5. راههای دستیابی به چارچوب نظری منطقی
اندیشمندان عرصة علوم اجتماعی پس از روبهرو شدن که با محدودیتها و نارساییهای چارچوبهای نظری موجود در تبیین مسائل جدید پژوهشی، پیشنهادهایی به منظور حل این مشکل و دستیابی به چارچوب نظری مناسب برای هر مسئله، ارائه کردهاند. آنان معتقدند که لزومی ندارد پژوهشگر خود را به نظریههای موجود، محدود کند، زیرا گزینش نظریهای از میان نظریههای موجود تنها یکی از راههای دستیابی به چارچوب نظری پژوهش است، بلکه پژوهشگر میتواند در این زمینه به صورت ابتکاری، چارچوب نظری جدیدی ارائه کند و آن را در فرایند پژوهش به بوتة آزمایش بگذارد.99
در عین حال، صاحبنظران به محققان تازهکار توصیه میکنند که، «ترجیحاً چارچوب نظری شناخته شدهای انتخاب کنند.»100 و این در شرایطی است که برخی پژوهشگران حوزهعلوم اجتماعی، هیچ تقید و علاقهای به نظریههای موجود ندارند، بلکه هر کدام، شخصاً اقدام به نظریهپردازی میکنند. ترنر با لحنی انتقادی به این گروه از پژوهشگران مینویسد:
نتیجهای که این فرقهگری در ناحیة نظریه، برای جامعهشناسی دارد، آشکار کردن یک سری از رویکردهای نظری غالباً آزمایش نشده ولی جالب است که عینکی را برای نگریستن و تفسیر کردن حوادث در جهان اجتماعی فراهم میآورد.101به هر حال، یکی از راههای برون رفت از تنگنای کمبود چارچوب نظری مناسب، پردازش نظریة جدید برای چارچوب نظری تحقیق است. گزینش چند نظریه یا بخشهایی از چند نظریة مناسب با مسئلة مورد پژوهش و تلفیق آنها، شیوة دیگر دستیابی به الگوی نظری مناسب و منطقی است.
إرل ببی مینویسد:هر یک از الگوهای تبیینی که مورد بررسی قرار دهیم، شیوة متفاوتی دربارة نگریستن به زندگی انسان را نشان میدهد... . به شما توصیه میکنم که هر یک را بررسی کنید و به جای اینکه بخواهید دربارة غلط بودن یا درست بودن هر کدام حکم صادر کنید، ببینید که حوزة چه شناختهای تازهای را بر روی شما میگشایند. و سرانجام، نمیتوان الگوهای تبیینی را درست یا نادرست دانست؛ آنها به منزلة شیوههای نگریستن، ممکن است کما بیش سودمند واقع شوند. سعی کنید ببینید که این الگوهای تبیینی به چه ترتیب ممکن است برایتان مفید باشند.102
إریک سلبین103 نیز که کتاب انقلابهای نوین در امریکای لاتین (1993م) از جمله آثار اوست، طی مقالهای با عنوان «انقلاب در جهان واقعی»، با نقد نظریةساختارگرایی، پیشنهاد میکند که باید نظریههای جامعی تدوین گردد که طی آن، قدرت و اهمیت و نقش عوامل مختلف، بهویژه نقش مردم و گزینشهای آگاهانه و ارادی آنان، و خصوصاً نقش نخبگان و قهرمانان در کنار قدرت و نقش ساختارهای اجتماعی در نظر گرفته شود.104
همچنین جان فورن به رغم تکیه بر نظریة «دولت محور» در تحلیل تحولات اجتماعی،105 خود اذعان میدارد که این الگوی تحلیلی، همه متغیرها و عوامل مؤثر در تحولات اجتماعی را پوشش نمیدهد؛ ازاینرو، به گفتة او، «در واقع، ممکن و گاهی هم مفید است که تحلیلهای دولت محوری با برخی تحلیلهای دیگر، مانند تحلیل تضاد و کشمکش طبقاتی به هم آمیخته شود».106
کم نیستند اندیشمندان دیگری که آنان نیز تلفیق نظریههای مختلف و استفاده از هر نظریه برای تحلیل بُعد یا ابعاد خاصی از پدیدههای اجتماعی را توصیه میکنند. محمد امزیان در این باره مینویسد:جامعهشناسی در قرن بیستم، دیگر، تفسیرهای تک بعدی را قبول نمیکند و از این مرحله گذر کرده است. اینک تداخل نهادها و همکاری آنها امری کاملاً روشن است، به گونهای که نمیتوان گفت یک نهاد یا یک عامل، مؤثر یا متغیر مستقل است و بقیة عوامل و نهادها، متغیرهای وابسته به شمار میروند.107
