اما شیوه مخصوص ادبیات داستانی چه ویژگیهایی دارد؟ درواقع میتوان این پرسش را طرح کرد که وقتی ماهیت فاجعهبار زندگی یا فاجعه با تعریف روانشناختیاش وارد دنیای داستان میشود، چگونه نمود مییابد؟
کوندرا بیآنکه به این نکته پرداخته باشد، ویژگیهای شیوه مطالعه انسان در رمان (یا شاید داستان بهطور کلی) را موارد زیر میداند:
1 - طنز: اکتاویو پاز طنز را ابداع بزرگ روح دنیای مدرن میداند و کوندرا در توصیف طنز در ادبیات میگوید: «طنز، جرقهای ملکوتی است که جهان را با الهام اصول اخلاقیاش و بشر را با ناشیگریاش در قضاوت دیگران آشکار میسازد. طنز، نسبیت سرمستکننده امور انسانی است؛ لذت عجیبی که از اطمینان به اینکه هیچ یقینی در کار نیست ناشی میشود.»
طبیعی است که وقتی فاجعه به دنیای ادبیات وارد میشود، از لایه ظریف طنز عبور میکند و کیفیت دیگرگونهای مییابد. این کیفیت شاید همان چیزی است که بسیاری مواقع گروتسک را خلق میکند؛ چیزی که به اعتقاد بسیاری، اوج ادبیات است. فاجعه در ادبیات، در بهترین شکل آن، ترکیبی از تراژدی و طنز است؛ همیشه و وقتی بیشاز اندازه جدی گرفته شود، بیش از آنکه ادبیات باشد، روانشناسی خواهد بود.
2 - نبود داوری اخلاقی: رمان درست برخلاف روال معمول زندگی انسانها، از داوری اخلاق میگریزد.
3 - توجه به گذشته: این توجه به گذشته، همان چیزی است که درواقع ماهیت طغیان علیه فراموشی را در ادبیات داستانی بهوجود آورده است.
4 - همزیستی مسالمتآمیز دورههای گوناگون تاریخی
5 - تاریخ به مثابه کینهجویی از تاریخ (به معنای واقعی)
6 - بداههسرایی و ساخت: کیفیت بازیگونه رمان