• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 324)
دوشنبه 15/8/1391 - 11:5 -0 تشکر 571744
آموزش نویسندگی

برای آنكه بتوانیم خوب بنویسیم باید آدمها و زندگی های شان را بشناسیم باید دقیق و عمیق به پدیده ها و مسائل اطراف مان نگاه كنیم و عمیقاً درباره شان فكر كنیم.ما در مقام یك نویسنده زمانی قادر خواهیم بود، احساس زندگی را به خواننده آثارمان منتقل كنیم كه ابتدا خودمان عمیقاً این احساس را تجربه كرده باشیم.در این راه هنر دیدن به ما بسیار كمك خواهد كرد.هنری كه با صبری طولانی به دست میآید بواقع یك هنرمند، یك نویسنده میداند كه در هر چیز، جزئی كشف ناشده و نادیده وجود دارد، اما ما چشمان خود را عادت دادهایم تا تنها چیزهایی را ببینیم كه دیگران پیش از ما دیدهاند ولی یك نویسنده به خوبی میداند كه در فرد یا شئ یا پدیدهای چیزی نهفته است كه آن فرد یا آن شئ را از افراد یا اشیاء دیگر متمایز میكند او باید به دنبال این نظمهای مخفی این جزءهای نهفته برود حقیقت اینست كه اكثر انسان ها در اغلب لحظات به علت غرق شدن در عادتها فرورفتن در خودخواهی ها و یا سردشدن در بی تفاوت های تنها روی خود توجه و تمركز دارند تا اشیاء و موجودات اطرافشان و تنها در بعضی لحظات كوتاه ناب شاعرانه و معنویت كه می توانند هستی و وجود را حس كنند بنابراین پیشنهاد میكنم روی هنر دیدن تمرین كنید یعنی باید سعی كنیم حساسیت ها را بالا ببریم و توانایی جذب و گرفتن همه امواجی را كه از آدمها روابط و موقعیت های شان منتشر میشود را كسب كنیم توجه داشته باشیم كه این حساسیت ها با احساساتی بودن به شدت فرق دارد احساساتی بودن یعنی خود را به دست احساسات سپردن یعنی در احساسات فرو رفتن و غرقشدن در سال های تدریس به دفعات بسیاری از هنر جویان پرسیدهاند كه چرا هر چه مینویسند مفهومی ندارد چرا شخصیت های آثارشان عمیق نیست و یا خط طرح داستان فاقد منطق است و نتیجتاً نویسنده شدنشان دارد به رویایی واهی تبدیل میشود خب این دوستان باید ابتدا با توجه مطالعه و تجربه خود را به خوب دیدن مسلح كنند آنها باید بیش از هر چیز یك بیننده دقیق باشند تا متوجه مسائلی شوند كه مخاطبان آثارشان هنوز متوجه آن نشدهاند و یا بر روی آنها توجه و دقت كافی ذكر كرده اند واقعیت این است كه دنیا و موجوداتش در چشم نویسندگان صاحب نبوغ به همان شكل های معمول سنتی نیست كه دیده میشود بلكه مجموعه ای از غافل گیری های منحصر بفرد است كه نویسندگان متبحر آموخته اند كه آنها را به روش خاص خودشان ببینند و بر كاغذ بیاورند پس بهتر است قبل از نوشتن ابتدا یاد بگیریم كه چگونه میتوان خوب، دقیق، و عمیق ببینیم.

دوشنبه 15/8/1391 - 11:21 - 0 تشکر 571749

نویسنده کسی است که می نویسد.
شما وقتی به فکر نوشتن می‌افتید که طرحی در سر داشته باشید.
نوشتن فکر کردن است چون چیدن و آرایش کلام است و کلام تنها رسانه‌ی فکر است. هر رمان با طرح موضوعی شروع می شود، در واقع طرح گام نخستی است که برای نوشتن داستان برداشته می شود.
هر کس ممکن است طرحی برای نوشتن رمان داشته باشد اما برای خلق رمان باید عناصر سازنده آن را شناخت. بدون این شناخت طرح فقط ماده خامی است و اگر روی کاغذ بیاید از ارزشی برخوردار نیست.
از این رو با ارائه طرح، داستانی به وجود نمی آید. طرح در حکم جرقه یی است که موجب زایش داستان می شود وگرنه به خودی خود نشانه یی از داستان ندارد.
ممکن است دیگران هم چنین طرحی در ذهن داشته باشند.

