نقد داغی که می تونم کنم این بود که صندلی داغ ایشون یا شما خانم عزتی یه مقدار حالت خانوادگی گرفته بود ، یعنی خیلی تخصصی نبود
منظورتون از خانوادگی دوستانه است ؟ ما سه تا دیگه به نوعی داریم با هم زندگی می کنیم ! ولی منم دوست داشتم یه کم بیشتر تخصصی تر میشد
من خیلی دلم می خواست سوالات کامپیوتری بپرسم سوالات دانشجویی بپرسم ولی نشد و بقیه هم با اینکه با تخصص شما آشنا بودند ولی از شما سوالی نپرسیدند در موارد مزبور
بله متاسفانه کم پرسیده شد ! البته سواد تخصصی من 4 واحد مبانی کامپیوتر و برنامه نویسیه !
در کل صندلی جالبی بود فقط نمی دونم الان چند وقت تو فکرم واقعا من مرد تنهای شبم ! توی نظرتون نوشته بودین و واقعا جدیدا برای رجعت به خانه از قرآنه (واژه ای جدید برای نمایشگاه قرآن ) شدم مرد تنهای شب !!!
البته من بیشتر " صد قصه مانده بر لبم " مد نظرم بود ! ولی خوبه که حالا قسمت اولشم در شما صدق کرده ! خدا رو شکر حرفم درست در اومد
اما حالا این به کنار زبل خان دیگه چی بود
خلاصه شما ببخشین ! مشورت با دوستان بود !
با عجول بودن موافقم اینو خوب اومدین واقعا یه کمی همیشه عجله دارم البته دارم یه کمی جدیدا صبور بودن رو هم تمرین می کنم
قبول کردن مسئولیت حسنش اینه که انسانو صبور می کنه !
فکر نمی کنم کسی توان خوندن سوالات نوای آسمانی رو داشته باشه اونقدر زیاد می نویسند
ایشالله قسمتتون بشه اما جواب دادن بهش توان صد برابر میخواد ! .. ایشالله قسمتتون بشه ( برای اثر بخشی بیشتر دعا دو بار نوشتم )
از روزی هم که گفتین از این شکلک بدتون میاد من عاشقش شدم
ای بابا ! همینه که میگن نقطه ضعفتونو رو نکنین ! من سرگیجه می گیرم این شکلک رو می بینم ! فقط در آخر بگم کاش صندلیتون داغ تر می بود چون سوالات داغ نبود حیف شد تموم شد
ای بابا ! والله ! بالله ! ایهاالناس ! این صندلی داغ بود ! من خوب جواب دادم ! من از درون سوختمو دم نزدم ! حالا هی بگین داغ نبود ! سوالات دو هفته رو دو روزه جواب دادن سوزیدن نداره ؟ .. یه کمی هم سیستم من مقصر بود اگه داغیشو حس نکردین ! شاید اگه من آنلاین تر جواب میدادم داغیشو حس می کردین .. شرمنده
با سوالات داغ میومدم حداقل فضاسازی می کردم ببینم تو موقعیتهای مختلف چی کار می تونین کنین
چیکار می خواستین بکنم ؟ خوب جونمو بر میداشتم فرار می کردم !
طرح نقاشی شما رو یه تقنگدار بی تفنگ داد از آوردن اسم معذوریم
ایده خوبی بوده .. مرسی تفنگدار بی تفنگ ! یادم بنداز برات تفنگ بخرم !
اون نقاشی رو در عرض 15 دقیقه کشیدم و کار راحتی هم بود چون با یه اسلحه شروع کردم
ممنون از نقاشیتون ! تا حالا کسی نقاشی منو نکشیده بود .. با اسلحه شروع کردن کار راحتیه ؟ خطرناک شدین !
تو اون عکس یکی از تفنگدارها نبود همین نکته ی هوشش بود که اون یکی کجاست ؟
احتمالا سر کلاس بوده
امیدوارم خوب جزغاله شده باشید و از نکات کلاس امداد برای رفع سوختگی استفاده کنید فقط امیدوارم سوختگی درجه 3 نشده باشین خدایی نکرده که بدون عشق آبی اصلا نمیشه انجمنها رو تصور کرد
خودم که نه ! سیستمم جزغاله شد ! ترسوئه دیگه ! با دیدن سوالات کپ کرد ! .. من نکات ایمنی رو رعایت کردم فقط یه کم گرمم شد .. عشق آبی بره همزادش میاد ، همزادش بره عشق آبی میاد !
ممنون از نقدتون .. ( آقای محسن خسرو تا نرفتین یه نکته ای ! من داستان دانشجویی رو هنوز وقت نکردم بخونم ، می خونم و ادامه میدم .. منتظر حضور شما بقیه بچه ها هستم )