پانوشت ها
1- نقل از كتاب " در آسمان معرفت "استاد حسن حسن زاده آملی، چاپ چهارم ، انتشارات تشیع، قم 1376،ص ص3-42.
2- دكتر سید حسین نصر، "بررسی اجمالی تعلیم و تربیت و علوم اسلامی"، ترجمه سید محمد آوینی، نامه علم و دین، سال چهارم شماره های 8 و7 ،تابستان 1379، ص3.
3- این موضوع به نحو صریحتری در صورت دیگری كه از این حدیث نقل شده است، به چشم می خورد: " علیكم بمكارم الاخلا ق فان ربی بعثنی بها" بر شما باد به مكارم اخلاق زیرا پروردگارم را به خاطر آن ها مبعوث فرمود.
رجوع شود به : دكتر سید جلال الدین مجتبوی،علم اخلاق اسلامی،( ترجمه جامع السعادات مولا مهدی نراقی) 3جلد، چاپ ششم، انتشارات حكمت، تهران، 1381، ج1، ص 1.
4- حكیم فرانسوی رنه گنون این موضوع را در كل یك سنت دینی صادق دانسته می نویسد:
" هر سنتی در آغاز كار، كل مكتب و اصولاً همه گونه توسعه و انطباقی را كه بعداً در طول زمان از آن ناشی می شود و همه كاربردهائی را كه ممكن است در زمینه های مختلف صورت بگیرد، در خود دارد، به همین جهت است كه دخالت های صرفاً بشری در سنت، اگر باعث قلب ماهیت آن نشود، لااقل سبب محدودیت و نقصان آن می گردد. كار "مصلحان" نیز در واقع جز این نیست. ( رنه گنون، "سیطره كمیت و علائم آخر زمان" ، ترجمه دكتر علی محمد كاردان، چاپ دوم، مركز نشر دانشگاهی، تهران، 1365،ص 97)
در واقع نظام تعلیم و تربیتی، مصداق بارز یكی از ظهورات و به تعبیر گنون "كاربردهای" هر سنت دینی است .
5-Titus Burckhardt ,"Mirror of The Intellect",Trans. William Stoddart ,Suny Press,1987,p.p 173-4.
6- این مشكل اساسی البته از چشم دانشمندان تعلیم و تربیت جدید بدور نمانده است به همین جهت بعضی از مربیان جدید و معاصر اصولاً داشتن هدف تربیتی را ضروری ندانسته اند و عده ای دیگر با جداكردن نظریه های تربیتی و گذاشتن نام "علم تربیت" بر آن اظهار داشته اند كه "علم تربیت" مثل بقیه علوم جدید باید نسبت به ارزش ها حالت بی طرفی داشته باشد و لذا "علم تربیت" را با "عمل تربیت" نباید یكی دانست. عده دیگری را نیز اعتقاد بر این است كه در این مورد باید به هدف های جزئی و گذرا بسنده كرد.
رجوع شود به : دكتر هادی شریفی، "برخورد فلسفه تربیتی اسلام با افكار و فلسفه های تربیتی متجدد" ، جاویدان خرد؛ نشریه انجمن فلسفه ایران، سال سوم، شماره اول، 1356، ص ص 65و64 .
ناگفته پیداست كه این نظریه پردازیها كه تحت عناوین پرطمطراق پژوهش های آكادمیك صورت می گیرند و هیچ مبنای یقینی نداشته و به سرعت جایگزین یكدیگر می شوند تا چه اندازه وضعیت بشر معاصر و آینده او را متزلزل و نامطمئن ساخته است. بشر متجدد شاید هولناك تر از این ستمی بر خود روا نداشته است . به قول سعدی :
یكی بر سر شاخ بن می برید خداوند بستان نگه كرد و دید
به گفتا گر این مرد بد می كند نه با من كه با نفس خود می كند
7- این گفته در اصل متعلق به "گلاسناپ" (H.de Glasenapp ) است .و وی آنرا در مورد فرهنگ سنتی هند بیان داشته است .اما می توان آنرا در مورد هر نظام سنتی دیگر نیز صادق دانست.
رجوع شود به : داریوش شایگان ،"ادیان و مكتب های فلسفی هند "،دو جلد ،چاپ چهارم ،امیر كبیر ،1375،ج 1،ص 8 .
8- "زوال دوران كودكی" نام كتابی است از جامعه شناس تازه در گذشتة آمریكائی و منتقد رسانه های جمعی و تكنولوژی مدرن "نیل پستمن" و صاحب كتاب های "تكنوپولی" (1992) و "زندگی در عیش مردن در خوشی"(1985) كه هر دو به ترجمه آقای دكتر صادق طباطبائی به فارسی درآمده اند. به اعتقاد پستمن رسانة تلویزیون باعث انقراض دوران كودكی كودكا ن شده، چرا كه هیچ رمز و رازی از دوران بزرگسالی برای آنان باقی نگذاشته است، تلویزیونی كه كودك از 18ماهگی بیننده آن و از سه سالگی معتاد به آنست در برنامه ریزی خود هیچ فرقی بین كودك و بزرگسال قائل نمی شود، لذا كودكی كه با تلویزیون بزرگ می شود از نظر فیزیولوژیك دوران خردسالی را تجربه می كند در حالیكه از نظر روانی با جهان بزرگسالان روبروست. بنابراین در مورد چنین كودكی وقتی به سن 15سالگی برسد، آیا باید گفت انسانی است كه در وقت صرفه جویی كرده و زودتر بالغ شده و یا اینكه بالغی كودك صفت است؟ !
رجوع شود به : "بر ویرانه های فرهنگ :گفتگو با دكتر صادق طباطبائی درباره نیل پستمن " ، همشهری ماه ، دیماه 1383،ص ص 1-40 .
و نیز در مورد چكیده آراء این نویسنده رجوع شود به مقالة وی تحت عنوان "پنج نكته دربارة تحولات تكنولوژیك" به ترجمة نگارنده در سروش اندیشه، شماره 6، سال دوم، تابستان 1382، ص ص 243- 230.