• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
زن ریحانه آفرینش (بازدید: 1052)
شنبه 6/8/1391 - 21:25 -0 تشکر 569618
زنان الگو

امّ كلثوم

امّ كـلثـوم ، دومـیـن دخـتـر امـام عـلى (ع) و حـضـرت فـاطـمـه زهـرا (س) اسـت . او در سـال شـشـم هـجـرى مـتـولد شـد. از زنـان فـاضـل ، بـلیغ ، فهیم و بلند مرتبه خاندان بنى هاشم و همسر عون بن جعفر بن ابیطالب بود. در سال 54 هجرى در مدینه وفات یافت او نیز همانند خواهرش زینب كبرى شـیـرزنى بود كه در دامان مادرى چون زهرا (س) و تحت نظارت پدرى چون امیر مؤ منان بزرگ شد و از زنان قهرمان تاریخ گردید.

در اینجا با نگاهى كوتاه و گذرا زندگى این بانوى بزرگوار را بررسى مى كنیم .

الف ـ شهامت وبلاغت :

امّ كلثوم همراه برادرش اباعبدالله الحسین (ع) به كربلا رفت .روز عاشورا با تمام مـصـیبتهاى خون بارش به پایان رساند. آن شب امّ كلثوم در كنار خواهرش زینب ، به پرستارى و نگهدارى اطفال پرداخت .

روز بعد قافله اسرا به سوى كوفه حركت داده شد. هنگام ورود به كوفه ، امّ كلثوم ،كوفیان رامخاطب قرار داد و فرمود:

((اى مردم كوفه ! بدى و رسوایى بر شما باد! شما را چه شده است كه حسین را یارى نكردید و او را كـشـتـیـد؛ امـوال ودارایـى اش را غـارت  وتـصـرف نـمـودیـد و اهل بیتش را به اسارت گرفتید .حال بر او گریه مى كنید؟! هلاك وتباهى و دورى از رحمت خدا بر شما باد! آیامى دانید چه جنایت بزرگى مرتكب شده وچه گناه و بار سنگینى بر پشت خود نـهـاده ایـد و چـه خـونـهـایـى ریـخـتـه و چه پرده نشینان بزرگوارى را مصیبت زده كردید و چه دخـتـرانـى را جـامـه ربـوده و چـه امـوالى راغـارت كـرده ایـد؟! بـهـتـریـن مـردم بـعـد از رسـول خـدا را كـشـتـیـد. رحـم از دلهـاى شما رخت بر بسته است . آگاه باشید كه حزب و گروه خدارستگارانند و حزب و گروه شیطان از زیانكاران .))

ب ـ شجاعت :

درمجلس ابن زیاد، وقتى آن نانجیب در مكالمه با حضرت زینب كبرى (س) از كشته شدن امام حسین علیه السلام اظهار خوشحالى كرد، امّ كلثوم خطاب به اوگفت :

((اى پـسـر زیـاد! اگـر چـشـم تـوبـه قـتـل امام حسین (ع) روشن گردید، بدان كه هر آینه چشم رسـول بـه دیـدار او روشـن مـى شـد .خود رابراى جواب فردا آماده كن .))

ج - عفت :

وقـتـى اسـرا را بـه شـام وارد مـى كـردند مردم براى نظاره آنها جمع شده بودند. امّ كلثوم به شمر رو كرد و گفت :

((ما را از دروازه اى كه مردمان كمترى آنجا اجتماع كرده اند وارد كن و بگو سرهاى شهدا را از میان مـحـمـلهـا دور كـنـنـد تـا مـردم بـه نـظـاره سـرهـا مـشـغـول شـونـد و كـمـتـر بـه حـرم رسول خدا بنگرند.))

شـمـر، كـه مـقـصـود آن بـانـو را فـهـمـیـد، بـه خـاطـر سـرشـت نـاپـاكـى كـه داشـت بـر عـكـس عمل كرد.

امّ كـلثـوم هـنـگـام ورود بـه مـدیـنـه بـا خـوانـدن اشـعـارى بـه بـیـان واقـعـه كـربـلا پـرداخـت.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:26 - 0 تشکر 569619

فاطمه (ام البنین)

یكى از همسران حضرت امیر (ع)، فاطمه بنت حزام عامرى بود كه بعدها چون از امام على(ع) صاحب چهار پسر شد به ام البنین-  مادر پسران - مشهور گشت.


این بانو كه از زنان فاضل بود، بعد از وفات زهراى مرضیّه به عقد حضرت على (ع) درآمد.


امـام پـس از شـهـادت فـاطـمـه سـلام الله عـلیـهـا به خاطراحـسـاس تـنـهـایـى بـه بـرادرش عـقـیـل كـه عـالم بـه انـسـاب عـرب بود فرمود: زنى به من معرفى كن كه از خاندانى برجسته بـاشـد تـا بـا او ازدواج كـنـم و بـرایـم پـسـرى شـجـاع بـه دنـیـا آورد. عقیل نیز فاطمه را معرفى كرد. وى در خانواده اى به دنیا آمد كه شجاعت آن خانواده زبانزد بود و اجداد او از شجاعان و شهسواران معروف عرب بودند.

امـام عـلى (ع) بـا او ازدواج كـرد و از وى صـاحـب چـهـار پـسـر شـد؛ ابـوالفـضـل العباس علیه السلام ، عبدالله ، جعفر و عثمان كه هر چهار نفر در واقعه كربلا در ركاب حضرت امام حسین (ع) به شهادت رسیدند.


فـاطـمـه (امّ البـنـیـن) از زنـان مـؤ مـن، عـارف بـه مـقـام اهل بیت و در علاقه و محبت به آنها پا برجا بود. وقتى به خانه امام پا نهاد در محبّت نسبت بـه فـرزنـدان فـاطـمـه زهـرا (س)كوتاهى نكرد.ایشان، با امام حسن و امام حسین علیهما السلام ،خاضعانه  و هم چون مادرى مهربان رفتار مى كرد ؛ با ادب با آنان روبه رو مى شد و اگر كسالت پیدا مى كردند، نهایت سعى خود را در راه بهبودى به كار مى برد و تا آخر ، با ملاطفت  رفتار نمود.


