همیشه پول نقد در اختیار داشته باشید
در دنیا این سرمایهگذاران تجربه خوبی را با صندوقها پشت سر گذاشتهاند، تا جایی كه حتی سرمایهگذاری در این نهادهای مالی در برخی موارد سبب شده كه بازدهی بالاتر از معامله مستقیم در بازار سهام نصیب سرمایهگذاران شود.
كتاب 23 اصل موفقیت وارن بافت به نكات خوبی در این خصوص اشاره كرده است كه در ادامه از نظرتان میگذرد: با توجه به میزان پولی كه در صندوقهای سرمایهگذاری مشترك وجود دارد و با وجود مدیران حرفهای در امر سرمایهگذاری، میتوان حدس زد كه بسیاری از مردم تمام فرآیند سرمایهگذاری خود را به دیگران واگذار میكنند.
این كار یك اختیار كاملا قانونی است. سرمایهگذاری نیازمند زمان و انرژی است و برای بسیاری از ما، این زمان و انرژی میتواند به نحو بسیار بهتری در جای دیگری سرمایهگذاری شود. اگر انتخاب شما همین میباشد، باز هم میتوانید به بازدههای بیشتری در سرمایهگذاری دست یابید به شرط آنكه توصیه ادسیكوتا را جدی بگیرید و سرمایهگذار موفقی را بیابید تا سرمایهگذاری شما را برایتان انجام دهد.
او معتقد است: «یك معاملهگر متوسط باید معاملهگر برتری را بیابد تا معاملات او را برایش انجام دهد، و خود او نیز به دنبال كاری بگردد كه عاشق انجام دادنش است.»
اما چگونه تشخیص دهیم كه یك مدیر سرمایه احتمالا موفق خواهد بود یا خیر؟ شخصی را پیدا كنید كه از روشهای پیروزمندانه در سرمایهگذاری پیروی كند.
یك همكار سازگار پیدا كنید
مهم است شخصی را بیابید كه روش سرمایهگذاریاش با شخصیت شما سازگار باشد. برای مثال، وارن بافت كاملا راضی است كه لو سیمپسون سرمایهگذاریهای «جیكو» را مدیریت كند. به این دلیل كه آنها فلسفه و روش سرمایهگذاری مشابهی دارند. به همینترتیب میتوانید تصور كنید كه بافت خواب چندان راحتی نخواهد داشت، اگر سرمایه خود را به یك تاجر كالا یا حتی به خود جورجی شوارتز بسپارد.
واگذاری موفق كار سرمایهگذاری به دیگران به این معنا است كه شما باید فلسفه سرمایهگذاری و روش مورد نظر خود را كاملا مشخص كنید. تنها در چنین زمانی است كه میتوانید فردی را بیابید كه سرمایه شما را به روشی كه خودتان علاقه دارید، مدیریت میكند. در ابتدا، باید این توانایی را داشته باشید كه تشخیص دهید این مدیر، فلسفه سرمایهگذاری مشخصی دارد، آیا سیستم سرمایهگذاری كاملی دارد، آیا این سیستم به طور منطقی از آن فلسفه پیروی میكند، آیا او در «كشیدن ماشه» به خوبی عمل میكند و آیا او «دستپخت خود را میخورد؟» اغلب سرمایهگذاران، مدیران سرمایهگذاری یا صندوقهای سرمایهگذاری مشترك سهام خود را با نگاه كردن به پیشینه آنها یا با تبعیت كردن از پیشنهادهای كارگزاران یا دوستانشان انتخاب میكنند یا با یك داستان خوب بازاریابی اغوا میشوند. هیچكدام از این روشها ارتباطی با عملكرد بلندمدت یك مدیر ندارند. ارزیابی مدیران با مشخص كردن این موضوع كه آنها تا چه حد از روشهای ذهنی و روشهای بافت و شوارتز پیروی میكنند، عملا بهبود بازدههای سود سرمایهگذاری شما را تضمین میكند.
چگونه با اشتباهات برخورد میكنید؟
سرمایهگذار خبره زمانی مرتكب اشتباه میشود كه از سیستم خود پیروی نمیكند، یا هنگامی كه عاملی را نادیده گرفته است، در صورت مورد توجه قرار دادن این عامل نباید این سرمایهگذاری را انجام میداده است.
همچون سرمایهگذار خبره، شما نیز باید انحراف از سیستم خود را تشخیص دهید و نسبت به عواملی كه ممكن است، نادیده گرفته شوند هشیار باشید. هنگامی كه متوجه میشوید كه اشتباه كردهاید، آن را بپذیرید و به آسانی از آن سرمایهگذاری خارج شوید.سپس بررسی كنید تا دلیل انجام چنین خطایی را بیابید و از آن درس بگیرید. تمركز خود را به آن چه كه تحت كنترل شما قرار دارد معطوف كنید.
