• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن نصف جهان > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
نصف جهان (بازدید: 1322)
شنبه 1/7/1391 - 21:55 -0 تشکر 561784
غرفه شهدای استان اصفهان (شهریور 1391

بسم الله الرحمن الرحیم
ویژه هفته دفاع مقدس،فعالیت بین انجمنی انجمن های اصفهان و فرهنگ پایداری


اینجا همشهری های اصفهانی می آیند و از دورو بریهایشان می نویسند.
شهدایی که شاید اسمشان برروی بیلبوردها و تابلوهای سطح شهر نصب نیستند ولی هریک یکشان ستاره ای در آسمان پرفروغ جبهه خودسازی بوده اند.

اینجا از شهدایی می نویسیم که همین محله ما خانه داشتند.
 که مادرشان هنوز به خانه مادربزرگ رفت و آمد دارد.
 که همکلاسی عمو و دایی مان بوده اند یک زمانی.
شهدا از آسمان نیامده بودند. در همین کوچه پس کوچه های محله مان " گل کوچیک" می زدند و دوچرخه سه مار لاری کرایه می کردند ساعتی 2 تومن تا بروند کوه آنجا سیب زمینی لاخول کنند.



دوستان خوبم !
این غرفه را براه انداختیم تا از همین شهدای دور و برمان بنویسیم. از خاطرات، وصیت نامه ها، عکسها .  شهدایی که شاید خیلی در عموم نام آشنا نیستند ، می خواهیم از آنها بگوئیم.
اینجا می خواهیم بیشتر بشناسیمشان.
 

پی نوشت: لطفا از شهدای معروف استان ننویس. از شهدای اقوام و آشنایان وهمسایگان برای ما بگو.





هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

دوشنبه 3/7/1391 - 0:47 - 0 تشکر 562044

میخوام از دائیم بگم. دائی ای که بهش میگفتم( و میگم )داداش...شهید علی اصغر نصراصفهانی


سر سمنو بودیم. زندائی مامانم تعریف میکرد و میگفت چقدر اصغر وقت سمنو اذیتمون میکرد. هی میرفت اتاق و می اومد سلام میکرد. اعتراض هم میکردیم میگفت سلام سلامتی میاره.



مامانم میگن همه نوار کاست های زمان قبل انقلاب رو قرض میگرفت می شکست. صدای همه در اومده بود اما خوب دیگه کار از کار گذشته بود. یه بار حتی برام گفتن که نیمه شب بیدار شده و داشته وسایلش رو جمع میکرده بره فلسطین.

برام از دوران کودکیشون زیاد تعریف کردن. چون بیشتر زمان کودکی با هم بودن. مامان میگن: اون زمانها که کسی نمیدونست موز چی هست؟!!! رفته بود یه کیلو موز خریده بود وقتی من رسیدم بالا سرش توی زیرزمین تنها موز باقی مونده رو هم با من نصف کرد.
یک هفته مریض بود. حالش بد شده بود.

یه بار هم که کلا پول نون رو میره نون پنیر و خیار میخره و با دوستش میشینن تا تهش رو میخورن.

بعد از عروسیش هم پدربزرگ اینا رو دعوت میکنه به یه کباب مشت! و هی میگه بخورین مال خودتونه. نوش جونتون.

قصاب محل چند روز بعد پدربزرگم رو صدا میزنه که حسابتون رو تسویه نمیکنین؟ سه کیلو گوشت پسرتون خرید به حساب شما !!!


هر بار که می اومده به مامانم سر بزنه با یه دست زنگ میزده با دست دیگه از در آویزون میشده و صدا میزده آجی منم بیا در رو واکن. چندین بار جون خواهرم رو نجات داده چون توی خونه ای بودیم پر از عقرب. دائیم با شجاعت تمام دو سه بار خواهرم رو از مرگ حتمی نجات داده.

یادمه ما رو سوار موتورش میکرد و از باریک ترین پل رد میشد. تا دوران راهنمائی اون پل برام یادآور کارهای دائیم بود.

هنوز یادمه از کدوم مغازه برام کیک خرید. و هنوز رنگ قرمز موتورش جلوی چشممه.




 مامانم میگن: هر بار که من رو میدید می ایستاد و سلام می داد. حتی زمانی بود که با هم رزمش با موتور از کنارم گذشت. جلوتر ایستاد و پیاده شد و به احترام من برگشت تا با هم به مقصد مورد نظرمون برسیم.


مامان بزرگم همیشه تعریف میکنن که می اومد کنار من می نشست و میگفت: یکی از بچه هات رو باید تو راه خدا بدی. من رو باید بدی. من رو.
این بچه ای هم که توی شکم داری پسره و جای من رو میگیره! (پسر بود!!!)

از ظرفهائی که همسر شهید هم محله ای برای مامان بزرگم بعد از مفقود شدن دائی آورد فهمیدیم که غذاها رو برای کی میبرده. برای یتیمان شهید!





وصیت کرده بود که " مرا با لباس سپاه دفن کنید." جنازه اش سالها بعد به خانواده رسید و لباس سپاه برای او کفن شده بود.

به قدرت و توانائی معروف بود. 4 ماهه عروسش را گذاشت و رفت.

و من همیشه با خود میگویم مگر آنها جوان نبودند؟!



چهارشنبه 5/7/1391 - 15:8 - 0 تشکر 562640

دایی من هم شهید شده اند. شهید مجید لطفی.



ایشون به علت شغل پدر که کارمند شرکت نفت بوده اند سالهای نوجوانی را ابادان درس می خوندن.


تابستونا برمیگشتن نجف آباد و تمام این مدت دوری از فامیل و دوستان را تلافی میکردن.


نزدیک نجف آباد روستای علی اباد قرار داره که چشمه معروفی داشته. "قلقله علی آباد"


مادرم تعریف می کنن که تابستونا با پسر دایی ها دوچرخه کرایه می کردن و ظهرها می رفتن اونجا آب تنی .

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.