وقـتـى بـشیر قبل از كاروان اهل بیت به مدینه وارد شد و خبر شهادت فرزندانش را به آن بانو رسـانـد، او از بـشـیـر فـقـط دربـاره امـام حـسـیـن (ع) سـؤ ال كرد. بشیرخبر شهادت یك یك فرزندانش را مى داد و او بعد از شنیدن خبر شهادت هر كدام ، از احوال امام حسین علیه السلام مى پرسید و مى گفت :


مـرا از ابـاعبداللّه خبر ده ، اولاد من و آنچه زیر آسمان است به فداى اباعبداللّه باد. وقتى خبر شهادت امام را شنید گفت : رگهاى قلبم پاره شد.


ایـن بـرخورد، نشان دهنده این است كه علاقه امّ البنین به امام حسین (ع) جز به خاطر امامت نبوده اسـت . از این رو، اگر خبر سلامتى امام حسین (ع) را مى شنید شهادت فرزندانش بر او آسان مى گشت و این ، بیانگر قدر و منزلت والاى آن بانوست .


از طرف دیگر، اهل بیت نیز نسبت به این بانو توجه خاصى داشتند. زینب كبرى هر عید به دیدن او مـى آمـد و وقـتـى از سـفـر كـربـلا بـازگشت به دیدار او رفت و شهادت فرزندانش را به او تسلیت گفت .


ایـن بانو بعد از امام على علیه السلام سالیانى چند زندگى كرد و بعد از او با كسى ازدواج نكرد.
اُمّ البـنـیـن ،پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش در كربلا، هر روز دسـت عبیداللّه فرزند عبّاس را مى گرفت، به بقیع مى رفت و براى شهیدان نـوحـه هـاى جـانـسـوزى مـى خـوانـد كـه شنیدن آن، هـر شـنـونـده اى را بـه گریه وامى داشت .


منبع :پژوهشکده تحقیقات اسلامی

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:26 - 0 تشکر 569620

لیلا، مادر حضرت على اكبر (ع)

لیلا دختر ابى مرّة بن عروة بن مسعود ثقفى بود. میمونه دختر ابوسفیان ، جده پدرى لیلاست . میمونه با عروة بن مسعود ازدواج كرد و ابى مره پدر لیلا فرزند آنان بود و به همین جهت ، در روز عاشورا دشمن به على اكبر گفت :


(تو با امیر المؤ منین یزید پیوند خویشى دارى .)


آنان خواستند با این كلام او را به سوى لشكر كفر بكشانند، ولى على اكبر جواب داد:


(پـیوند خویشاوندى با رسول خدا (ص) سزاوار تر به رعایت است تا پیوند با فرزند هند جگر خوار.)


عـروة بـن مـسـعـود در مـیـان قـریش مورد اعتماد بود و به همین جهت در صلح حدیبیه ، او را واسطه قـرار دادنـد. او در سـال نـهـم هجرى مسلمان شد. قومش وقتى مطلع شدند، او را تیرباران كرده ، به شهادت رساندند.


لیـلا كـه از چـنـیـن خـانـواده بـزرگـى بـود، بـا امـام حـسـیـن (ع) ازدواج كرد و ثمره ازدواجشان فـرزنـدى بـرومـنـد بـه نـام عـلى اكـبـر عـلیـه السـلام بـود.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:26 - 0 تشکر 569621

نرجس خاتون ، مادر امام زمان (عج)


تنها همسر امام حسن عسكرى (ع) كنیزى است به نام نرجس كه مادر امام زمان (عج) مى باشد. او را به نامهاى دیگرى از جمله : ملیكه ، ریحانه و سوسن نیز خوانده اند. این بانو از زنان بزرگ اسـلام بـوده و هـمین فضیلت او را كافى است كه مادر بقیة اللّه الاعظم حضرت ولىّ عصر (عج) باشد.


راوى گوید:

)(درخـدمـت امـام عـلى بـن ابـى طالب علیه السلام بودیم . وقتى امام حسن (ع) به طرف حضرت عـلى (ع) آمـد آن حـضـرت مـى فـرمـود: مـرحـبـا بـه فـرزنـد رسـول خـدا(ص)! و هـنـگامى كه امام حسین (ع) به طرف آن حضرت مى آمد مى فرمود: پدرم به فـدایـت اى فـرزند بهترین كنیزان ! به امام عرض شد: اى امیر مؤ منان ! شما را چه مى شود كه این جملات را به امام حسن و امام حسین علیهما السلام مى فرمایید. فرزند بهترین كنیزان   كیست ؟ امـام فـرمود: او گم گشته موعود حجة بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین (ع) است . ()


امـام عـلى (ع) در ضـمـن خـطـبـه اى دیگر نیز از امام زمان به )(فرزند بهترین كنیزان)( تعبیر كرده است .


امام حسن مجتبى (ع) فرمود:


)(امام قائم ، نهمین فرزند از برادرم امام حسین (ع) فرزند سیّد كنیزان است .()


 از امـام هـشـتـم پـرسـیـدنـد: )(قائم شما اهل بیت كیست ؟)( فرمود: )(چهارمین فرزند از فرزندان من و فرزند سید كنیزان است .)(


منبع: از کتاب بزرگ زنان صدر اسلام/پژوهشکده تحقیقات اسلامی


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:26 - 0 تشکر 569622

تُكْتَمْ مادر امام رضا (ع)


ایـن بـانـو مـادر امـام رضـا عـلیه السلام است . او را نَجْمه ، اَرْوى ، سكن ، ام البنین و خیزران هم نامیده اند.


حـمـیـده مـادر امـام كـاظـم (ع) كـه از اشـراف عـجـم بـود، تـكـتـم را خـریـد. تـكـتـم از لحـاظ عـقـل و دیـن ، مـقـام و مـوقـعـیـت بـلنـدى داشـت و از زنـان فـاضـل عـصـر خـود به شمار می رفت. بـا ایـن هـمـه نـسـبـت بـه بـانـویـش حـمـیـده احـتـرام خـاصـى قائل بود. به طورى كه براى احترام به او، هیچ گاه در حضورش نمى نشست .


حمیده خاتون می گوید:


(شـبـى درخـواب ، رسـول خدا(ص) را دیدم كه به من فرمود: اى حمیده ! نجمه را به فرزندت موسى ببخش كه بزودى بهترین اهل زمین ازاو متولّد خواهد شد.)