اگر شما هم مانند اغلب مردم باشید، دشوارترین جنبههای یادگیری از اشتباهاتتان، تمایل داشتن به پذیرش آن اشتباهات و سپس داشتن دیدگاهی انتقادی نسبت به خود برای بررسی بیطرفانه اشتباهات است.
اگر چیزی را نادیده گرفتهاید، این اتفاق چگونه رخ داده است؟ آیا به دست آوردن برخی از اطلاعات، بیش از حد دشوار بوده است؟ آیا عاملی بوده است كه پیش از این متوجه اهمیت آن نبودهاید؟ آیا در انجام امور عجله كردهاید؟ آیا بیش از حد به مدیریت اطمینان كردهاید؟ تعداد بسیار زیادی از این اشتباهات وجود دارد كه ممكن است مرتكب آن شوید و تنها چیزی كه میتوانید نسبت به آن مطمئن باشید این است كه چنین اشتباهاتی را انجام میدهید. از اشتباهات آزرده خاطر نشوید، همچون سرمایهگذار خبره، كافی است مطمئن شوید كه چنین اشتباهی را دیگر تكرار نمیكنید.
اگر قانونی در سیستم شما وجود داشته است كه از آن پیروی نكردهاید، بنابراین با دقت از سیستم خود پیروی نكردهاید. مجددا علت آن را بررسی كنید. آیا به جای عقل از احساس خود تبعیت كردید؟ آیا این قانون را آگاهانه زیر پا گذاشتید؟ آیا زمان بسیار زیادی درنگ كردید؟
این نوع مشكل باید تنها زمانی ایجاد شود كه شما برای اولین بار از سیستم خود استفاده میكنید. ممكن است به این دلیل باشد كه شما تازه در ابتدای منحنی یادگیری هستید یا ممكن است سیستمی كه طراحی كردهاید یا بخشی از آن، با شخصیت شما چندان سازگار نیست. آنچه حیاتی است این واقعیت است كه شما تمایل ذهنی نسبت به پذیرش اشتباهات خود را دارید و با آنها به عنوان عاملی برای درس گرفتن، برخورد میكنید.
وقتی پول نقد پادشاهی میكند
خرد معمول بر این باور است كه پول نقد، عاملی كندكننده در پرتفولیوی شما میباشد. بازدههای آن كم است و غالبا پس از تورم و كسر مالیاتها این بازدهها منفی میشود.
اما پول نقد در بردارنده ارزشی پنهان است كه به اختیار خرید مربوط میشود. هنگامی كه بازارها دچار بحران مالی میشوند، پول نقد پادشاهی میكند. ناگهان سهامی كه با پنج یا ده برابر قیمت خریدشان مورد معامله قرار میگرفتند، را میتوان با قیمتهای بسیار كمتر از قبل به دست آورد.
رقبایی كه از ابزار اهرم بسیار زیادی استفاده كردهاند، ورشكست میشوند و میدان را برای شركتی كه از لحاظ نقدینگی غنی است، خالی میكنند.بانكها به هیچكس وام نمیدهند به غیر از كسانی كه احتیاجی به آن ندارند مانند شركتهایی با رتبه اعتباری AAA و افرادی كه پول هنگفتی در بانك دارند.در چنین مواقعی، بازار به فروشندههای اجباری اختصاص دارد كه باید داراییهای خود را بدون توجه به قیمت آنها، به پول نقد تبدیل كنند. در این هنگام سرمایهگذاری كه از موجودی سهام خود با دارا بودن نقدینگی بالا، محافظت كرده است، پاداش هنگفتی به دست میآورد: مردم تقریبا همگی به نزد او میروند تا تمام چیزی را كه دارند در عوض مقدار كمی از كالای كمیابی كه پول نقد خوانده میشود به او بدهند.
هنگامیكه به نظر رسد سیستم شما دیگر كارآیی ندارد، چه اقدامی انجام میدهید؟ ممكن است به دفعات مختلف پول از دست دهید گرچه از سیستم خود به دقت پیروی كرده باشید و كاملا مطمئن باشید كه هیچ چیز را از قلم نینداختهاید. بسیار مهم است كه بدانید برخی از سیستمهای سرمایهگذاری كارآیی خود را از دست میدهند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، اولین اقدامی كه باید انجام گیرد، خارج شدن از بازار به صورت كامل است.
همه چیز را بفروشید. به عقب بازگردید و تمام جوانب اقداماتی را كه انجام دادهاید بررسی كنید؛ از جمله فلسفه سرمایهگذاری و معیارهای سرمایهگذاریتان. شاید چیزی تغییر كرده است. شاید آن چیز، خود شما باشید. آیا از خود گذشتگی شما كاهش یافته است؟ آیا انگیزه شما همچنان بالا است؟ آیا علایق شما تغییر كرده است؟ آیا ذهن شما با مشكل دیگری همچون طلاق یا مرگ یكی از افراد خانواده، آشفته شده است؟ یا آیا شما تحت تاثیر استرس شدید هستید؟
اغلب دلیل این تغییر، عاملی خارجی میباشد. شاید حوزه مناسب شما مورد هجوم شركتهای والاستریت قرار گرفته است و سرمایه و حاشیه سود شما كه زمانی سودمند بودند برای حفظ شما بسیار ناچیز شدهاند.