دوشنبه 15/8/1391 - 11:22 - 0 تشکر 571750

یک- برای شروع کردن رمان همه چیز آماده شده؟


بلندپروازی چیز خوبی است و شوق و اشتیاق نوشتن را در نویسنده بیشتر می کند و خیال او را به پرواز درمی آورد، اما به اصطلاح سنگ بزرگ علامت نزدن است. اولین بار نمی توان راه درازی را یک شبه پیمود. طرحی را برای نوشتن انتخاب کنید که از پس آن برآیید، نه طرحی که برای نویسنده کارکشته یی نیز نوشتن آن دشوار است. لئو تولستوی شاهکار خود رمان «جنگ و صلح» را وقتی نوشت که پیش از آن، چند مجموعه داستان کوتاه و رمان انتشار داده بود. گابریل گارسیا مارکز «صد سال تنهایی» را در بلوغ ذهنی و مهارت نویسندگی خود نوشت. احمد محمود پیش از نوشتن داستان های کوتاهش، نمی توانست رمان قدرتمند «همسایه ها» را بنویسد.


مایه و احیاناً استعداد نویسندگی، بخشی از کار است و دانستن اصول و فنون داستان نویسی بخشی دیگر. وقتی طرحی را برای نوشتن در ذهن پرورانده اید، حتماً باید با عناصر داستان کمابیش آشنا باشید و از کارکرد آنها در داستان به نسبت آگاهی داشته باشید. بدون این شناخت و آگاهی در کارتان موفق نمی شوید. من از این امر آگاهم که بعضی از نویسنده ها با اولین کارشان گل می کنند و اثری به وجود می آورند که بعدها نمی توانند مثل آن را بیافرینند اما بر گفته خود تاکید می کنم که نویسنده باید تا حدی با عناصر داستان آشنا باشد. در قلمرو داستان نویسی مثل هر هنر دیگری استثنا کمتر جایی دارد.

دوشنبه 15/8/1391 - 11:23 - 0 تشکر 571751


بسیاری آرزو دارند که نویسنده شوند و در رویای نوشتن فرو می روند و بازتاب موفقیت آمیز اثرشان آنها را به هیجان می آورد اما موضوع را خیلی سهل و ساده می گیرند و غافل از این اند که برای خوب نوشتن و به کارگیری درست عناصر داستان، نویسنده چه عذابی را باید تحمل کند. به گفته ویلیام فاکنر، نویسندگی عرق ریزان روح است و چه زجر و شکنجه یی را باید کشید و چه


از خودگذشتگی و ایثاری را باید از خود نشان داد تا داستانی نوشته شود. رمان چیزی نیست که شما بتوانید بگویید؛ «خب من دست کم سه صفحه در روز می نویسم و در صد روز سیصد صفحه نوشته ام. با چنین طرز فکری نمی توان رمان نوشت. داستان نویس ممکن است در طول یک هفته صفحه هایی را سیاه کند و آخر هفته همه را توی سطل آشغال بریزد و دوباره از سر شروع کند و پنجاه صفحه، صد صفحه بنویسد و باز به بیراهه برود. امری است که برای نویسنده بسیار اتفاق می افتد و در کارش به بن بست می رسد


ای. ال. دکتروف نویسنده نام آور معاصر امریکا در مصاحبه یی به این امر اشاره می کند و در جواب پرسشگری که از او می پرسد؛ «چند بار به بن بست می رسید؟» جواب می دهد؛ «خب اگر به بن بست برسی که کتابی در کار نخواهد بود. این هم پیش می آید. از نو شروع می کنی. اما اگر واقعاً راه افتاده باشی ممکن است بروی زیر پل یا بخوری به حصار و بروی توی کشتزار و از این قبیل چیزها و آدم وقتی از جاده خارج شده باشد، همیشه فوراً متوجه نمی شود. اگر در صفحه صد توی دست انداز بیفتی، احتمال دارد که در صفحه پنجاه از جاده خارج شده باشی. بنابراین باید راه رفته را برگردی.»