حـمـیـده خـاتـون كـه شـاهـد فضایل اخلاقى تكتم بود، با توجّه به خوابى كه دیده بود، به فرزندش موسى بن جعفر علیه السلام فرمود:


(فرزندم ! تكتم كنیزى است كه بهتر از او را هرگز ندیده ام و شك ندارم كه اگر نسلى داشته بـاشـد خـداونـد آن نسل را پاكیزه مى گرداند، من او را به تو بخشیدم و تو را به خیر و نیكى به او سفارش مى كنم . )


امـام كـاظم (ع) با این بانوى فاضله ازدواج كرد و امام رضا (ع) از او متولد شد. بعد از تولّد امام رضا (ع)، امام كاظم آن بانو را طاهره نامید. عشق تكتم به عبادت امـام رضـا (ع) در زمـان تـولد، از لحـاظ جـسـمـى ، قـوى و درشت بود و شیر بسیار مى نوشید. روزى مادرش گفت :


((یـك دایه براى كمك من بیاورید تا مرا در شیردادن به فرزند همراهى كند. به او گفتند: مگر شـیـر تـو كـافـى نـیـسـت . فـرمـود: دروغ نـمـى تـوان گـفـت ، به خدا قسم شیرم كم نیست ولى قـبـل از تـولد فـرزنـدم ، عـبـاداتـى را انـجـام مـى دادم و نـوافـل و دعـاهـایـى مـى خـوانـدم ولى الا ن از عـبـادت و نـمـاز و دعـایـم كـاسـتـه شـده اسـت . ))


ایـن جـریـان ، به خوبى نشان دهنده شدت علاقه اوبه عبادت و راز و نیاز باخداى یكتاست . او آن چنان عاشق عبادت بود كه نمى خواست شیردادن به فرزندى چون امام رضا علیه السلام ، مانع راز و نیاز او باشد.


در فضیلت این بانوى عالى مقام همین كافى است كه مادر هشتمین اختر تابناك آسمان ولایت و امامت است .


خودش نقل كرده است كه وقتى فرزندم رضا (ع) متولد شد، همسرم موسى بن جعفر (ع) وارد شد و او را در آغـوش گرفت سپس در گوش راستش اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و با آب فرات كام او را برداشت و بعد قنداقه را به من سپرد، و گفت :


((اى نـجـمـه ! كـرامـت پروردگارت بر تو مبارك باد، او را بگیر كه او (بقیة اللّه) در روى زمین است . ))


منبع: کتاب بزرگ زنان صدر اسلام/پژوهشکده تحقیقات اسلامی

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:26 - 0 تشکر 569623

سوسن مادر امام حسن عسكرى (ع)


این بانو كنیزى به نام سوسن یا (سلیل) بود كه افتخار همسرى امام هادى (ع) و مـادرى امـام حـسـن عـسـكـرى (ع) را یـافـت. بـنـا بـه نـقـل )(جـنـّات الخـلود)( پـادشـاه زاده بـوده است . در )(عیون المعجزات)( آمده است كه وى از زنان صالح و عارف به امامت بود. علاّمه مجلسى مى نویسد:


))مادر امام حسن عسگرى در نهایت ورع ، تقوا، عفاف و صلاح بود.((

از مـعـصـوم روایـت شـده كـه وقـتـى ایشان بـر امـام هـادى وارد شـد، آن حـضـرت فـرمـود:


(سلیل از هر آفت ، مرض ، پلیدى و نجاستى بیرون كشیده شده است .))
امـام حـسـن عـسـكـرى عـلیـه السلام قبل از رحلت ، خبر وفات خود را به مادر گفت . او متأثر شد واظهار جزع كرد. امام عسكرى (ع) خطاب به مادر فرمود:


((اى مادر! جزع مكن كه تقدیر الهى به ناچار جارى خواهد شد.))


در اواخـر عـمـرحـضـرت ، ایـن زن بـزرگ به حج رفت و پس از بازگشت به مدینه ، هر روز از احوال فرزندش جویا مى شد تا اینكه خبر شهادتش به او رسید.


امـام حـسـن عـسـكـرى (ع) چـون نـمـى تـوانـسـت آشـكـارا فـرزنـدش را وصـىّ احـوال خـود قـرار دهـد و تـقـدیر الهى بر غیبت آن وجود مقدس بود، مادر خود را وصىّ قرار داد و شیعیان را به آن بانو ارجاع داد.


شیخ صدوق مى نویسد كه احمد بن ابراهیم گفت :


((پـس از وفات آن حضرت بر حكیمه خاتون ، دختر امام جواد (ع) وارد شدم و از او در مورد ائمه سـؤ ال كـردم . ایـشـان یكایك امامان را تا امام دوازدهم بر شمرد پرسیدم : الا ن فرزند امام حسن عكسرى (ع) كجاست ؟ فرمود: پنهان است .


گفتم : پس شیعیان باید به كجا رجوع نمایند. گفت : به مادر امام عسكرى گفتم : آیا به كسى كـه زنـى را وصـىّ خـود قـرار داده اقـتدا كنم . فرمود: امام عسكرى علیه السلام در این مورد به جـدّش امـام حـسـیـن (ع) اقتدا نموده كه در ظاهر وصىّ خود را حضرت زینب (س) قرار داد و براى سـالم ماندن امام سجّاد (ع) از گزند دشمنان دین به حضرت زینب (س) وصیت كرد. سپس گفت : شـما اهل اخبار و روایات هستید، مگر روایت نكرده اید كه میراث نهمین فرزند امام حسین (ع) تقسیم مى شود و حال آن كه او زنده است . ))


پس از شهادت امام حسن عسكرى (ع) جعفر كذّاب با مادر آن حضرت بر سر میراث امام به منازعه پرداخت . امام زمان (عج) بر جعفر ظاهر شد و فرمود:


((اى عـمـو تـو را چـه مـى شـود! آمـده اى كه بر سر حقوق من ، با من منازعه كنى ! جعفر مبهوت و متحیر شد و دیگر آن حضرت را ندید.))


مـادر امـام عـسكرى كه وصایت حضرت را عهده دار بود، بعد از شهادت امام ، عهده دار اداره خانواده آن حضرت گردید. در حالی که كار جعفرکذاب به جایى رسیده بود كه حتی پاره نانى هم براى رفع گرسنگى نداشت، این بانوى بخشنده و بزرگوار تهیه تمام نیازمندیهاى زندگى او را به عهده گرفت .