امزیان سپس به نقل از یکی از جامعه شناسان غربی به نام «لئوپلد فون ویژه» آورده است: میراث جامهشناسی زیان بزرگی خواهد دید اگر تسامح را از دست بدهیم و حق هر صاحب حقی را در زمینههای خاص به او واگذار نکنیم. اگر فکر کنیم که با خاموش کردن تمام شمعهای موجود در حاشیة یکی از حوزههای جامعه شناسی میتوانیم به یک زمینه، نور بیشتری بتابانیم، اشتباه کردهایم.108
ماکس وِبِر (1864ـ1920م) نیز با وجود اینکه او به صورت و شکل معتدلی از «نظریه تضاد طبقاتی» مارکس (1818ـ1883م) نظر موافق نشان میدهد،109 روی هم رفته مخالف نظریههای تک عاملی از قبیل نظریه اقتصادی مارکس است110 و متقابلاً به تأثیر عوامل متعدّد و در واقع، تلفیق نظریههای مختلف در تحلیل پدیدههای اجتماعی اعتقاد دارد، از اینرو، گاهی از نظریة ماکس وبر، با عنوان «کثرت گرایی علّی»111 و «کنش متقابل علّی»112یاد میشود.113
تالکوت پارسنز نیز معتقد است که هر نظریه تنها بخشی از واقعیت اجتماعی را منعکس میکند.114 همچنین او به متفکران قرن نوزدهم ایراد میگیرد که «آنها به سادگی فکر میکنند که تنها یک عامل (عامل اصلی) از قبیل وراثت، محیط جغرافیایی یا عامل اقتصادی قادر است مستقل از عوامل دیگر، نظام اجتماعی را زیر کنترل قرار دهد».115 طبعاً برای تبیین همة ابعاد حیات اجتماعی یا باید به تلفیق نظریههای مختلف پرداخت و یا به تدوین نظریهای جامع اقدام کرد که سهم همة عوامل دست اندرکار در واقعیت اجتماعی را ادا نماید.
در این میان، پارسنز در دورة نخستِ تئوری پردازیهایش،116 در پی طرح نظری عامی بود که بتواند همة کنشهای بشری را تبیین کند و او معتقد بود که نظریة او با عنوان «نظام اجتماعی» یا «کنش متقابل اجتماعی» و گاه با عنوان «متغیرهای الگویی» و «حق انتخاب ارزشها» که طی آن، افراد در کنشهای اجتماعی کم و بیش ارادی و اختیاری خود117 براساس یکی از انگیزهها و ارزشهای پنچ گانه عمل میکنند،118 از کارایی عام برخوردار است،119 گرچه بر این ادعای پارسنز ایرادهایی نیز وارد شده است.120
راه حل دیگر برای دستیابی به چارچوب نظری منطقی در پژوهش، اصلاح و تکمیل نظریة گزینش شده براساس واقعیتها و ویژگیهای خاص مسئله پژوهش و ویژگیهای محیط و بستر مرتبط با مسئله است. فرامرز رفیع پور پس از اشاره به نارساییهای نظریههای موجود مینویسد:در نتیجه، برای تحقیق در کشورهای جهان سوم، اوّلا، چهارچوب تئوریکی تهیه شده نباید آنقدر تنگ و سفت و تغییر ناپذیر باشد که توجه و بینش محقّق به مسئله را محدود سازد و اجازة ورود علل دیگر را ندهد. ثانیاً، برای درک شرایط محیط مورد تحقیق، تحقیقات مقدماتی موشکافانه لازم است.121
وی در عین حال، پردازش چارچوب نظری جدید و حتی تلفیق چند نظریه و ارائة نظریه جامع الأطرافی را نیز رد نمیکند و مینویسد:برقرار کردن ارتباط بین یک مسئله جدید و تئوریهای موجود دشوار است و باید به تئوریهای کم و بیش هم جوار و یا حتی دورتر نیز مراجعه کرد و از این طریق، تئوریهای موجود را گسترش داد و یا تئوریهای جدید به وجود آورد. ... این فرایندی است پایان ناپذیر.122
در مجموع میتوان گفت که از دیدگاه صاحبنظران عرصة علوم اجتماعی، پژوهشگر در تعیین چارچوب نظری تحقیق خود، چهار گزینه پیش رو دارد: انتخاب یکی از نظریههای موجود به طور کامل و بدون هیچ گونه تصرف در اصول و آموزههای آن، اصلاح و تکمیل یک نظریه پس از انتخاب، تلفیق چند نظریه و در نهایت، ارائة نظریهای جدید براساس مطالعات تجربی یا بر اساس مبانی فرهنگی و سنتها و ارزشهای پذیرفته شده خود و به بوتة آزمایش گذاشتن آن برای اولین بار در حین پژوهش مورد نظر.