دوشنبه 15/8/1391 - 11:24 - 0 تشکر 571753


یکی از عواملی که در پیشبرد کار بسیار موثر است نظم و برنامه ریزی زمانی است. باید در آغاز کار، عادت به نوشتن را در خود به وجود آورد و در ساعت معینی در شبانه روز نشست و دست کم نیم ساعتی نوشت. این نوشتن در هر روز و هر شب در ساعت معین باید تکرار شود تا عادت به نوشتن ملکه ذهن شود، مثل مسواک زدن دندان هر شب یا هر روز صبح که به صورت عادت درآمده است. البته این نوشتن با ساعت های فراغتی که دست می دهد و شما می توانید به دلخواه هر چند ساعتی که بخواهید بنشینید و بنویسید، فرق دارد. نوشتن برای عادت کردن باید الزامی باشد. نوشتن در اوقات فراغت بسته به تصمیم خودتان است که از تفریح و گردش و سفرهای خود صرف نظر کنید و اوقات خود را به نوشتن اختصاص بدهید.


نوشتن نوعی ایثار است و همه چیز خود را باید برای آن داد و همه چیز خود را باید در راه آن فدا کرد. هردمبیلی و تفریحی نوشتن هرگز آدم را نویسنده نمی کند. برای نوشتن هر رمان دست کم دو هزار ساعت یا یک سال و نیم و دو سال باید وقت گذاشت. بسته به این است که داستان نویس چه وقت کار خود را تمام شده می پندارد و دست از نوشتن برمی دارد. چنین وقتی باید تا حد امکان پیوسته و مستمر باشد. نمی شود که فقط روزهای تعطیل را به آن اختصاص داد و روزهای دیگر به سراغ کارهای دیگر رفت. من رمان «شب چراغ» را در ساعت های فراغت از کار اداری نوشته ام. بعضی از شب ها دیر می خوابیدم و گاهی آنچه نوشته بودم با خود به اداره می بردم و در فرصت هایی که پیش می آمد آن را دوباره می خواندم و بازنویسی می کردم، البته نمی گذاشتم همکارها و رئیسم از این امر خبر شوند. شب چراغ، رمانی 190 صفحه یی است و برای نوشتن آن تقریباً یک سال و نیم وقت مرا گرفت.


در اینجا به این نکته اشاره کنم که اگر از کارهای خودم به عنوان نمونه جابه جا نام می برم، به این دلیل نیست که آنها را کامل و بی نقص می دانم بلکه تجربه های خود را از نگارش آنها ارائه می دهم؛ ممکن هم هست این تجربه ها به کار نویسندگان دیگر نیاید.

دوشنبه 15/8/1391 - 11:24 - 0 تشکر 571754


در ایران در میان نویسنده های داستان های جدی، نویسنده های کم شماری را می توان نام برد که از راه نوشتن روزگارشان را می گذرانند. برخلاف بسیاری از کشورهای پیشرفته نویسندگی در ایران حرفه نیست. منظورم از حرفه، نویسنده هایی است که کاری جز نوشتن ندارند. در خانه یا دفتر کارشان می نشینند و می نویسند و طبق قرارداد قبلی در مدت تعیین شده رمان یا مجموعه داستان خود را به ناشر می سپارند و از حق التالیف آثارشان امرار معاش می کنند. البته در این کشورها نیز بسیاری هستند که در کنار نوشتن، کار دیگری نیز دارند. اینها افرادی هستند که هنوز به آن حد از شهرت نرسیده اند که نماینده های نشر به سراغ شان بیایند و واسطه قراردادهای بلندمدت میان ناشر و آنها بشوند


گاهی پیش آمده که نویسنده یی که از شهرت آنچنانی برخوردار نبوده، شغل خود را کنار گذاشته و یکسر اوقاتش را به نوشتن اختصاص داده، اما اغلب پیش آمده که بعد از مدتی بر اثر فشار مادی، نویسنده وادار شده که تند و تندتر بنویسد و زودتر کارش را تحویل دهد، همین امر از کیفیت کارش کاسته است، مورد موافقت ناشر قرار نگرفته است و در نهایت، هدف او که از نوشتن نان بخورد، برآورده نشده است.