وقـتـى كـه وفـات ایـن بـانـو فـرا رسـیـد، وصـیـت كـرد كه مرا در همین خانه ، در كنار شوهر و فـرزنـدم دفـن نمایید. هنگام دفن ، جعفر كذّاب در مقام منع برآمد كه این خانه من است و اجازه نمى دهم كسى را در اینجا دفن نمایید. امام زمان (عج) دوباره ظاهر شد و فرمود:


((این خانه ، خانه توست یا من ؟))

و از نـظر غایب گردید. آن بانو را بنابر وصیتش در صحن مقدس امام حسن عسكرى (ع) به خاك سپردند.


منبع: از کتاب بزرگ زنان صدر اسلام/پژوهشکده تحقیقات اسلامی


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:27 - 0 تشکر 569624

شهر بانو مادر امام سجاد (ع)


شـهـر بـانـو مـادر امام سجاد علیه السلام، دختر یزدگرد پادشاه ایران بود.این بانوى بزرگ در دربار ایران به دنیاآمد، ولى برخلاف اطرافیان ، داراى ایمان ، اعتقاد، عفّت و پـاكـدامـنـى خـاصـى بـود.


 بـانوى بزرگ ، بر فطرت پاك خویش استوار ماند و اخلاق فـاسـد و اعـتـقـادات مـوهـوم و پـسـت آن مـحـیـط ،نـتوانست فطرت او را بپوشاند. در مورد زندگى قبل از اسارت این بانو اطلاع دقیقى در دست نیست ، امّا پس از اسارت نشان داد كه از همان ابتداى كودكى طهارت و پاكدامنى ، شیوه او بوده و شایستگى یافته تا مادر سیّد ساجدان باشد.

خودش مى گوید:


(قبل از اینكه به اسارت مسلمانان درآیم ، شبى در خواب دیدم كه پیامبر اسلام (ص) همراه امام حسین (ع) به خانه ما تشریف فرما شدند و حضرت محمد (ص) مرا به عقد امام حسین (ع) درآورد. صـبـح وقـتى كه از خواب بیدار شدم ، نسبت به امام حسین (ع) محبّت خاصى در قلب خود احساس كـردم . شـب بـعـد، دوبـاره خواب دیدم كه فاطمه زهرا (س) تشریف فرما شد و اسلام را بر من عرضه داشت ، به دست مبارك ایشان اسلام آوردم . پس از آن حضرت زهرا (س) به من فرمود:


بـزودى لشـگر اسلام بر اینجا غلبه خواهد كرد، و بدون اینكه حادثه ناگوارى پیش آید به فرزندم حسین علیه السلام خواهى رسید. )


حضرت على (ع) این بانو را مریم یا به قولى فاطمه نامیدو در حق او به امام حسین علیه السلام سفارشهاى اكید كرد و فرمود: (او پسرى براى تو خواهد آورد كه بهترین افراد روى زمین خواهد بود. )


این بانو به لقب (سیدة النساء) خوانده مى شد كه نشان از كرامت ، فضیلت و بزرگوارى او دارد. از شـهـر بـانـو تـنها امام سجاد (ع) متولد شد و این بانو پس از تولد امام سجاد (ع) در دوره نفاس بعد از ایمان ، دار فانى را وداع گفت.


منبع: از کتاب بزرگ زنان صدر اسلام/پژوهشکده تحقیقات اسلامی


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:27 - 0 تشکر 569625

فاطمه دختر امام حسن مجتبى (ع) (مادر امام باقر (ع)


فـاطـمـه ، بـا فضیلت ترین و مشهورترین همسر امام سجّاد(ع) بود.این بانو مادر امام باقر(ع)،از زنان بزرگ ، فاضل ، عفیف و عزیز و كنیه اش امّ عبدالله بود.


فـرزنـدش امـام بـاقر (ع) اولین فرزندى بود كه از پدر و مادر هاشمى ، متولد شد و به این جـهـت آن حـضـرت راعـلوى بـیـن عـلویـَیـن و هـاشـمى بین هاشمیَیْن و فاطمى بین فاطمیَیْن گفته اند.


امام صادق (ع) فرمود: (جده ام فاطمه بنت الحسن صدّیقه بود. )

كـرامـات عـجـیـبـى كـه ازفاطمه دختر امام حسن مجتبى (ع) ظاهر مى شد نشانه عظمت ایمان و درجه تقواى او بود.


 امام باقر (ع) فرمود:


(روزى مـادرم كـنـار دیـوارى نـشسته بود. ناگاه صدایى از دیوار بلند شد و دیوار از جا كنده شـد. مـادرم بـا دست به دیوار اشاره كرد و فرمود: به اذن خدا و حق مصطفى فرود میا كه خدایت چـنین اذن نمى دهد پس آن دیوار در میان زمین و هوا معلّق باقى ماند تا آنكه مادرم از آنجا گذشت ، پدرم امام سجاد (ع) به شكرانه رفع این خطر، صد دینار صدقه داد.)


در بـعـضـى از مـقاتل نوشته اند كه این بانوى بزرگوار، همراه شوهر و فرزند خردسالش ، امـام بـاقـر (ع) در كربلا حضور داشته و در سلك اسیران به شام رفته و در تمام مصیبتها با سایر اهل بیت علیهم السلام شریك بوده است .

