مثل قرآن، هرگز «سوره های درو غین و مدعیان تحدّی با قرآن در اینترنت»
پدیده «اینترنت» از پدیده های مفید و سودمندی است كه جهان را به صورت دهكده واحدی و بلكه اطاق بزرگی درآورده كه همه انسانها میتوانند در یك زمان با یكدیگر تماس برقرارٍكنند و چهرة یكدیگر را ببینند و سخنانشان را بشنوند. ولی با این اعتراف كه یك پدیدهای است دو لبه، كه در عین مفید بودن میتواند خطرناك نیز باشد.
با توجه به این اصل بر دانشمندان بزرگ اسلام وظیفه است كه در عین بهرهگیری از این پدیده عصر حاضر، كه موجب گستردگی ارتباطات و تبادل اطلاعات و رشد و ارتقاء علوم و فنآوریها و... شده و اذهان را به سوی خود كشانده است، و خردها را مبهوت ساخته، مراقب سمپاشیها و دروغ پردازیهای دشمنان اسلام و تشیّع نیز باشند.
با اینكه از عمر این پدیده چند صباحی بیش نمیگذرد، ولی طیف استعمار كه بیشتر در متزلزل ساختن باورهای جوانان ماست از طریق مختلف وارد شده و هجوم فرهنگی همه جانبه را آغاز كرده تا آنجا كه به فكر افتاده به میدان تحدی قرآن بیاید و به گمان خام، نظیر آن را عرضه بدارد و از این طریق مسلمانان را خلع سلاح كند.
افرادی بیمایه، با سر هم كردن جملههای بظاهر شبیه جملههای قرآن، با اقتباس از جملهها و آیات قرآن، به فكر افتادهاند كه 4 سوره مانند سورههای قرآن، تنظیم و ارائه كنند و بگویند ما 4 سوره مانند سورههای قرآن را آوردیم و به تحدی قرآن پایان بخشیدیم!!!
خداوند متعال در قرآن مجید، از منكران می خواهد كه مانند آن را بیاورند، آنجا كه می فرماید:
فَلْیَأْتَوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقینَ (طور/34).
«مانند قرآن را بیاورید اگر راستگو هستید».
درجای دیگر نرخ تحدی را پایین میآورد و یادآور میشود كه فقط ده سوره مانند سوره های قرآن بیاورید،چنان كه میفرماید:
أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ (هود/13).
«بلكه میگویند این قرآن به خدا به عنوان دروغ بسته شده،پیامبر به آنان بگو ده سوره مانند سوره های دروغین آن بیاورید».
و در آخرین مرحله تحدّی نرخ را بیشتر پایین آورده و به یك سوره اكتفا ورزیده، چنان كه میفرماید:
وَإِنْ كُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّا نَزّلنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثلِهِ وَادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ (بقره /23).
«بگو اگر در آنچه كه بر بنده خود نازل كردیم تردید دارید،برخیزید مانند سوره ای از سوره آن را بیاورید».
بر این اساس باید دید مقصود از تحدّی با كل قرآن یا ده سوره یا یك سوره از سوره های آن چیست؟
مقصود از مبارزه با قرآن، این است كه فردی یا افرادی، با شیوههای جدید و انشای نو، مفاهیم و مقاصد عالی را در جملهها و كلماتی بریزند كه از نظر شیرینی و حلاوت و جذابیّت و كشش، بسان آیات قرآن باشد، به گونه ای كه اگر این دو در كنار هم گذاشته شوند، بگویند نظیر آن را آورده است.
مثلا بر فرض اگر سوره كوثر جزء قرآن نبوده و بشری آن را در زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) یا پس از او عرضه میكرد این یك نوع مبارزه با قرآن بود، و اما اقتباس جملههایی از قرآن و ردیف كردن یك رشته الفاظ و مفاهیم پوچ به سبك ظاهری قرآن، یقیناَ تحدی نیست.
اگر بنا بود چنین دست و پازدنهایی تحدی حساب شود، قرنها از این نوع تحدیها صورت گرفته است ولی احدی برای آنها ارزش قایل نشده و نمیباشد.