البته تنها وقت داشتن برای نوشتن کافی نیست. پیامدهای آن نیز مطرح است. هنگامی که من چند سال زودتر با استفاده از قانونی خود را بازنشسته کردم، تصور می کردم که فرصت بیشتری برای نوشتن دارم و می توانم اوقاتم را یکسره وقف نوشتن کنم اما در عمل آن طور که فکر می کردم پیش نیامد و کار من به کندی گرایید. در نهایت در کنار نوشتن باز کار آزاد دیگری برای خودم دست و پا کردم. آنچه موجب شده بود که کار من مثل وقتی که در استخدام دولت بودم، پیشرفت نکند، حذف فاصله هایی بود که در میان نوشتن و سر کار رفتن وجود داشت. به این ترتیب که وقتی به اداره می رفتم فرصتی داشتم که به آنچه نوشته بودم، فکر کنم و کاستی های آن را پیدا کنم، وقتی دوباره آن را بازنویسی می کردم، ایرادها و اشکال های آن را برطرف می کردم و به دنبال آن که در سر پرورانده بودم، می پرداختم. وقتی این فاصله ها از میان رفت و فقط صرف نوشتن مطرح شد، پروراندن و فکر کردن به نوشته ها از میان رفت و کار دیگر آن طور که انتظار می رفت، پیش نرفت و برخلاف تصور من دقت بیشتر برای نوشتن موجب نشده بود که کار هم بیشتر پیش برود.


نویسنده های حرفه یی کشورهای غربی نیز بعد از ساعت هایی که به نوشتن اختصاص داده اند، نوشتن را رها می کنند و به کار دیگری می پردازند و به کافه یا محلی می روند و وقت خود را با دوستان یا امور دیگری می گذرانند یا به سفرهای کوتاه مدت می روند و میان نوشتن مستمر خود فاصله می اندازند.

دوشنبه 15/8/1391 - 11:27 - 0 تشکر 571755

دو- داستان درباره چه موضوعی است


موضوع، شامل مجموعه پدیده ها و حادثه هایی است که داستان را می آفریند و درونمایه آن را تصویر می کند مثلاً موضوع داستان کوتاه «داش آکل» نوشته صادق هدایت، عبارت از امانتی است که برعهده شخصیت داستان می گذارند و سلسله حادثه هایی که برای تحقق یافتن این تکلیف در مسیر داستان اتفاق می افتد، موضوع داستان را به وجود می آورد. اگر شما در یک یا حداکثر دو سه جمله نتوانید بگویید موضوع داستان شما درباره چیست، در نوشتن آن به دردسر می افتید، حتی موضوع رمان های حجیم را می توان در دو سه جمله بیان کرد، مثلاً موضوع رمان «جنایت و مکافات» اثر داستایوفسکی از این دو سه جمله تجاوز نمی کند؛ شخصیتی با طرز فکر خاص خود یعنی اندیشه منزه جویی، مرتکب قتل می شود و حادثه های بعدی بر اثر احساس گناهی است که در او به وجود می آید و موضوع داستانی را می آفریند.


رمان نویس های جوان، اغلب در ارائه طرح خوبی برای آفریدن اثرشان در شروع، میانه و پایان آن دچار سردرگمی می شوند. داستان چیدن کلمه ها پشت سر هم نیست، گزارش حادثه هایی در نزاعی میان افراد نیست، گرچه موضوع هر داستان از حادثه ها تشکیل می شود، اما باید ترکیب این حادثه ها، ساختار داستانی داشته باشد، یعنی عناصر داستان، چون پیرنگ، شخصیت، حقیقت مانندی و دیگر اجزای داستان برحسب نظم و سیاقی با هم بیایند تا داستانی خلق شود.


روزنامه ها و مجله ها پر از حادثه هایی است که هر روز و هر هفته اتفاق می افتد، نمی توان فقط آنها را پشت سر هم قطار کرد و داستانی نوشت. هر داستان ساختار و معنای خاص خود را دارد که آن را از گزارش جدا می کند.

دوشنبه 15/8/1391 - 11:28 - 0 تشکر 571757


 در نوشتن داستان، پیشاپیش طرح کلی آن را بریزید تا به شما کمک کند که بهتر است داستان را از کجا شروع کنید. اول، میانه، پایان، کدام برای ارائه داستان مناسب تر است. شاید ارائه طرح کلی نیازمند صفحه به صفحه نوشتن نباشد، حتی احتیاجی نباشد که فصلی از آن را بنویسید، بلکه باید بر حادثه هایی که دارد اتفاق می افتد، شناخت و تمرکز داشته باشید و مطمئن شوید که داستان در مسیر درستی افتاده است و در جهت درستی پیش می رود و عمل داستانی آن برحسب درونمایه اصلی صورت می گیرد و خواننده وقوع حادثه ها را منطقی می بیند و باور می کند. داستان نویس هایی که مدعی می شوند که رمان شان را فصل به فصل پیش می برند و عمل داستانی آنها را فصل به فصل کامل می کنند، یا دروغ می گویند یا غافلند و خودشان را گول می زنند یعنی اگر خلاقیت شما به درستی عمل کند، پیرنگ داستان در سمت و سوی مستدلی پیش می رود. ممکن است در میانه راه حادثه هایی در داستان اتفاق بیفتند که شما پیش از این به آنها فکر نکرده باشید، یا شخصیت یا شخصیت هایی غیر از آنچه پیش از این برای ارائه داستان تان انتخاب کرده اید، خود را ظاهر کنند و ضمیر ناخودآگاه تان، رمان را به سمت و سویی ببرد که باید برود.