منبع: از کتاب بزرگ زنان صدر اسلام/پژوهشکده تحقیقات اسلامی


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:27 - 0 تشکر 569626

ام سلمه

ام سلمه


امّ سلمه ، نامش هند، دختر حذیفه بن مغیره مخزومى ، زوجه ابوسلمه عبدالله بن عبدالاسد مخزومى بـود. امّ سلمه و همسرش ، از پیشتازان اسلام بودند. وقتى ، دستور هجرت به حبشه ، صادر شـد، ایـن زن و شـوهر نیز در بین نخستین گروه مهاجران ، به حبشه هجرت كردند. بعد از رفتن بـه حـبـشـه ، اخـبـارى دالّ بـر خـوش ـرفـتـارى قـریش با مسلمانان به آنها رسید و آنها به این خـیـال بـه مـكه برگشتند. امّا در بازگشت به دروغ بودن خبر پى بردند. ابوسلمه وهمسرش به ابوطالب پناهنده شدند و پس از تحمّل سختیهاى فراوان به مدینه هجرت كردند. شوهرش ابـوسـلمـه ، هنگام جنگ در ركاب رسول خدا شمشیر مى زد. در جنگ اُحد به شهادت رسید.
امّ سلمه گوید:چـون به وفات ابوسلمه ، مصیبت زده شدم گفتم :((خداوندا این مصیبت را به حساب خود قرار بده ، دلم راضـى نـشد كه بگویم ، خدایا! بهتر از آن را برایم جانشین كن . و به خودم گفتم چه كسى بهتر از ابوسلمه ، آیا چنین و چنان نبود؟))پس از مُنقضى شدن عدّه ، ابوبكر و عمر، از امّ سلمه خواستگارى كردند، امّ سلمه جواب ردّ داد.رسول خدا صلى الله علیه و آله ، حاطب بن ابى بلتعه را به خواستگارى ام سلمه فرستاد. امّ سلمه گفت :
((اى فرستاده رسول خدا خوش آمدى ؛ به عرض پیامبر برسان كه من زنى مُسنّ و مادر چند یتیم هستم ، و غیرت زنانگى ام نیز زیاد است . (نمى توانم جز شوهرم برای خود همسرى ببینم).))پیامبر (ص) فرمود، به او بگویید: ((اینكه گفتى مُسنّ هستم ، من از تو مُسنّ ترم و برزن عیب نیست كه به پیرتر از خود، شوهر كند، و اینكه گفتى سرپرست یتیمانم ، مانعى ندارد؛ یتیمان تـوبـه عـهده خدا و رسول اوست ، و اینكه گفتى من غیرتم شدید است ، من دعا مى كنم كه خداوند این حالت را از تو بزداید.))امّ سـلمه ، پس از حضرت خدیجه (س) برترین زنان پیامبر (ص) است . او سعى فراوان داشت تـا رضـایت پیامبر را تحصیل نماید. روزی به مناسبتى نام خدیجه (س) به میان می آمد و حضرت از او به خوبى یاد می كرد،و گفت :((همه صفاتى كه بیان كردید، خدیجه دارا بود و به سوى خداوند خویش شتافت . خداوند، این منزل را براى او مبارك گرداند و ما را در بهشت ، با او محشور كند.))
وقـتـى آیـه (تـخـیـیـر) نـازل شـد و هـمـسـران رسـول خـدا(ص) مـخـیـّر شدند بین باقى ماندن بر همسرى آن حضرت یا طلاق گرفتن ، اولین كسى كه پیامبر و زندگى با آن حضرت را انتخاب كرد، امّ سلمه بود. او برخاست و گفت : ((من خـدا و رسـولش را انـتـخـاب كـردم ، پـس از او، بـقـیـه زنـان حـضـرت ، ایـن جـمـله را تـكـرار كردند.))
در(الاصـابـه) آمـده اسـت كـه :«امّ سـلمـه ، زنـى بـا وقار، و داراى عقل وافر و رأى صائب بود.» اشاره او به پیامبر، در روز(صلح حدیبیّه) دلالت بر كمال عقل او دارد. جـریـان اشـاره ایـن بـود در حدیبیّه پس از عقد صلح ، حضرت دستور داد، اصحاب در همان جا سـر خـود را بـتـراشند و شتر قربانى را نحر كنند.لیكن مسلمانان ، از فرمان پیامبر(ص) سر پـیچى كردند.حضرت در حالى كه اندوهگین بود، به خیمه بازگشت . امّ سلمه علّت را پرسید، پیامبر جریان را شرح داد. امّ سلمه عرض كرد:(( شما موى خود را كوتاه و قربانى را ذبح كنید، دیگران به شما اقتدا خواهند كرد.))
پیامبر، اقدام به تراشیدن سر و ذبح قربانى كرد، و اصحاب نیز در پیروى از آن حضرت ، قربانیها را ذبح نموده و سرها را تراشیدند.
امّ سلمه ، به جهاد و فداكارى در راه خدا علاقه زیادى داشت و آرزو مى كرد كه جهاد، بر زنان نـیز واجب شود، تا در راه خدا جهاد كند. در ذیل آیه 32 سوره نساء آمده است ، كه این آیه در مورد امّ سلمه نازل شد. زیرا او آرزو داشت كه جهاد بر زنان نیز واجب شود تا آنها هم بتوانند به این فضیلت والا و مرتبه عالى نایل گردند.
امّ سلمه ، به رعایت دستورات الهى و احكام دین اسلام ، اهمیّت مى داد. بانویى به نام امّ الحسین گوید:« نزد امّ سلمه بودم كه عدّه اى زن و مرد فقیر، وارد شدند و با اصرار، طلب كمك كردند. من ـ با مشاهده اختلاط زن و مرد ـ گفتم : یا شما مردان و یا شما زنان خارج شوید. امّ سلمه گفت : اى زن ! مـا بـه ایـن كـار (اخراج آنها) مأمور نشده ایم . پس هر یك از آنها را با احسانى ولو با دادن یك دانه خرما،بفرست.»امّ سلمه ، به كسب علم و شنیدن احادیث پیامبر، علاقه فراوان داشت و به همین علت ، یكى از راویـان حـدیـث اسـت ، و در كـتـابـهـاى روایـى در حـدود 378 حـدیـث از او روایت شده است . خودش نـقـل مـى كـند كه زن آرایشگرى سرگرم شانه كردن سرم بود كه شنیدم ، پیامبر فرمود: ایّها النـّاس ... بـه آرایـشـگـر گـفتم : زود سرم را بپیچ . او گفت : فدایت شوم حضرت فرمود: ایها الناس . درجواب گفتم : مگر مادر زمره مردم نیستیم ؟ پس امّ سلمه زود سرخود را پیچید و در اتاق ایستاد، كلام رسول خدا را شنیده وحفظ كرد.پیامبر گرامى اسلام (ص)، به صداقت و ایمان ام سلمه ، آگاه بود از این رو، او را در مواضع مـتـعـدّد تأیید كرده است كه بدان اشاره خواهیم كرد. این ایمان ، مورد اذعان دیگر همسران پیامبر (ص) نیز بوده است.
