امروز موجی از ابراز ارادت به حضرت پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و سلّم به راه افتاده است ... موجی كه از تبرّا و نفرت از دشمنان حضرتش شروع شد و باعث آن هم اهانت عدّهای كوردل بود به حضرت پاكش ...
1. یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ...
می خواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش کنند ولی خدا کامل کننده ، نور خویش است ، اگر چه کافران را ناخوش آید ...
باور داریم این آیه شریفه را ... نور حقّ و حقیقت كامل خواهد شد، نشانهاش هم همین دست و پا زدنهای جاهلانه آن بیخبران از نور!
2. وقتی زبان منطق و استدلال كم میآورد و آدمها در مقابل حقیقتی به زانو در میآیند، واكنش آنان از دو حال خارج نیست، یا این كه در مقابل حق، سر تعظیم فرود میآوردند و راه هدایت را میگزینند، و یا این كه زبان به فحّاشی و وهن میگشایند!
3. نوزاد "بشریّت" با هبوط آدم علیه السلام زاده شد، مقارن نوح علیه السلام راه رفتن آموخت و معاصر ابراهیم علیه السلام به سخن آمد و با موسی و عیسی علیهما السلام به نوباوگی رسید و دست در دست حضرت پیامبر اعظم محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم به بلوغ رسید و عقلرس شد ... خدای را شاكریم كه "بشریّت" در دوران جوانی خودش دارد این نواهای بدآهنگ را میشنود و این شنونده آنقدر عاقل هست كه حقّانیّت و مظلومیّت حضرت مصطفی را بفهمد و بر جسارت و خسارت آن بدخواهان بددهان، لعن و نفرت و نفرین بفرستد ... .
4. چاهكن همیشه ته چاه است! آمدند ضربهای به اسلام بزنند، حالا میخورند! نوش جانشان! میبینید و میشنوید كه پاكستانی و مالزیایی و اردنی و بحرینی و افغانی و ترك و كرد و هندی و ایرانی و ... همه اختلاف نظرهایشان را فراموش كردهاند و زیر یك بیرق جمع شدهاند و همه، فریاد شدهاند ... روحی فداك یا رسول الله ...
5. و "رحمة للعالمین" از آن فراسوی دوردست، امّتش را تماشا میكند و با همان لبخند كریمانهاش، برای ما [و حتّی آنان] دعا میكند ... همهی هست و نیستم فدای نام مقدّسش، ولی ما برای تكریمش چه كردیم كه حالا از توهین به وی چنین برآشفتهایم ...؟ بیایید یك گوشه كار را بگیریم ... اینجا ...
بند سوم را كه مینوشتم، به این فكر میكردم كه این جوان رعنا، هنوز مانده تا عاقلمردی شود ... دعا كنید آن مرد مهربان بیاید و دست بر سر این جوان بكشد و عقلش را كامل كند ... شب جمعه است ...