البته در صورت انطباق و سازگاریی کی از نظریههای موجود با مسئله مورد پژوهش، ترجیح با انتخاب آن نظریه است، چرا که چنین نظریهای پیش از این نیز کم و بیش تجربه شده و استحکام و واقع نمایی مطمئنتری دارد. آنچه در این میان حائز اهمیت بسیار است، توجه به انطباق یک نظریه با مسئلة پژوهش و روابط متغیرهای مستقل و وابستة آن به طور کامل و فراگیر و در عین حال به صورت طبیعی و منطقی و به دور از هرگونه تحمیل و تعصب است.
پی نوشت:
47. لازم به توضیح است که گرچه میتوان وقایع تاریخی را از زاویههای هر یک از علوم انسانی مورد مطالعه قرار داد، با این وصف، نزدیکترین زاویه مطالعاتی به نوع پژوهشهای مورخان، زاویه جامعهشناختی است، از اینرو در این نوشتار بر نظریههای جامعهشناختی تکیه شده است. شکی نیست مورخ میتواند به تناسب مسئله پژوهش خود از نظریههای دیگر علوم انسانی نظیر روان شناسی نیز استفاده کند.
48. اچ. ترنر جاناتان، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ترجمه محمد عزیز بختیاری و محمد فولادی، ص 62
I.S. Hornby, Oxford Advanced Learner,s Dictionary : "history"
49. اچ. ترنر جاناتان، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ص 40، 42، 62، 69.
50. محمد معین، فرهنگ فارسی، «تاریخ»؛ حسن عمید، فرهنگ فارسی، «تاریخ».
51. اچ. ترنر جاناتان، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ص62.
52. گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمة منصور وثوقی، ص9، 10.
53. منصور وثوقی و علی اکبر نیک خلق، مبانی جامعه شناسی، ص33.
54. همان، ص35.
55. بهروز نبوی، مقدمهای بر روش تحقیق در علوم اجتماعی، ص63، 65.
56. علیمحمد ولوی، دیانت و سیاست در قرون نخستین اسلامی، ص26.
57. صادق آئینهوند، علم تاریخ در گسترة تمدن اسلامی، ج1، ص392، 393. لازم به توضیح است که گفتة پایانی این محقق ناظر به جامعه شناسی خُرد است که به موضوعات اجتماعی حاضر و معاصر میپردازد.
58. Martin Albrow.
59. مارتین البرو، مقدمات جامعه شناسی، ترجمة منوچهر صبوری کاشانی، ص66.
60. لازم به ذکر است که آنچه در این نوشته از اصطلاحات و کلید واژهها در ارتباط با مسئلة چارچوب نظری تحقیق و بومیسازی آن و بومیسازی چارچوب نظری با رویکرد اسلامی به کار میرود، بر اساس ادبیات متداول در این عرصه است. شکی نیست اهل نظر ممکن است در این زمینه، اصطلاحات و ادبیات گویاتر و دقیقتری پیشنهاد کنند یا به کار ببرند که طبعاً چنین ابتکارات و پیشنهاداتی در جای خود ارزشمند و مغتنم است.
61. ریمون کیوی و لوک وان کامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه عبدالحسین نیکگهر، ص81؛ احد باقرزاده، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ص98.
62. Paradigm of research.
63. اِرل بَبی، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه رضا فاضل، ج1، ص97.
64. teheoreticl paradigm of research.
65. اِرل بَبی، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، ج 1، ص98.