در روایـتـى دیـگـر كـه امّ سـلمـه جـریـان كـسـا و اصـحـاب آن را نـقـل مى كند، آمده است : در حالى كه آنها ـ حضرت پیامبر و امام على و حسن و حسین و حضرت زهرا عـلیـهـم السلام ـ حاضر بودند، آیه شریفه (تطهیر) نازل شد. پیامبر (ص) زیادى كسا را نیز بر روى آنها انداخت و فرمود: خدایا! اینان اهل بیت و خواصّ من هستند، از آنها بدى و پلیدى را دور كن ، و آنـهـا را بـه بـهـتـریـن نـوع ، پاك گردان . پیامبر این جمله را سه بار گفت . من (امّ سلمه) سـرخـود را داخـل آن پـرده كـردم و گفتم : اى رسول خدا، آیا من هم با شما هستم ؟ حضرت دو بار فرمود: تو برخیر و نیكى هستى. صاحب (تنقیح المقال) مى گوید:((یـكـى از فـضـایـل امّ سـلمـه ایـن اسـت كـه پـیامبر (ص) تربت (سیّد الشّهدا) را به او داد و فرمود: وقتى این خاك ، پر از خون شد، بدان كه حسین كشته شده است و امام حسین (ع) نیز هنگام حـركـت بـه سـوى كـربـلا مقدارى از تربت را به آن بانو داد و فرمود: وقتى پر از خون شد، بدان كه من كشته شده ام .))مورد اطمینان بودن امّ سلمه:1ـ خـود امّ سـلمـه گـویـد: پـیـامـبر (ص)، امام على (ع) را در خانه من فراخواند و دستور داد: بر پـوسـتـى از گـوسـفند، گفته هاى پیامبر را بنویسد. سراسر پوست نوشته شد، سپس پیامبر (ص) پـوسـت را بـه من داد و فرمود: هر كس پس از من آمد و فلان نشانى را داد، پوست را به او تحویل ده . پس از وفات پیامبر (ص)، كسى را فرستادم تا ببیند ابوبكر چه مى كند امّا خبرى نـشـد. بـعـد از او، عمر حاكم شد. باز كسى را فرستادم تا ببیند نشانه هایى كه پیامبر (ص) داده بود، ظاهر مى شود یانه ، لیكن خبرى نشد. هنگام خلافت عثمان نیز نشانه اى ظاهر نشد. تا ایـنـكـه نـوبـت بـه امـام على (ع) رسید. در این حال كسى را فرستادم ، حضرت على (ع) پس از داخـل شـدن به مسجد، به فرستاده من فرمود: برو از (ام المؤ منین) براى من اذن ورود بخواه . پس از آن ، امام تشریف آورد و پوست را تحویل گرفتند.2ـ كـتـابهایى كه حضرت على (ع) نزد امّ سلمه به امانت گذاشت ـ و در آن علوم امامت گرد آورى شـده بـود ـ و پـس از شـهـادت آن حـضـرت ، امـام حـسـن (ع)، آنـهـا را تحویل گرفت ، دلیل دیگرى بر وثاقت و مورد اعتماد بودن اوست.3ـ احـادیـث فـراوانى دلالت مى كند كه امام حسین (ع) هنگام حركت به سوى عراق ، كتب علم (امیر المؤ منین) و (ذخایر نبوّت) و (خصایص امامت) را نزد امّ سلمه به امانت گذاشت ، پس از شـهـادت امـام حـسـیـن (ع)، امـام زیـن العـابـدیـن (ع) آنـهـا را تحویل گرفت .
پـس از وفـات پـیـامبر (ص) این بانوى بزرگ ، بر (صراط مستقیم) پابرجا بود، و نسبت به اهل بیت وفا دار ماند. پس از وفات حضرت پیامبر، چون خلافت از مسیر اصلى منحرف شد، و فدك غصب گردید، حضرت زهرا (س) براى دادخواهى به مسجد رفت و در آنجا خطبه پر شورى ایـراد فـرمـود و مـسـلمـانـها را به قیام فراخواند. ابوبكر كه از تاثیر این خطبه  ترسیده بـود، و احـتـمال ادامه این رویه را مى داد، براى اینكه كسى جرأت اعتراض نداشته باشد، بر مـنـبـر رفـت و با شدت تمام تهدید نمود و حضرت صدیقه (س) و شوهر بزرگوارش را آماج جـسـارت قـرار داد. تنها صدایى كه در این جو خفقان بلند شد، صداى ام سلمه بود. او به اعتراض گفت :((آیـا بـه بانویى چون زهرا (س) چنین گفته مى شود؟ واللّه ، او از زنان بهشت است ، و در دامن نبی تربیت یافت و دستهاى فرشتگان ، او را لمس كرده است . در رویشگاههاى پاك رشد كرده و بـه بـهـتـریـن شـیـوه ، پـرورش یـافـتـه اسـت . آیـا گـمـان مـى كـنـیـد كـه رسـول خـدا (ص) مـیـراث خـود را بـر او حـرام نموده  و به او نگفته است ؟ در حالى كه خداوند فـرمـوده : (وَ اَنْذِرْ عَشیرَتَكَ الاَْقْرَبینَ) (خویشاوندان نزدیكت را انذار كن) پس پیامبر (ص) او را آگـاه كـرده ، و اكـنـون او بـراى بـه دست آوردن میراث خویش به پا خاسته است . او بهترین زنـان ، مـادر دو سـرور جـوانـان بهشت ، همسنگ دختر عمران و همسر شیر پهلوانان و پدرش خاتم پیامبران است . سوگند به خدا! پدرش بر او از آسیب گرما و سرما مواظبت داشت و مهربانى مى ورزیـد؛ و دسـت راسـتـش را بـالش و دسـت چـپـش را پـوشـش او مـى كـرد. آهـسـتـه روید! زیرا كه رسـول خـدا (ص) درجـلوى دیـدگـان شـماست ، و شما بر خداوند وارد خواهید شد، واى بر شما! بزودى خواهید دانست .))خـلیـفـه ، مـصـلحـت را در سـكـوت دیـد، و بـراى تـنـبـیـه امّ سـلمـه ، حـقـوق سـالانـه او را قـطـع كرد. سر انجام ام سلمه در سال 62 هجرى ، در سن 84 سالگى از دنیا رفت و در بقیع دفن شد.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:28 - 0 تشکر 569627

