتی می‌توان روی یك مبلمان ساده نشست و یك تلویزیون معمولی را تماشا كرد ولی خوش اقبال‌تر از كسانی بود كه آخرین مارك‌های لوازم خانگی دنیا را در خانه‌شان جمع كرده‌اند. اصلا اصل زندگی همان دو نفری هستند كه با هم شب و روز را به سر می‌برند. اگر نگاه زوج‌ها به زندگی این‌گونه باشد، حتما ابهت جهیزیه و كاركردهای پوشالی‌اش در نظرشان می‌شكند و معیارهای مهم‌تری برای خوشبتی جای آن را می‌گیرد. البته این به آن معنی نیست كه دخترها و پسرها هم از رفاه و داشتن لوازمی كه رفاه می‌آورد، صرف‌نظر كنند چون این كالاها به كسانی كه دنبال خوشبختی‌اند، كمتر كمك می‌كند تا طعم شیرین زندگی را بهتر بچشند، بلكه مقصود این است كه نباید همه چیز را فدای تجمل كرد، نباید به چشم و همچشمی بها داد و نباید به رقابت‌های بی‌فایده مبتلا شد. می‌دانید اگر بخواهیم به حرف همه اطرافیان‌مان گوش دهیم و دستوراتی را كه آنها صادر می‌كنند، اجرا كنیم، باید زندگی‌مان را به چند مدل طراحی كنیم؟

آن وقت فكر می‌كنید جایی برای زندگی‌ای كه به ذائقه خودمان خوش بیاید، باقی‌می‌ماند؟

جهیزیه‌های تجملی و رقابتی یكی از آن گرداب‌هایی است كه اگر درونش بیفتی، باید تا ته آن بروی، پس چه بهتر كه اصلا نزدیك این گرداب نشوی.

دخترها شما هم بهتر است تا این حد به خانواده‌تان فشار نیاورید و آنها را به انجام خارج از توانشان وادار نكنید و در فهرست بلند بالای كالای جهیزیه، جای خالی‌ای را هم در نظر بگیرید تا پس از رفتن به خانه بخت، دست در دست شوهرتان كمبودها را جبران كنید.

باور كنید لذت خرید كالای مورد نیاز كه محصول زحمت مشترك در خانه بخت است، شیرینی‌ای دارد كه هیچ كالای حاضر و آماده‌ای كه برایش هیچ زحمتی نكشید‌ه‌ای، مشابه آن را ندارد.

صحیح است، صحیح است

مقاله خیلی مفید و واقع بینانه ای بود

متشكرم دوست عزیز

سلام
مقاله خوبی بود مخصوصا این مورد و که خود پدر و مادرها باید به فرزندانشون یاد بدن که هیچ موقع چیز آماده ای را نخوان و هر چی میخوان براش تلاش کنند.

بسیار متشکرم
توجه ویژه تان موجب مسرته
سپاس