قلب سلیم
امام ششم (علیه السلام)مى فرمایند : صاحب نیّت صادقه ، صاحب قلب سلیم است .
آرى قلب خانه حقیقى خداست ، و آیات و روایات بر این حقیقت دلالت دارد .
در کتابى خواندم : از عارفى پرسیدند ، اول عضوى که در رحم مادر به هنگام شکل گرفتن انسان تکون یافت چه بود ؟ فرمود : قلب ، عرض داشتند از معارف الهى چه دلیلى بر این مسئله دارید فرمود آیه شریفه :
( إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً )( آل عمران : 96) .
دلیل این واقعیت است ، همانطور که در آیه مى فرماید : اول خانه اى که براى مردم بنا شد همان خانه مکه براى عبادت حق باشد ، پس باید گفت : به همین دلیل اول عضوى که در وجود ساخته شد قلب است که خانه عشق و محب اوست ، و در حقیقت در مملکت هستى انسان اول جائى که بنا کرد خانه مربوط به خودش بود ، و اعتبار و ارزش و اهمیت و قدر قلب هم در همین است(در صفحه 39 کتاب علمى رازهاى جهان آفریطنش درباره دوران ماه اول حمل مادر آمده : از عجایب آفرینش آن که نخستین اعضائى که در این موجود تازه انشاء مى شود قلب و مغز است که به طور ساده و ابتدائى ظاهر مى گردد) .
البته این ارزش و اهمیت ، ارزش استعدادى است ، و ارزش بالقوه ، و این براى انسان کافى نیست ، آدمى باید با توجه به معارف الهى و عمل به حدود و مقررات خداوندى ، سعى کند ، صفت سلامت را براى قلب کسب کند ، و تا جائى بکوشد ، که سلامت با قلب متحد شود ، و به قول قرآن ، قلب آدمى ، قلب سلیم شود .
دقت کنید نفرموده قلب ساالم ، سلامت را به صیغه فاعل استعمال نکرده ، بلکه به صفت مشبهه بیان مى کند ، و با این عنوان مى خواهد بگوید : سلامت باید با قلب یکى شود ، و صفت و موصوف باید با هم متحد گردند ، چون از طریق آگاهى و عمل ، چنین قلبى بدست آمد ، این قلب در تمام موارد ، و در تمام شئون علت تجلى نیّت صادقانه است .
بدون شک بدانید ، که نیّت صادقانه ، از قلب مریض ، و دل علیل ، پیدا نمى شود ، قلب براى نیّت همانند ریشه است ، اگر ریشه ضعیف و ناتوان باشد ، اگر ریشه فاسد باشد ، چگونه میوه کامل و سالم خواهد داد ؟!
نیّت صادقانه ، محصول و نتیجه قلب سلیم است ، و فعالیت کردن ، براى بدست آوردن قلب سلیم بالاترین ریاضت و بهترین عبادت است .
راستى باید به ریشه توجه کرد ، اگر ریشه آراسته به صلاح و سداد شود ، تمام محصولات آن الهى خواهد شد ، ولى اگر توجه به قلب نشود ، و عوارض و مفاسد بر در و دیوار این خانه هم چون سیاهى شب حاکم باشد ، از این خانه تاریک چگونه توقع نور و روشنائى ، آن هم نور الهى که همان نیّت صادقانه است خواهید داشت ؟
قلب باید از خیلى از عوارض و بلکه باید از تمام رذائل پیراسته و به تمام فضائل آراسته گردد ، تا به صفت سلیم متصف گردد ، و از چنین قلبى نیّت صادقانه تجلى کند ، و از آن نیّت بهترین عمل آشکار شود ، و در نتیجه از انسان طبیعى ، انسانى الهى و ربانى ساخته شود ، و از این موجود مساوى با حیوان ، موجودى برتر از تمام ملائکه بوجود آید !!
حاج شیخ محمد حسین غروى اصفهانى آن حکیم فرزانه مى فرماید :
از جان بگذر جانان بطلب *** آنگاه ز جانان جان بطلب
با قلب سلیم اسلام بجوى *** پس مرتبه سلمان بطلب
از فتنه شرک خفى و جلى *** ایمن چون شوى ایمان بطلب
در وادى عشق بزن قدمى *** پس دولت بى پایان بطلب
گر گنج حقایق مى طلبى *** از کنج دل ویران بطلب
در گلشن خندان چه مى جوئى *** چشمى ز غمش گریان بطلب
گر باده فام تو را باید *** دل شو دل سوزان بطلب
گر همت خضر تو را باشد *** سرچشمه جاویدان بطلب
سوز غم و ساز سخندانى *** از مفتقر نالان بطلب
انسان یا مهم ترین مجموعه آفرینش
در این که وجود انسان نسخه جامع الهى است شکى نیست، این موجود بى نظیر شگفت انگیزترین عنصر و موجود خانه خلقت است .
