• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 129)
جمعه 21/7/1391 - 12:2 -0 تشکر 565839
خدا–خرما–هم خدا هم خرما–هیچ کدام، کدام را انتخاب می کنید؟

وقتی کودک بودم ، باران که می بارید ، خیلی خوشحال می شدم  پدرم می گفت:  باران را خدابرای ما می فرستد. گلهای باغچه ی حیاطمان بعد از باران خیلی ناز می شدند.  مادرم می گفت: زیبایی ها را خدا آفریده و همه چیز مال خداست .مادر بزرگم که از دنیا رفت من خیلی بهانه می گرفتم و آرام نمی شدم ، خاله ام گفت :  مادر بزرگ الان پیش خدا است و خدا خیلی مهربان است .

با اوصافی که از خدا شنیدم ،  در همان عالم کودکی تصمیم گرفتم خدا بشوم ؛ تا همه ی زیبایی ها مال من باشد و مادر بزرگ پیش من بیاید و اینگونه شد که :

 

خدا شدن  آرزوی کودکی های من بود .

بلوغ

به مدرسه که رفتم آرام آرام به من فهماندند که خدا فقط یکی است و خدا شدن محال است .  من که هنوز صدای سُرفه های مادر بزرگ در گوشم بود ، تصمیم گرفتم دکتر شوم ، مادر بزرگهای مریض را درمان نمایم تا نوه ها تنها نمانند .

کلاس دوم راهنمایی بودم که معلم دینی مان درس میداد . از دنیا می گفت و از آخرت . از بهشت می گفت و از جهنم. او  صحبت می کرد و من اندیشه می کردم در عوالم نوجوانی خود ، دیدم که راست می گوید. دکتر شدنِ خشک و خالی حال نمی دهد. راستش هیچ چیز بی خدا حال نمی دهد.  گفتم مهندس مومن خواهم شد تا هم ویلایی داشته باشم در شمال و هم باغی در  بهشت. به قولی :

 

“هم خدا را میخواستم و هم خرما را “

 

دبیرستان که رفتم به تب کنکور  گرفتار بودم و به عشق شیرین گرفتارتر(شیرین خواهر دوستم شاهین بود)  .

بین کلاسهای کنکور و مدرسه ی سماء در نوسان بودم . بسان تابعی سینوسی ، و سرگردان در میان انبوه سوالات دوران نوجوانی و جوانی و چراهای بی پاسخ که ……………….. اتفاقی افتاد. و…………

نسیم رحمت به سویم وزیدن گرفت . مردی از دیار عشق و معرفت، عالمی ربانی و استادی آسمانی ، مهمان شهرمان بود . چگونه هم  صحبتی اش روزی ام شد بماند.

  خلاصه اینکه با نگاهش ، سخنش و رفتارش جرقه عشق خدایی در من زد. بعد از چند جلسه صحبت با ایشان و تحقیق فراوان  . دیدم استاد کامل اخلاق است و مطمئن. هم امین بود و هم توانا.

با عنایت خداوند و لطف خاص حضرت ، و با آشنایی با این عالم فرزانه ، مسیرزندگیم به کلی عوض شد.تصمیم گرفتم فقط خدا را بخواهم و دنبال خود خود خدا باشم . آسان نبود و لی خیلی هم سخت نبود.

با دستورالعملها و راهنمایی های قدم به قدم استاد، جلوتر و جلوتر می رفتم.خیلی ها خیلی چیزها گفتند، ولی من راه رسیدن به خدا را ادامه می دادم.

 

مخلص کلام

 

بعد از فراز و نشیب زیاد با لطف خدا به خدا رسیدم. ولی وقتی به خدا رسیدم ، دیدم عجب بساطی برپاست. چه بساطی؟ من می گویم شما هم می شنوید ، اما شنیدن کی بود مانند دیدن؟؟!!

من که خرما را به خاطر خدا رها کرده بودم ، دیدم خرما هم پیش خدا بود.  بود. شیرین تر از خرما هم آنجا بود.

من که از عشق شیرین به خاطر عشق خدا گذشته بودم ، خود شیرین و بالاتر از شیرین هم آنجا بود.

دلنوازی قصه های مادر بزرگ ، زیبایی گلهای بعد از باران ، طراوت باغ های ویلایی و  ……..  همه آنجا بودند.

خلاصه خیلی چیزها پیش خدا بود. دست و پای خود را گم کرده بودم. کمی که به خود آمدم، جالب بود.  همه را دیدم ولی خودم را ندیم.

گفتم این چه بساطی است؟ که من همه را پیش خدا دیدم ولی خود را ندیدم؟

گفتند: چون خود را ندیدی ، خدا را دیدی.

آرام آرام که گرد و غبار  فرو نشست، دیگر چیزی ندیدم. یعنی چیز هایی که در محضر خدا بودند ، هم بودند و هم نبودند. مثل اینکه همه شان ، جلوه ها و شعاع هایی از نور واحد بودند.

فضا که صاف تر شد نه من بودم ونه جلوه ها بودند. فقط خدا بود و خدا بود.

به قول عارف واصل و شهید برگزیده  دکتر چمران:

 

خدا بود و دیگر هیچ نبود

 

استاد بزرگوار که افتخار هم نشینی ایشان نصیب من شده بود ، و داستان خودش را برایمان نقل می کرد ، به اینجا که رسید ، به آرامی گفت:

تو گویی من به آرزوی کودکی های خود رسیده بودم

این را گفت و دیگر هیچ نگفت.

من ماندم و ذهنی پریشان. مانده بودم که من ، در مسیر گذرکاه زندگی برای رسیدن به خدا کدام گزینه را انتخاب کرده ام؟

خدا را؟ خرما را؟ هم خدا و هم خرما را؟ یا هیچ کدام را؟

واما تو ای  عزیز که حتما وزش نسیم رحمت را به وضوح احساس میکنی. تو چه کرده ای؟ و کدام گزینه را انتخاب میکنی؟

خدا را؟ خرما را؟ هم خدا و هم خرما را؟ یا هیچ کدام را؟

بلوغ

جمعه 21/7/1391 - 20:41 - 0 تشکر 565933

سلام


جالب بود


این یک ضرب المثله که میخواد بگه هم میخواد مادیات و در نظر بگیرن و هم معنویانه و این اصلا با هم جور در نمیاد .

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

جمعه 21/7/1391 - 23:12 - 0 تشکر 565997

و ماعند الله خیرٌ و أبقی....

در ظلمتیم ، یا علی از پرده رخ نمای 

آب حیات ما شو و کشف حجاب کن

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.