در اینجا به برخی عواملی که منجر به افشای راز توسط افراد می شود اشاره ای می کنیم:
پوشاندن حقارت درونی
افرادی که به نحوی از ضعف شخصیت رنج می برند و دچار حقارت های درونی هستند چنانچه به تربیت نفس و خودسازی نپردازند ممکن است بخواهند این حقارت شخصیت خود را در دیگران جستجو کنند و با افشای رازهای افراد، آنان را مورد تحقیر و آزار قرار دهند. ارتباط نامناسب زن و شوهر :
زن و شوهری که از ارتباط عاطفی و روحی بسیار می رود و فاقد برنامه ی منظمی برخوردارند فرصتی پیدا نمی کنند تا مشکلات و ناراحتی های خود را به همسرشان بگویند و با همسر خود درددل کرده و رازشان را به او بگویند. این حرف هایی که باید به همسر گفته شود گاهی از حریم خانواده به خارج سرایت می کند و فرد به دنبال گوش شنوای دیگری در بیرون از منزل برای شنیدن می گردد.
انتقاد ناپذیری زن با شوهر :
انتقاد باید با شیوه ی انسانی و به قصد اصلاح رفتار طرف مقابل انجام گیرد تا باعث رشد شود. ولی در صورتی که یکی از زوجین تحمل شنیدن انتقادات سالم و سازنده را نیز نداشته باشد. فرصت بحث در باره ی مطالبی که باید بین خودشان گفته می شد را از دست می دهد و ممکن است از درون آن ها رازهای زندگی سر برآورند و با دیگران مبادله شوند.
البته این سخن به معنای تأیید رفتار فرد مقابل نیست بلکه به این معناست که گاهی برخورد نامناسب خود ما و عدم انتقادپذیری مان، باعث آسیب به زندگی مشترک می شود.
الگو گرفتن از روابط والدین :
فرزند کوچکی که می بیند مادرش رازهای زندگی زناشویی اش را با والدین خود مطرح می کند و به حساب درددل کردن، همسرش را نزد مادر خودش خراب می کند الگوگیر می کند.
یا مردی که به فرزند کوچکش می سپارد که در غیابش مراقب مادر باشد و گزارش احوال را بدهد بذر بی اعتمادی را در دل کوچک او می کارد و عملاً به او آموزش راز نگه داشتن را می دهد.
چنین کودکی چگونه می تواند در آینده راز نگه داری خوبی باش
نتیجه گیری:
مثل دو کشور همسایه که به لحاظ حفظ امنیت از اسرار و اطلاعات ویژه ی کشور خود حفاظت می کنند، رازها و اطلاعات درون خانواده نیز بین همسران محفوظ است و باید از دسترسی دیگران محافظت شود.