انسان بنا به فرموده قرآن مجید ، ظرف علم اسماء ، هدایت ، کرامت ، و امانت الهى است :
( وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ کُلَّهَا )( بقره : 31) .
و خداوند عالم ، همه اسماء را به آدم تعلیم کرد .
( قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ )( بقره : 38) .
گفتیم همه فرود آئید ، تا آنگاه که از جانب من هدایت به شما برسد ، پس هرکس تابع هدایت من شود هرگز در دنیا و آخرت بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت .
( وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیر مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً )( اسراء : 70) .
و ما فرزندان آدم را بسیار گرامى داشتیم و آنان را به مرکب بر و بحر سوار کردیم و از هر غذاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خود برترى و فضیلت بزرگ بخشیدیم .
( إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً )( احزاب : 72) .
ما بر آسمانها و زمین و کوهها عرض امانت کردیم ، همه از تحمل آن امتناع ورزیده اندیشه کردند ، و انسان آن را پذیرفت ، به درستى که انسان در مقام امتحان بسیار ستمکار و نادان بود .
الهى آن داناى راز ، شیفته جمال بى نیاز ، درباره عظمت و شخصیت و جلال و بزرگى انسان فرموده :
من همان مرغ عرش آشیانم *** طایر گلشن لا مکانم
راز نه پرده آسمانم *** آگهم سر غیب جهان را
ذره اى زیر این نه سپهرم *** دل فروزنده چون ماه و مهرم
پروردیار خورشید چهرم *** تا بیارایم این داستان را
دوش در نزد او باختم دل *** جز وى از جمله پرداختم دل
آینه روى او ساختم دل *** عاشقم روى آن دلستان را
پاک چون عیسى از نقش و رنگم *** مهر ورزم نه با کس به جنگم
عاشقم فازغ از نام و ننگم *** حیرت از رندیم آسمان را
شمع وش در رهش سوختم من *** برق سان گیتى افروختم من
مشترى گشت و بفروختم من *** بر بهشت رخش جسم و جان را
برتر از این معلق اساسم *** ماوراى عقول و حواسم
منطقى در نیابد قیاسم *** عقل نگشوده راز روان را
شیرخوارى ز پستان عشقم *** کودکى در دبستان عشقم
پیر عقلم زمستان عشقم *** رهبرم فکر پیر و جوان را
سر خوشم مست و شاهد پرستم *** سرگران از شراب الستم
نظم گردون گر افتد بدستم *** طى کنم دور و کور زمان را
جوهر فرد قدسى نژادم *** گوهر عشق آتش نهادم
گلبن باغ سبع الشدادم *** حالیا خارم این گلستان را
گرچه گویند صرف الوجودم *** فوق جوهر وراى حدودم
نیست بودم تو دادى نمودم *** تا نشان بدهم آن بى نشان را
فارغ از سود و سوداى عالم *** بى توجه به غوغاى عالم
آینه حسن زیباى عالم *** شمع خلوتگهم قدسیان را
نقطه ام یا کتاب جهانم *** نوع الانواع سر نهانم
آنچه اندیشه نندیشد آنم *** قطره ام این یم بى کران را
من الهى هو الله گویم *** وز انا الحق به دل هاى و هویم
ذره ام یا که خورشید از اویم *** خود گدایم من آن آستان را
انسان که در حقیقت والاترین موجود جهان است ، و قدرت این معنى را دارد که اشرف تمام مهمانان عالم هستى گردد ، وجودش مرکب از چهار ناحیه بسیار بسیار مهم است که با توجه به این چهار ناحیه ، راه برتر شدن بر تمام موجودات عالم را خواهد یافت .
1 ـ جسم
2 ـ نفس
3 ـ عقل
4 ـ قلب
جسم انسان ، مرکز جنبش ها و فعالیت هاى عملى است ، و به تعبیر دیگر جسم با تمام اعضائى که بستگى به او دارد ، کاسب عمل است ، و در این مرحله لازم است ، انسان ، به حدود و مقررات الهى آگاه شود ، و از حلال و حرام خداوندى مطلع شود ، تا تمام حرکات و فعالیت هاى جسم را ، با حدود الهى تطبیق نموده ، و به تعبیر قرآن دارنده عمل صالح شود .
