معروف است در زمان قاجاریه مرد نسبتا فاضلی که بسیار خوش نویس بود ظاهرا از شیراز رفته بود مشهد زیارت .دربازگشت پولش تمام میشود .فکر میکند که از هنرش استفاده کند وپولی برای ادامه سفر بدست اورد قلمی برمیدارد ونامه حضرت علی ع را به مالک اشتر با خط زیبا مینویسد وان را به صدر اعظم انوقت اهدا میکند .
یکروز میرود نزد صدراعظم درحالیکه ارباب رجوع بسیاری داشت ،هدیه را میدهد ومیگوید چیز ناقابلی است .پس از مدتی بلند میشود که برود صدراعظم میگوید اقا شما بنشینید .تا اینکه همه میروند وفقط پیش خدمتها میمانند وان مرد میخواهد برود صدر اعظم میگوید بنشید .
همه خادمها را بیرون میکند وتنها با ان مرد سخن میگوید .صدر اعظم میگوید بیاجلو!میرود جلو.اهسته درگوشش میگوید چرا این را نوشتی وبرای من اوردی ؟
میگوید شما صدراعظم یک مملکت هستید ومن فکر کردم شما هم شیعه امیر المومنین هستید وباید طبق دستورات ایشان عمل کنید .
گفت بیا جلو!رفت جلو گفت یک کلمه من میخواهم به تو بگویم ان این است که علی ع که اینها را نوشت وبه اینها بیش ا ز همه عمل کرد ،در سیاست از اینها چقدر بهره برداری کرد که حالا من بیایم وبه اینها عمل بکنم ؟
گفت اجازه دهید من جواب دهم .گفت بگو .چرا این حرفها را درجمعیت به من نگفتی ؟گفت اگر درمیان جمعیت میگفتم مردم پدر مرا در می اوردند
گفت خب چرا جلوی پیش خدمتها نگفتی ؟گفت اگر یکی از انها میفهمید من چنین جسارتی کردم پدرم را در می اورد
گفت :پیروزی علی ع همین است چرا معاویه بعد از هزار وسیصد سال احدی کوچکترین احترامی برایش قایل نیست وجز لعنت چیز دیگری برای او نیست؟اما علی ع هم بشری بود مثل من وتو این احترام از کجاست؟
اگر به این پیشخدمتها بگویی سر بیگناهی را گردن بزنید کوتاهی نمیکنند اما جرات نمیکنی به اسم علی ع بی احترامی کنی
ایا این به این دلیل است که علی ع را به همین صفات شناخته اند که علی ع مجسمه درستی وراستی وتجسم همین دستورالعملی هست که خودش داده است ؟
اگر در دنیا فردی پیدا میشود که دزدی نمیکند ،بخاطر تو یا ترس از تو نیست بلکه بخاطر علی ع ودستورالعمل اوست .
تو خیال کرده ای علی ع شکست خورده است او پیروز است.