الف)روش حبّ عبودی
علامه معتقد است مهمترین روش تربیت اخلاقی مبتنی بر توحید، روش حبّ عبودی است.35 حبّ عبودی یعنی محبّتی که از روی عبودیت فرد و ناشی از شناخت توحیدی نسبت به خداوند است؛ محبتی که همة نقایص و تمایلات انسان را پاسخ میدهد. علامه در المیزان میفرماید: مهمترین شیوة تربیتی اخلاقی در نظر قرآن، شیوة حب عبودی است. چون بنای اسلام بر محبت عبودی است.
یعنی ترجیح دادن جانب خدا بر جانب بنده؛ رضای خدا را بر رضای خود ترجیح دادن؛ از حق خود به خاطر حق خدا گذشتن و از خشم خود به خاطر خشم خدا صرف نظر کردن؛ این محبت انسان را به کارهایی وا میدارد که عقل اجتماعی نمیپسندد. چون ملاک اخلاق اجتماعی، همین عقل اجتماعی است. محبت انسان را به کارهایی وا میدارد که فهم عادی که اساس تکالیف عمومی و دینی است، آن را نمیفهمد.36
در حدیث قدسی آمده است: «هرگاه اشتغال به من بر جان بنده غالب آید، خواهش و لذت او را در یاد خود قرار دهم و چون خواهش و لذّتش را در یاد خود قرار دهم، عاشق من میگردد و من نیز عاشق او».37بنابراین، محبت خداوند شامل بندة عاشق میگردد و او را برای خدا خالص میکند. مسلّماً چنین فردی دستورهای الهی را به سبب عشق به محبوب انجام میدهد و آنچه مبغوض اوست ترک میکند و این یعنی همان تهذیب نفس. به عبارت دیگر، تربیت اخلاقی با کشش محبّت و به روش عبودیت، بهترین شیوة قرآن از نظر علامه است.
آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست
آن کس که ندارد به سر کوی تو راه
قلبی که به عشقت نتپد جز گل نیست
از زندگی بیثمرش حاصل نیست38
«حبّ عبودی» روشی است برای تقویت اراده و همت در راه کسب فضایل و ترک رذایل.
علامه طباطبایی میفرماید:عبادت به سه طریق ممکن است (و هر کدام اثر خود را دارد ): اول عبادت از روی ترس و بیم از خشم الهی و عذاب آخرت، که انسان را به زهد وا میدارد. یعنی فرد از لذایذ دنیا چشمپوشی میکند تا به نجات اخروی برسد. دوم، عبادت به طمع بهشت و نعمتهای اخروی که فرد را وادار به فعل نیک میکند.
اما طریق سوم عبادت، طریقه «محبت» است؛ یعنی قلب را از تعلق به هر چه غیر خداست پاک کردن، از تمام زینتها و زخارف دنیا گذشتن، از فرزند، همسر، مال، مقام، حتی از آرزوهای خود. قلب را منحصراً برای خدا فارغ کردن، یعنی محبت به خدا قلب فرد را مرحله به مرحله تسخیر میکند تا جایی که این فرد تنها کاری را میکند که خداوند دوست دارد وآن چیزی را ترک میکند که او نمیپسندد. به رضای خدا راضی و به خشم او خشمگین میشود.39
شهید مطهری در این رابطه میگوید:عشق و محبّت، محرّک شکستن حصار خودپرستی است. همین که عاشق از «خود» پا بیرون نهاد، روح او توسعه مییابد و صفات زشت اخلاقی را کنار مینهد... عشق و محبّت، تنبل را چالاک میکند، حتی از کودن تیزهوش میسازد، از بخیل بخشنده و از کمطاقت، شکیبا میسازد... .40
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد
آری:
«آنچه در عبودیت هدف است، حفظ و یادآوری شناخت خداوند است؛ یعنی پس از آنکه فرد خداوند را شناخت، با عبادات، به یاد او میافتد تا دچار غفلت نگردد».41حضرت علیعلیهالسلام فرموده است دوستی خدا آتشی است که به هیچ چیز نمیگذرد مگر اینکه آن را میسوزاند؛ یعنی همة هواها واشتغالات نفس را از بین میبرد.42 قرآن کریم میفرماید: «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ(آل عمران: 31)؛ این آیه، نشانة محبت به خداوند را تبعیّت از فرستادة او یعنی پیامبرصلیاللهعلیهوآله میداند و نشانه محبّت خداوند به بنده را آمرزش گناهان او و مورد رحمت و مغفرت الهی قرار گرفتن، میداند.
علامه طباطبایی سه مرحله برای عبودیت معرفی میکند: اول توکّل که اعتماد به خداوند و راضی شدن به مصلحت او است؛ دوم، تفویض و سپردن امور به خداوند؛ در این مرحله فرد با تضرع و التماس، درخواست یاری دارد. مرحلة سوم، مقام تسلیم است که بنده مطیع محض بوده و حتی التماس و درخواست را رها میکند و باور دارد که خداوند با حکمت خویش، امور را به بهترین شکل هدایت میکند؛ مانند آنچه حضرت ابراهیمعلیهالسلام فرمود: «حسبی من سؤالی علمه بحالی؛43 علم خداوند به احوال من، مرا بینیاز از درخواست نموده است.»
راههای کسب حبّ خداوند در قرآن بیان شده است؛ برخی از آنها عبارتاند: تفکر و شناخت خداوند، ذکر دائم و یادآوری نعمتها و مسئولیت انسان در برابر خداوند،44 اخراج محبّت غیر خدا «القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله»،45 عمل کردن مطابق رضایت الهی46 و محبّت اولیای خدا که خداوند به آن سفارش کرده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»(شوری: 23)؛ علامه همچنین بیان میکند که پیامبرصلیاللهعلیهوآله و اهلبیت معصومعلیهمالسلام ایشان مصادیق ذکر الهیاند؛ زیرا خداوند به وسیله آنها به یاد میآید.47