نفس انسان ، به فرموده قرآن مرکز فعالیت هاى اخلاقى است ، و به تعبیر دیگر کاسب واقعیت هاى معنوى است ، و لازم است انسان به صفات پاک و و حسنات اخلاقى که از طریق الهام و وحى در اختیار آدمى قرار داده شده آشنا شود ، تا نفس را تهذیب و تزکیه کرده ، و از آلوده شدن این حقیقت به رذائل در امان بماند ، و با کسب حسنات به فلاح و رستگارى برسد .
( قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا )( شمس : 9) .
عقل انسان ، مرکز ادراک و میدان فعالیت هاى علمى است ، و به تعبیر دیگر عقل در وجود انسان کاسب علم و دانش و معارف و معلومات است ، و در اسلام براى فرا گرفتن دانش زیاد سفارش شده ، و باید انسان ، سخت مواظب کسب عقل باشد ، که خداى نخواسته ، این ظرف با عظمت الهى مرکز آموزش هاى شیطانى گردد ، چون عقل اگر موفق به کسب معارف الهیه شود ، نیرومندترین عامل کمک به انسان براى عبادت حق است ، و مهم ترین کسبش به قول معصوم کسب بهشت خواهد بود .
قلب انسان ، این عضو حساس ، این عنصر با عظمت ، این ظرف گسترده اى که در تمام عالم به گستردگى او یافت نمى شود ، کاسب محبت ، عشق ، مهر ، عاطفه ، رقت ، ایمان ، یقین و امثال این واقعیات است ، البته در صورتى که انسان در تمام لحظات بیدار قلبش باشد ، قلب به کسب این حقایق که مایه هاى خیر دنیا و آخرت انسان است اقدام مى کند ، و گرنه انسان اگر از این بخش مهم وجود غفلت بورزد ، وقتى بیدار مى شود که قلب به کسب ریا ، نفاق ، شرک ، کفر ، جحد ، انکار ، غرور و ... آلوده شده ، آنگاه پاک کردن این بیت که فقط براى تجلى نور دوست خلق شده کار بسیار بسیار مشکلى خواهد بود ، و آدمى وقتى پشیمان مى شود که کار از کار گذشته ، و چیزى جز ضرر و زیان و خسارت ابدى براى او نمانده !!
قرآن مجید قلب را مرکز بسیارى از فعالیت ها مى داند ، و انسان را در برابر افعال قلب مسئول دانسته ، و از آدمى مى خواهد حتماً راهى را بپیماید که منتهى به تحقق حقیقت سلامت ، در ذات قلب گردد ، و تبوان از این قلب براى حضرت یار قلب سلیم ساخت .
قرآن مجید در بسیارى از آیات ، بخشى از روز قیامت را ، دادگاه عدل الهى براى رسیدگى به کسب قلب مى داند :
( ... وَلکِن یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ )( بقره : 225) .
خداوند از آنچه قلوب شما کسب کرده ، شما را بازخواست خواهد کرد .
( وَلاَ تَکْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ )( بقره : 283) .
و کتمان شهادت ننمائید ، که هرکس کتمان شهادت کند البته به قلب گناهکار است .
( وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ کُلُّ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً )( اسراء : 36) .
و هرگز آنه را که به آن علم و اطمینان ندارى دنبال مکن ، که در پیشگاه حق ، گوش و چشم و دل مسئولند .
( إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ )( نور : 19) .
آنان که دوست مى دارند (دوستى امر قلبى است) که در میان اهل ایمان کار منکرى را اشاعه و شهرت دهند ، در دنیا و آخرت داراى عذاب دردناک خواهند بود ، و خدا فتنه گرى و دروغشان را مى داند و شما نمى دانید .
کسب بدیها بوسیله قلب ، به توسط مقدماتى است ، که خود انسان به اختیار خودش فراهم مى کند ، و گناهانى که قلب کسب مى کند ، براى قلب بیمارى است ، و خطر این بیمارى براى انسان ، گاهى مساوى با هلاکت او ، و رسیدن به شقاوت و بدبختى و به قول قرآن خزى دنیا و آخرت است .
( فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ )( بقره : 10) .
دلهاى آنان مریض است ، پس خدا (به تلافى عناد و سرسختى و تکبر آنان نسبت به حق) بر مرض ایشان بیفزاید و آنها راست عذاب دردناک به سبب این که دروغ مى گویند .