آیا محیط خود را تغییر دادهاید؟ معاملهگرهای تالار بورس كه به معامله پشت تالارهای شیشه ای تمایل دارند غالبا وقتی متوجه میشوند كه سیستمی كه در تالار بورس برایشان كسب منفعت میكرده است به علائمی همچون میزان سر و صدا در تالار معاملات بورس یا به حركات و حالات بدن دیگر معامله گرها بستگی داشته است، بسیار شگفت زده میشوند. با از دست دادن این نشانهها آنها مجبور میشوند تا رویكرد متفاوتی را برای درك مجدد بازار ایجاد كنند.آیا آنقدر موفق بودهاید كه پول بسیار زیادی برای مدیریت كردن به دست آوردهاید؟ این موضوع همان عاملی است كه بافت و شوارتز را تحت تاثیر قرار داد. این موضوع «مشكلی» است كه همگی میتوانیم آرزوی آن را داشته باشیم. با در نظر گرفتن تمام این موضوعات، به ایجاد سیستم سرمایهگذاری كه منحصرا به شما تعلق دارد خواهید پرداخت. با اختصاص زمان كافی به پوشش دقیق هر یك از این دوازده عامل، از كامل بودن سیستم خود اطمینان پیدا میكنید.
یك سیستم كامل سرمایهگذاری
یك سیستم كامل سرمایهگذاری دارای قوانین بسیار دقیقی است كه این دوازده عامل را پوشش میدهد:
1- چه چیزی بخریم؟
2- چه زمانی خرید كنیم؟
3- چه قیمتی بپردازیم؟
4- چگونه آن را بخریم؟
5- چه درصدی از سبد را به این خرید اختصاص دهیم؟
6- نظارت بر پیشرفت سرمایهگذاریها.
7- چه زمانی بفروشیم؟
8- ساختار سبد و استفاده از ابزار اهرم.
9- روش جستوجو.
10- محافظت در برابر بحرانهای تاثیرگذار از قبیل بحرانهای مالی بازار.
11- رسیدگی و مواجهه با اشتباهات.
12- هنگامی كه سیستم كارآیی خود را از دست میدهد چه اقدامی انجام دهیم؟
معیارهای سرمایهگذار خبره
پیش از آنكه آزمایش سیستم خود را آغاز كنید، باید معیاری را ایجاد كنید كه شما را از كارآیی یا ناكارآمد بودن سیستم آگاه سازد. اولین آزمایش به این موضوع اختصاص دارد كه آیا این سیستم سودآور است یا خیر. اما آیا این آزمایش كافی است؟
اگر سیستم شما سودآور باشد، شما بازده سرمایه خود را به دست خواهید آورد. اما آیا در قبال تمام زمان و انرژی مصرف شده برای اجرای راهبرد سرمایهگذاری خود، بازده كافی به دست میآورید؟
تنها راه پاسخ دادن به این پرسش، مقایسه عملكرد خود با یك معیار است.
بافت و شوارتز عملكرد خود را در برابر سه معیار میسنجند:
1- آیا آنها سرمایه خود را حفظ كردهاند؟
2- آیا آنها در مدت یك سال سود كردهاند؟
3- آیا عملكرد آنها از عملكرد كلی بازار سهام بهتر بوده است؟
اهمیت دو مورد اول واضح است. معیار سوم به شما میگوید كه آیا در برابر وقتی كه صرف میكنید منفعت كسب میكنید یا خیر، و آیا سیستم شما منفعتی بیشتر از سرمایهگذاری در یك صندوق مشترك سرمایهگذاری وابسته به شاخص یا قرار دادن سرمایه خود در بانك برای شما ایجاد میكند یا خیر.
معیارهایی كه انتخاب میكنید به اهداف مالی شما و میزان ارزشی كه برای زمان قائل هستید، بستگی دارد. هیچگونه معیاری وجود ندارد كه برای همه مناسب باشد. اما تنها هنگامی كه معیار خود را تعیین كردید میتوانید كارآمد بودن یا نبودن سیستم خود را ارزیابی كنید.
تنوع بخشی هوشمندانه
سرمایهگذاران خبره تنوع بخشی را رد میكنند، تنها به این دلیل كه تنوع بخشی هرگز نمیتواند سودهای بالاتر از حد متوسط ایجاد كند. اما اگر تنها به دنبال حفظ سرمایه خود هستید، تنوع بخشی هوشمندانه، گزینهای معتبر است. تنوع بخشی ممكن است همچون راهبردی ساده و واضح به نظر رسد. اما چیزی بیش از یك روش برای رسیدن به اهدافی خاص، نیست. بنابراین ابتدا باید آن اهداف مشخص شود. آنگاه میتوانید سیستمی طراحی كنید كه آن اهداف را محقق سازد.
منبع: دنیای اقتصاد