اسماء بنت عُمَیس

                                       اسماء بنت عُمَیس

اسـمـاء دخـتـر عـُمـَیـس،از زنـان مـؤ مـن و گرانقدرى است كه نام او به نیكى در تاریخ اسلام مى درخـشـد. او از اولیـن ایـمـان آورنـدگـان بـه پـیـامـبـر (ص) بـود و در هـمـان اوایل بعثت ، قبل از اینكه رسول خدا (ص) به خانه ارقم برود و آنجا را پایگاه خود قرار دهد، به پیامبر ایمان آورد. اسماء خواهر میمونه -همسر پیامبر- بود. او جزو زنان صحابى بود كه پیامبر آنان را خواهران مـؤ مـن نـامـیـد و تـعـداد آنـهـا را نـه یـاده نـفـر شـمـرده انـد. نـه نـفـر یـا بـه قـول دیـگر هشت نفر از آنان از یك مادر به نام هند بودند كه از جمله آنها مى توان میمونه همسر پیامبر، ام الفضل همسر عباس ، سلمى بنت عُمَیس همسر حمزه و اسماء همسر جعفر را نام برد و به همین جهت پیامبر در مورد هند -مادر این بانوان-فرمود: او از حیث دامادهایش گرامى ترین مردم است (یعنى گرامى ترین دامادها را دارد).
ایـن بانو همراه شوهرش ، جعفر ابن ابى طالب و تعدادى از مسلمانان ، به حبشه مهاجرت كرد و در سـال هـفـتم هجرى ، هنگام فتح خیبر، از حبشه برگشت . پس از بازگشت از حبشه ، روزى عمر به او گفت :
اى حبشیّه مادرهجرت بر شما سبقت گرفتیم ،افتخار هجرت نصیب ما شد و شما محروم شدید. او درجـواب عـمـر گـفـت : بـه خـدا قـسـم ! راسـت گـفـتـى . شـمـا بـا رسـول خـدا (ص) بودید و آن حضرت گرسنگانتان را سیر مى كرد و جاهلانتان را احكام شریعت مى آموخت ، در حالى كه ما مهاجرینى دور از وطن بودیم . به خدا قسم ! خدمت پیامبر مشرف خـواهـم شـد و كـلام تـو را بـه او خـواهـم گـفـت . پـس بـه خـدمـت رسـول خـدا رسید و شماتت و فخرفروشى عمر را یاد آور شد. پیامبر جواب داد: آن كس كه چنین گـفـت ، دروغ گفته است . شما دو هجرت كردید، هجرتى به سوى نجاشى و هجرتى به سوى من ، در حالى كه دیگران یك هجرت كردند.
یـك سـال پـس از بـازگـشـت از حبشه ، جنگ موته رخ داد، جعفر بن ابى طالب ، شوهر اسما به عنوان فرمانده سپاه به جبهه رفت و شهید شد.سماء گوید:در صـبـح روز شـهـادت جـعفر، من چهل پوست دباغى كردم ، علاوه بر آن ، آرد خمیر نموده و بچه هـایـم را شستشو داده و نظیف كرده بودم كه رسول خدا (ص) به خانه ما آمد و فرزندان جعفر را خـواسـت . فـرزنـدان را خـدمت ایشان بردم . دیدم آنها را به سینه خود چسباند و بویید و اشك از دیدگانش جارى شد. عرض كردم : اى رسول خدا (ص) دست یتیمى بر سر آنها مى كشید، مگر از جعفر خبرى به شما رسیده است . پیامبر كه از عقل و فهم من متعجب شده بود، فرمود: آرى ، امروز شـهـیـد شـد. من گریان شدم . پیامبر فرمود: اى اسما! گریه مكن و بدان كه خداوند به من خبر داده كه جعفر را دو بال از یاقوت قرمز است تادر بهشت به هر جا كه بخواهد پرواز كند. عرض كردم : اى رسول خدا! كاش مردم را جمع مى كردى و فضیلت جعفر را در جمع آنها ذكر مى نمودى تا هیچ گاه فراموش نشود.پـیـامـبـر كه از فهم من تعجب كرده بود، در مسجد حاضر شد در جمع مسلمانان فضائل جعفر را بیان كرد. الف ـ ازدواج با ابوبكر:بعد از شهادت جعفر، این بانو به امر رسول خدا با ابوبكر ازدواج كرد و از او فـرزنـدى آورد بـه نـام مـحـمـد بـن ابـى بـكـر كـه از شـیعیان خاص و حوّاریون حضرت على (ع) بود.
ابوبكر پس از ازدواج بااسما، براى شركت در جنگى از مدینه خارج شد. اسما در خواب دید كه ابوبكر با حناخضاب كرده و لباس سفیدى پوشیده است . پیش عایشه آمد و خواب خود را براى او تـعریف كرد. عایشه گریان شد و گفت : اگر خوابت راست باشد، ابوبكر كشته شده است و خضاب علامت خون و لباس سفید نشان از كفن اوست . اسما خدمت پیامبر رسید. حضرت علت گریه عایشه را پرسید و اسما خواب خود را بازگفت پیامبر فرمود:
آن طـور نـیست كه عایشه تعبیر كرده است ، بلكه ابوبكر صحیح و سالم بر مى گردد و اسما از او حامله مى شود و پسرى به دنیا مى آورد كه او را محمّد مى خوانند و خداوند آن پسر را خشم و قهر بر كفار و منافقان قرار مى دهد.
ب ـ افشاگر توطئه :در دوران ابـوبـكـر، بـا ایـنـكـه اسـمـا هـمـسـر ابـوبـكـر بـود، ولى بـه دلیـل ایـمـان و علاقه به اهل بیت ، رابطه اش را با آنان قطع نكرد و همدم و مونس حضرت زهرا سلام الله علیها بود و توطئه هاى سرّى حكومت علیه امام را به اطلاع ایشان مى رساند.حـاكـمان وقت كه مخالفت امام على (ع) برایشان گران تمام مى شد، تصمیم به ترور حضرت گرفتند و خالد بن ولید نامزد شد تا در مسجد به هنگام اقامه نماز جماعت ، امام على (ع) را به قتل برساند. این بانو كه از توطئه آنها مطّلع گردید، كنیز خود را خدمت امام فرستاد و دستور داد كه آیه شریفه زیر را در محضر امام بخواند:((اِنَّ الْمَلاََ یَاءْتَمِرُونَ بِكَ لِیَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ اِنّى لَكَ مِنَ النّاصِحینَ))
اشـراف و مـهـتـران شـهـر در كـار تـو شـورا مـى كـنـنـد كـه تـو را بـه قتل برسانند، پس از شهر بیرون رو كه من از خیر خواهان تو هستم .حضرت على علیه السلام به او چنین پیام فرستاد:((فَمَنْ یَقْتُلُ النّاكِثینَ وَ الْقاسِطینَ وَ الْمارِقینَ وَ اِنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنى وَ بَیْنَهُمْ وَ اللّهُ بالِغُ اَمْرِهِ)) این سخن پیامى بود براى اسماء كه ناراحت مباش ، آنها موفق نخواهند شد چون پیامبر (ص)به من خبر داده كه درآینده پیمان شكنان ، ستمگران و منحرفان به دست من به هلاكت خواهند رسید و اگر قرار باشد آنها در این توطئه موفق شوند و مرا بكشند، پس چه كسى آنها را خواهد كشت.
ج ـ خدمتگزار و غمخوار زهرا (س) :او تنها زنى بود كـه پـس از وفات رسول خدا (ص) همدم و مونس زهراى اطهر بود. حضرت زهرا (س) در روزهاى آخـر عـمـر نـزد او شـكـوه كـرده و از ایـنـكـه پـس از مـرگ بـدنـش را بـر روى دوشـهـا حـمـل مـى كـنـند و حجم بدنش آشكار مى شود، اظهار ناراحتى نمود. اسما به ایشان مژده داد كه در حـبـشـه تـابوتهایى دیده است كه بدن میت را در آنها قرار مى دهند تا پوشیده باشد و اگر آن حـضـرت اجـازه دهـد، نـمـونـه اى از آن بـرایش بسازد. بعد به امر فاطمه زهرا (س) یك نمونه تـهـیـه كـرد كـه مـورد پـسـنـد حـضـرت زهـرا (س) واقـع شـد و ایـشـان را خـوشـحال كرد، به طورى كه براى اولین بار پس از وفات پدر، تبسم بر لبانش نقش بست و فرمود:مـانـنـد ایـن را بـرایـم بـسـاز تـا مـرا بـپـوشـانـد، خـداونـد تـو را از آتـش جـهـنـم پـوشـیـده بدارد.
در شـب دفـن حـضـرت زهـرا، تـنـهـا دوسـتـداران خـالص اهـل بـیـت حـضـور داشـتـنـد و از زنـان تـنـهـا فـضـه و اسـمـا حـاضـر بـودنـد.او در غسل دادن حضرت زهرا (س) ، یاور و كمك كار امام على (ع) بود.
پس از مرگ ابوبكر، اسما به عقد ازدواج امام على (ع) درآمد و محمد بن ابى بكر، فرزند اسما كـه در آن زمان طفل خردسالى بود، در خانه امام على (ع) و تحت تربیت مادرى چون اسما رشد و نمو كرد. او عشق اهل بیت را با شیر خود به او خورانید.اسـما از حضرت على (ع) صاحب یك یا دو پسر به نام عون و یحیى شد كه عون در كربلا به شهادت رسید. وقـتـى خـبـر شـهـادت فرزند رشیدش ، محمد بن ابى بكر در مصر به او رسید، به مسجد پناه بـرد؛ صـبـر و تـحـمـل پـیـشه كرد و غم و اندوه خود را فرو خورد، شـهـادت فـرزنـدش را در راه خدمت به امام على (ع)
پذیرفت و از جزع و فزع و بى تابى خوددارى نمود.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 6/8/1391 - 21:28 - 0 تشکر 569628

