تبیان، دستیار زندگی

با عرض سلام خدمت دوستان عزیزش است
سبک جدید داود خطری در طنز ایران و جهان که داوداست خوشتون بیادش ، اول از همه من بگم خیلی دوست دارم اسمم یه روزی بره تو تاریخ حالا جغرافیا هم بره طوری نیست میترسم یه روز یه شعر یه جا بنویسن از جانب من که میگه :
بسی رنج برده ام در این سال سی
که نابود کردم زبان پارسی
حالا طوری نیست یه کم ایراد داشتند ضرب المثلا که درستشون کردم:
*حسنی به مکتب نمیرفت ، جارو به دمبش میبست
*یارو را تو ده راه ندادند رفت کدخدا شد
*در دیزی بازه ولی هیچی توش نیست
*موشه تو سوراخ نیمرفت وقتی میرفت جمعه میرفت
*هر که عقلش بیش دردش بیشتر
*گره ای را که میشه با دندون باز کرد چرا با دست؟؟
*سری را که درد نمیکنه باید کند انداخت دور
*کاریو که میشه با زور حل کرد چرا با زبون خوش؟
*هر آنکس که نان دهد دندان دهد
*آدم جایزه میگیره که خطا کنه
*تا مرد جفنگ نگفته باشد کل هنرش نهفته باشد
*کم گوی و گزنده گوی چون مار
*از کوزه همان تراود که عطار خواهد
*مشک آن است که خود ببوید نه آنکه خیام بگوید
*مرغ همسایه خانه
*تابردی رنج گنج به دردت نمیخورد مزد آن گرفت که مال مردم خورد
*یه بار جستی ملخک ، دوبار جستی ملخک ، همیشه جستی ملخک
*پسر کو ندارد نشان از پدر بزن توی فرقش ببندش به در
*جواب های هایه

فعلا همینا را داشته باشین اگه به های خوبی بودین و استبال کردین میام بازم جفنگ از خودم در میکنم

سلاااااااااااام

کاربران اصفهانی کم کم دارن انجمنها را فرا میگیرن به امید زیادتر شدنشون.
خیلی باحال بود آقا داوود مخصوصا موشه تو سوراخ نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت:)

زکی
دس رو دلم نیزار کاربر محترم
من سال 40 داشتم راه میرفتم که جلو چشما خودم تبیانو میخواستند بذارند ، تازه اسمشم خودم ازتو قرآن انتخاب کردم ، اول دستمو گذاشتم رو اسمشو بعد چشمامو بستم ، باورت نمیشه وقتی چشمامو باز کردم دیدم تبیانه ، تازه اسم خودمم همینطوری انتخاب کردند ، داشتم میگفتم من وقتی به دنیا اومدم داشتم سر به سر دکتره میذاشتم ، این که چیزی نیست دادا ، هنوز مونده س تا داودخطر گرم بشه

زکی
اصلا هم اینطوری نیست تو این مدت من بودم نوشته میشدم ولی خونده نمیشدم
ولی خیلی فعالیت ها کم شده نامدونم چرا؟؟؟

ایشالله از این پس هم دیده بشین و هم خونده بشین:)

سلام
واقعا کار خودتونههه؟!!!!
خییییلی جالب بود!!!!

مخصصا این یکیش: سری که درد نمیکنه باید کند انداخت دور
یا این: کاری که میشه بازور حل کرد چرا با زبون خوش!!!:)))

خیلی جالب بودن...ممنون:))

ماه از پشت ابر بیرون نمیاد
دست حقدار تا پای حق میرسه ولی به حق نمیرسه

میگند:
لذتی که در انتقام هست در بخشش نیست
میگند:
انسا جایزه میگیره که خطا کنه