از این رو نمی شود فصلی را نوشت و آن را تمام شده به حساب آورد و سراغ فصل دیگری رفت. ممکن است در بازنویسی تغییرهای اساسی به آنها داده شود. بنابراین سعی نکنید از حادثه ها و وضعیت و موقعیت ها و شخصیت های متحول کننده داستان پرهیز کنید و آنها را کنار بزنید و به آنچه پیش از این برای ارائه رمان تان تصور کرده اید، بازگردید. به عبارت دیگر به پرواز تخیل تان برای غنا بخشیدن به رمان، بال و پر بدهید.



دوشنبه 15/8/1391 - 11:30 - 0 تشکر 571758

سه- شخصیت ها از چه گروه و دسته و طبقه‌یی هستند


اشخاص ساخته شده یی را که در داستان ظاهر می شوند، شخصیت2 می نامند. شخصیت خلق شده تخیل نویسنده است و ممکن است همیشه انسان نباشد و حیوان و شیء و چیزهای دیگری را نیز در بر بگیرد.


طرح وقتی جلوه واقعی و زنده یی به خود می گیرد و داستان وقتی متولد می شود که شخصیت ها خصوصیت های روانی و خلقی خود را بازتاب دهند و نمایشگر ویژگی های گروه، دسته و طبقه های اجتماعی خودشان باشند و در ضمن عمل داستانی را به درستی طبق درونمایه یا درونمایه های داستان پیش ببرند، زیرا برخورد شخصیت ها با هم و در ارتباط شان با جهان بیرون و پیرامون شان، حادثه ها و وضعیت و موقعیت ها را به وجود می آورند و عمل داستانی را پیش می برند و پیرنگ داستان را محقق می کنند.


در ضمن، ویژگی های روانشناختی شخصیت ها متفاوت است و انواع گوناگونی دارد که برحسب آن، کیفیت ها و چگونگی های آدم های داستان آفریده می شود و قشرها و طبقه های اجتماعی از هم متمایز می شوند. داستان نویس با توجه به این خصوصیت ها و کیفیت ها و بنا بر اقتضای داستان باید به شخصیت پردازی آنها بپردازد و رفتار و کردار و گفتارشان را طبق درونمایه و موضوع داستان در نظر داشته باشد.


در قصه های سنتی اغلب خصوصیت های جسمانی مورد توجه است و شخصیت ها برحسب سیرت های اخلاقی و خصلت های ذاتی آنها به نمایش می آیند و داستان های امروزی بیشتر بر خصوصیت روانشناختی آنها تاکید می شود و از مردمان واقعی و ویژگی های رفتاری آنها الگوبرداری می شود. از این رو باید طوری آنها را نشان داد که خواننده رفتار و گفتار آنها را قابل قبول بداند و گاهی با آنها همذات پنداری کند.


دوشنبه 15/8/1391 - 11:31 - 0 تشکر 571760

چهار- چه نوع رمانی می‌خواهید بنویسید


رمان ها را به طور کلی به رمان های جدی یا تفسیری3 و سرگرم کننده و تفریحی4 تقسیم کرده اند. رمان های جدی یا تفسیری آن گروه از رمان هایی را دربرمی گیرد که آرزوی انسان را برای درک کنه واقعیت جامه عمل بپوشاند و انسان با دریافت اطلاعات از طریق خواندن آنها بتواند بیشتر خود را بسازد و بهتر خود را متعالی کند و از زندگی بیشتر بهره بگیرد.


رمان جدی در تقابل ها، رمان تفریحی است که فقط خواننده را مشغول می کند و او را لحظاتی چند، از دنیای واقعی دور می کند و برای او فراموشی و گریز از واقعیت می آورد. بی دلیل نیست که از این نوع رمان ها با عنوان رمان های «گریز» یاد می کنند.