ام احمد

ام احمد



این بانو، مادر احمد بن موسى بن جعفر (ع) معروف به شاه چراغ -مدفون در شیراز- مى باشد. او از زنـان مـحـتـرم عـصـر خود بود و اُم احمد خوانده مى شد. وى كنیزى بود كه به مقام و مرتبه بلندى رسیده بود.
امانتدار ودایع امامت :وقتى امام كاظم (ع) به سوى بغداد رهسپار شد، ودایع امامت را به این بانو سپرد و فرمود:
((هـر وقـت كـسى آمد و این امانتها را از تو طلب كرد، بدان در آن وقت من به شهادت رسیده ام و او خلیفه بعد از من و اطاعتش بر تو و سایر مردم واجب است .))وقتى هارون علیه اللعنه امام را در بغداد مسموم ساخت و آن حضرت شهید شد، امام رضا (ع) نزد ام احمد رفت و ودایع را از او طلب نمود.  ام احمد عرض كرد:((پدرت شهید شد؟)) امام فرمود:((آرى ، الا ن از دفن ایشان فارغ شده ام . اماناتى كه به تو سپرده به من تحویل ده كه من جانشین او و امام بر حق برتمام جنّ و انس هستم .))ام احمد امانتها را به امام رضا (ع) ردّ كرد و با حضرت بیعت نمود و به ماتم نشست .وقـتـى خـبـر شـهادت امام كاظم علیه السلام در شهر مدینه منتشر شد، مردم درخانه ام احمد اجتماع كردند و با فرزندش احمد به سوى مسجد روانه شدند. احـمـد بـن مـوسـى ، عـالمـى بـزرگ و بـلند مرتبه و غرق در عبادت و اطاعت خدا بود و چون مردم كراماتى از او دیدند او را امام بعد از پدرش پنداشتند و بدین جهت با او بیعت كردند. وقتى بیعت تمام شد، احمد بر منبر رفت و گفت :((همان طور كه همه شما در بیعت من هستید، من هم در بیعت برادرم حضرت رضا (ع) هستم . او امام و خلیفه بعد از پدرم و ولىّ خداست و اطاعت او بر من و شما واجب است سپس همگى خدمت امام رضا (ع) رسـیـدنـد و تـجـدیـد بـیـعت كردند.)) ام احمد نزد امام رضا (ع) از مقام و منزلت والایـى بـرخـوردار بـود، چرا که امام كاظم علیه السلام او را براى حفظ اسرار و ودایع امامت و ردّ آن به اهلش ، صالح تشخیص داد.شاهد بر وصیّت امام (ع):امام كاظم (ع) در وصیّت نامه خود از بین همسرانش فقط نام ام احمد را برده است .پس از شهادت امام كاظم (ع) فرزندش عباس مدعى شد كه در این وصیت نامه مطالبى به سود ما هـسـت و بـرادرم مـى خـواهـد از مـا پـنـهـان كـنـدو خـودش تنها از آن استفاده كند و بدین بهانه مهر وصـیـت ـنامه را برداشت و آن را باز كرد و با خواندن آن خود را رسوا كرد و فضیلت امام بیشتر روشن شد.
ام احـمـد كـه شاهد وصیّت بود، در مجلس قاضى حاضر شد ولى آنها ادعا كردند كه این زن ، ام احمد نیست ، از ین رو براى شناختنش نقاب از چهره او برداشتند. ام احمد گفت :((بـه خـداقـسـم ، آقـایـم مـوسى بن جعفر(ع) فرمود: ترا به زور مى گیرند و به مجالس مى برند.))این روایت به خوبى نشان دهنده مقام و فضیلت این بانوى عالى قدر است.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.