قلب را باید از ابتداى تکلیف ، از بیمارى هاى خطرناک مربوط به او حفظ کرد ، و چنانچه مریض باشد ، باید به فوریت به علاج او اقدام نمود .
پدران و مادران در درجه اول ، و معلمان و استادان در درجه بعد ، و دولت و اجتماع در مرحله دیگر نسبت به افراد چه وظایف سنگین و مسئولیت هاى خطیرى به عهده دارند ، و از طرفى خود انسان در پیشگاه حضرت ذو الجلال از چه تکلیف سنگینى برخوردار است .
شما اى پدران و مادران و معلمان و دولت و اجتماع ، وظیفه سخت دارید که زمینه ایجاد سلامت قلب را با پاک نگاه داشتن محیط خانه از هر نوع گناه ، و خطوط شیطانى ، و سالم نگاه داشتن مدرسه ، و محیط مملکت جهت فرزندان و کودکان فراهم آورید ، و خود شما اى نوجوانان و جوانان وظیفه و رسالت سنگین براى دریافت عوامل سلامت قلب بر عهده دارید .
شما اى پدران و مادران ، و معلمان و دولت مردان ، اگر در ایجاد محیط سالم کوتاهى ورزید ، در قیامت دچار عذاب سختى خواهید شد .
شما اى انسانها ، اگر از محیط هاى سالم تغذیه ننمائید ، در پیشگاه الهى به رنج فوق العاده اى دچار خواهدى گشت .
اگر پدران و مادران و معلمان و دولت مردان ، در ایجاد زمینه سالم ، جهت سلامت دل شما کوتاهى ورزیدند ، امروز که از موهبت درک و قدرت بر اندیشه کردن برخوردارید ، به فکر خود افتید ، و براى سلامت قلب فعالیت کنید .
اگر از ابتدا میدان سلامت دل براى شما فراهم شد ، امروز در حفظ سلامت قلب بکوشید ، و اگر حس مى کنید به بیمارى هاى معنوى قلبى دچار هستید ، با چنگ زدن به دامن عالم ربانى ، و پیرى روحانى ، و مردى الهى به علاج قلب خود برخاسته ، و این بیمارى هاى شیطانى را از خانه زنده حق بزدائید ، و خانه تکانى سختى بنمائید ، و پس از علاج قلب و پاک کردن این خانه قلب را وادار به کسب حسنات و حقایق نمائید .
تقواى قلب بدست آرید ، که سرمایه اى براى امروز و فردا پر قیمت تر ، و پر منفعت تر از تقواى قلب نیست .
بیمارى هاى قلب سبب بروز مشکلات در حیات دنیا ، و ظهور انواع عذابها در عالم آخرت است .
سلامت قلب ، سبب بروز حقایق ، درستى ها ، راستى ها ، و راحتى ها در دنیا ، و ظهور انواع نعم الهى و سعادت ابدى در جهان قیامت است .
قلب مریض ، قلب گنهکار بر تمام شئون عقل ، نفس ، جان ، اثر منفى گذاشته ، و سه ناحیه با عظمت وجود انسان را در معرض خطرهاى سخت دنیائى و آخرتى قرار خواهد داد ، قلب رئیس و حاکم وجود آدمى است ، سلامت همه وجود ، و بیمارى مجموع هستى آدمى بستگى به سلامت و مرض قلب دارد .
جلال الدین محمد مولوى آن عالم آگاه و عارف معارف گوید :
واى آن دل که بدو از تو نشانى نرسد *** مرده آن تن که بدو مژده جانى نرسد
سیه آن روز که بى نور جمالت گذرد *** هیچ از مطبخ تو کاسه و خوانى نرسد
واى آن دل که ز عشق تو در آتش نرود *** هم چو زر خرج شود هیچ به کانى نرسد
سخن عشق چو بى درد بود بر ندهد *** جز به گوش هوس و جز به زبانى نرسد
مریم دل نشود حامل انوار مسیح *** تا امانت ز نهانى به نهانى نرسد
حس چو بیدار بود خواب نبیند هرگز *** از جهان تا نرود دل به جهانى نرسد
این زمان جهد بکن تا ز زمان باز رهى *** پیش از آن دم که زمانى به زمانى نرسد
تیره صبحى که مرا از تو سلامى نرسد *** تلخ روزى که ز شهد تو بیانى نرسد
منبع:http://erfan.ir /س