66. Frame of refrence.
67. جولیوس گولد و ویلیام ل.کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ص336، «چارچوب مرجع».
68. اِرل بَبی، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، ج1، ص98، 118.
69. کیوی، ریمون و لوک وان کامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه عبدالحسین نیکگهر، ص81؛ احد باقرزاده، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ص98.
70. اچ. ترنر جاناتان، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ص 51.
71. فرامرز رفیع پور، تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی، ص14.
72. غلام عباس توسّلی، نظریههای جامعه شناسی، ص29.
73. جولیوس گولد، ویلیام، ل.کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ص336.
74. Theory
75. اچ. ترنر جاناتان، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ص47، 48، 68، 71؛ اِرل بَبی، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، ج1، ص63، 64، 120؛ محمدرضا حافظنیا، مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی، ص34، 35؛ غلامعباس توسّلی، نظریههای جامعهشناسی، ص24، 25؛ جولیوس گولد، ویلیام، ل.کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ص856، 857 «نظریة جامعه شناسی».
76. غلامعباس توسّلی، نظریههای جامعهشناسی، ص 24 و 25؛ محمدرضا حافظنیا، مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی، ص34.
77. فرامرز رفیعپور، تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی، ص12.
78. مارتین البرو، مقدمات جامعهشناسی، ص56.
79. همان، ص66.
80. علی دلاوری، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، ص70. با اندکی اقتباس در عبارات آغازین.
81. غلامعباس توسّلی، نظریههای جامعهشناسی، ص 29.
82. همان، ص28.
83. ریمون کیوی و لوک وان کامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ص89، 90.
84. همان، ص92، 93.
85. فرامرز رفیعپور، تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی، ص12.
86. همان، ص13.
87. functional theory.
88. conflict theory.
89. interactionist theory.
90. utilitarian theory.
91. اچ. ترنر جاناتان، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ص51، 57، 71.
92. اِرل بَبی، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، ج1، ص98.
93. غلامعباس توسّلی، نظریههای جامعهشناسی، ص27.
94. فرامرز رفیعپور، تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی، ص14.
95. همان.
96. همان.
97. فرامرز رفیعپور، تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی، ص14، 15.
98. رک. محمد محمد أمزیان، علوم اجتماعی از اثبات گرایی تا هنجارگرایی، ترجمه عبدالقادر سواری، ص237، 238.
99. ریمون کیوی و لوک وان کامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ص81، 88، 89؛ احد باقرزاده، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ص99.
100. همو، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ص96.
101. اچ. ترنر جاناتان، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ص51.
102. اِرل بَبی، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، ج1، ص98.
103. Ericselbin
104. اریک سلبین، «انقلاب در جهان واقعی»، به نقل از: جان فورن، نظریهپردازیهای انقلابها، ترجمة فرهنگ ارشاد، ص169.
105. جان فورن، نظریهپردازیهای انقلابها، ترجمة فرهنگ ارشاد، ص28.
106. همان، ص40.
107. محمد محمد أمزیان، علوم اجتماعی از اثبات گرایی تا هنجار گرایی، ص113.
108. همان، ص117.
109. اچ. ترنر جاناتان، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ص34، 35؛ برایان اس. ترنر، وِبِر و اسلام، ترجمة حسین بستان و دیگران، ص49، 68.
110. برایان اس. ترنر، وِبِر و اسلام، ترجمة حسین بستان و دیگران، ص 49.
111. causal pluralism.
112. casual interactionism.
113. برایان اس. ترنر، وبر و اسلام، ص 46، 52.
114. غلامعباس توسّلی، نظریههای جامعهشناسی، ص24.
115. همان، ص241، 242.
116. همان، ص245؛ جورج ریتزر، نظریههای جامعه شناسی، ترجمة محمدصادق مهدوی و همکاران، ص60.
117. غلامعباس توسّلی، نظریههای جامعهشناسی، ص240، 242، 245؛ ریتزر، نظریههای جامعه شناسی، ص65، 68.
118. توسّلی، همان، ص242، 243.
119. همان، ص239، 244، 245، 248.
120. همان، ص245.
121. فرامرز رفیعپور، تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی، ص15.
122. همان، ص13، 14.
محمد دشتی/پژوهشگر در تاریخ اسلام و ایران
منبع: فصلنامه تاریخ در آئینه پژوهش شماره 25