شاهکارهای رمان نویسی جهان از میان رمان های جدی برخاسته است؛ شاهکارهایی چون «جنگ و صلح»، «جنایت و مکافات»، «باباگوریو»، «یولیسیز» و «صد سال تنهایی» رمان تفریحی یا رمان گریز، رمانی است که قصد و نیت آن سرگرم کردن خواننده است و نویسنده در آن با ارائه جهان عجیب و غریب، ماجراهای هیجان انگیز و شگفتی آور یا معماهای اسرارآمیز خواننده را به دنبال خود می کشد. از این رو رمان تفریحی جز سرگرم کردن خواننده، هدفی برای خود نمی شناسد. اغلب رمان های حادثه یی، پلیسی و جنایی و کارآگاهی، رمان های مهیج و جاسوسی، بعضی از رمان های خیال و وهم5 و جادوگری و رمانس های عاشقانه، جزء رمان تفریحی محسوب می شوند.


اما آنچه مایه ماندگاری آثار شده است، نوع اول، یعنی رمان های جدی است و این رمان ها نیز به انواع گوناگون تقسیم می شود که رمان های اجتماعی رسالتی، تاریخی، روانشناختی، جریان سیال ذهن، واقع گرایی جادویی و... از آن جمله اند. شناخت این انواع، به شما کمک می کند تا طرح های خود را برحسب درونمایه موضوع آنها در قالب یکی از آنها بریزید و در کار خود بیشتر موفق شوید.


دوشنبه 15/8/1391 - 11:32 - 0 تشکر 571761


اگر نوعی از رمان را برای طرح تان برگزینید و متوجه شوید که زیاد مورد دلخواه تان نیست یا نوشتن آن در توان شما نیست، بهتر است که آن را رها کنید، نوع دیگری را که با تجربه ها و مشاهده های شما بیشتر مرتبط است و از خصوصیت های معنایی و ساختاری آن به نسبت بیشتر آگاهی دارید، انتخاب کنید، مثلاً اگر شناخت لازم نسبت به رمان جریان سیال ذهن یا واقع گرایی جادویی نداشته باشید، نمی توانید در ارائه ساختاری و معنایی آنها موفق شوید. برعکس اگر شناختی از رمان های انتقاد اجتماعی یا سیاسی یا ناحیه یی دارید و تجربه ها و مشاهده های شما نیز برای نوشتن چنین رمان هایی شما را یاری می کند، حتماً طرح تان را در الگوی آنها بریزید. هرگز نوع رمان هایی را که اسمی از آن شنیده اید و شناخت اندکی از آن دارید، رمان هایی که بیشتر تجربی و نوگراست، الگوی کارتان قرار ندهید اگرچه رمان شما را به کهنگی و عدم تازگی متهم کنند. آنچه موجب ماندگاری اثری می شود تازگی و نو بودن آن نیست، کمال آن است. بسیاری از رمان هایی که در زمان خود بسیار مورد توجه بوده و خواننده های بسیار داشته، بعد از مرگ نویسنده اش به فراموشی سپرده شده اند.


در مصاحبه یی از جان آپدایک نویسنده نام آور معاصر امریکا می خواندم که به این نکته اشاره کرده بود که آثار دونالد بارتلمی نویسنده نوآور امریکایی که در زمان خودش بسیار خواننده داشت، بعد از مرگش، چوب شده است و دیگر خواننده یی ندارد.


هر نوع رمان محیط و حال و هوای خود را می طلبد و باید طبق خصوصیت آن، عناصر داستانی را به کار گرفت. شناخت انواع رمان به شما یاری می دهد که دیدگاه و جهان بینی و ارائه تازه یی به طرح خود بدهید و در کار خود بیشتر موفق شوید.


از این نظر رمان خود را همان طور که دلخواه تان است، بنویسید و به چاپ اثر و خواننده های احتمالی آن فکر نکنید و به سلیقه و ذوق ناشرها و نوع آثاری که فروش دارد، توجهی نکنید و سبک و شیوه نگارش نویسنده معروفی را مبنای کار خود قرار ندهید. سبک و شیوه نگارش هر نویسنده طی سال های نویسندگی به دست می آید و کمتر پیش آمده که نویسنده در آغاز کارش، سبکی خاص خود به وجود آورد. اگر نوشته شما صداقت خود را داشته باشد، سبک خود را نیز به تدریج پیدا خواهد کرد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.