با شنیدن این اخبار و کنار هم گذاشتن آنها اولین سوالی که برای هر خواننده پیش می آید این است که مفهوم آزادی بیان و ابراز عقیده در غرب چیست و حدود و مرزهای آن کدام است؟ چگونه است که مثلا چاپ کاریکاتورهایی که به مقدسات جمعیت مسلمانان جهان توهین می کند در کشور فرانسه بی عیب است و نشانه آزادی بیان محسوب می شود ولی چاپ و نشر کاریکاتورها و مطالبی که در آنها به قربانیان هولوکاست توهین شود جرم تلقی می گردد؟ چرا چاپ برخی عکس های خصوصی ممنوع می شود ولی از انتشار برخی فیلم های توهین آمیز به مقدسات حمایت می شود؟ چرا تمسخر یک حقیقت تاریخی مثل هولوکاست جرم محسوب می شود اما بدترین و شنیع ترین توهین ها به یکی از بزرگ ترین شخصیت های تاریخ بشریت نشانه تمدن و آزادی بیان تلقی می گردد؟
برای جواب به این سوال ها خواننده باید بداند که دو نوع جواب می توان به این سوالات داد: یکی از وجه علمی و در قالب مباحث حقوقی و استدلال های منطقی است و دیگری از جنبه رسانه ای و قدرت. متاسفانه آنچه امروز بر دنیا حاکم است نه وجه اولی بلکه جنبه دوم است. یعنی مسئله این نیست که در دانشگاه های غربی و یا اساتید حقوق و تاریخ بخواهند یا بتوانند در این زمینه ها اظهارنظر کنند، بلکه سلطه و قدرت رسانه ای است که حرف اول و آخر را می زند.
بنا به رشته تحصیلی و زمینه تحقیقاتی ام دو سال پیش درسی را با موضوعیت "هولوکاست و بازخوردها" برداشته بودم. استاد آن درس (که هم اکنون استاد مشاورم نیز هست) یکی از جلسات آخر درس را به بررسی منکران هولوکاست اختصاص داده بود. با توجه به فضای کلاس درس و فیلم ها و عکس ها و مدارک تاریخی که در جلسات ابتدایی کلاس مورد بررسی قرار داده بودیم، ذهن همه دانشجویان متوجه عمق فاجعه و جنایات قتل عام یهودیان در جنگ جهانی دوم بود. تصاویری که در آنها بولدوزرها جنازه های به جا مانده در اردوگاه های کار اجباری را در داخل گودال ها می ریختند و تصاویر زنان و کودکانی که از فرط گرسنگی تنها پوستی بر استخوان هایشان مانده بود.