مسیلمه كذاب نخستین كسی است كه به فكر مبارزه با قرآن افتاده بود، او پس از ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) از این آیین برگشت، و ادعای نبوت نمود و به پیامبر نامه ای به شرح زیر نوشت:
من مسیلمة رسول الله إلی محمدٍِ رسولِ الله.
سلام علیك أما بعد، فانّی قد أشركت فی الامر معك، و انّ لنا نصف الارض و لقریش نصف الارض ولكن قریشاً قوم یعتدون.
ما، خواننده گرامی را از ترجمه این جمله ها بی نیاز می دانیم، زیرا روی سخن در این مقاله با كسانی است كه با زبان عربی آشنایی دارند.
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در پاسخ او نوشت:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
من محمّد رسول الله إلی مسیلمة الكذّاب. السّلام علی من اتّبع ا لهدی.
أمّا بعد؛ (... إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ )(اعراف/ 128) [1]
حال آیهای را كه پیامبر مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله) برای او نوشت، با جملهای كه او به عنوان تحدی آورده است مقایسه كنید، فقط یك شباهت ظاهری مختصری دارند و الاّ چه از نظر مضمون و محتوا و چه از نظر بلاغت و فصاحت و رفعت كلام قابل قیاس نیست.
مسیلمه بار دیگر برای تحدّی به فكر افتاد تا كلماتی سر هم نماید، كه جملههای آن شبیه سوره اعلی باشد، ولی فاصله سخن او با سوره اعلی آن چنان زیاد است كه هرگز با هم اشتباه نمی شوند، قرآن میفرماید:
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلی * الَّذِی خَلَقَ فَسَوّی * وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدی * وَالَّذِی أَخْرَجَ المَرْعی * فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوی (اعلی /1-5).
ولی او در مقابل، این چنین گفت:«لقد أنعم الله علی الحبلی، أخرج منها نسمه تسعی، بین صفاق و خشا»[2]
آنچه كه نویسندگان مسیحی به عنوان تحدی در این سوره یادآور شده اند دست كم از بافتههای مسیلمه كذاب و دیگر همفكران او نیست.
آنان تصور میكنند كه تنها وزن و آهنگ و وجود فواصل بین دو جمله در تحدی كافی است، در حالی كه از دیگر شرایط تحدی كه همان رفعت معانی و شیرینی جملهها و جذابیت كلام است كاملاً غافلند و لذا این نوع ترهات را نوعی تحدّی تلقی میكنند.
باز ما در اینجا نمونهای از به اصطلاح تحدیهای عصر حاضر را میآوریم تا روشن شود هر نوع تحدی به صورت حفظ وزن و فواصل، تحدی واقعی نیست.
قرآن كریم در بیان واقعه قیامت، چنین بیان میكند:
الحاقَّةُ ما الحاقّةُ * وَما أَدْراكَ ما الحاقَّةُ (حاقه /1-3).
در جای دیگر می فرماید:
القارِعَةُ * ما القارِعَةُ * وَما أدْراكَ ما القارِعَةُ (قارعه/1-3).
اكنون این جملهها را با جمله های زیر كه ساخته و پرداختهی اندیشه و مغزهای خام، پس از درگذشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است مقایسه نمایید:
«الفیل، وَما أدراك مَا الفیل، له وبیل، وخرطوم طویل».
با توجه به این مقدمه كوتاه، ما به نقل این سورههای مجعوله میپردازیم و به روشنی ثابت میكنیم كه بیشتر جمله های آنها، اقتباس از قرآن و باقی مانده نیز یك رشته جمله های بی معنا است كه به هم وصل شده و خواسته اند از قرآن تقلید نمایند.
تحدّی با قرآن در اینترنت
مدتی قبل، یك شركت آمریكایی به نام «آمریكا آن لاین» با اقدامی شیطنت آمیز، جهت معارضه با قرآن كریم، به اصطلاح سورههایی را با نامهای «مسلمون، تجسّد، وصایا و ایمان»با تقلید و تحریف آیات قرآن و با مضامین باطل و خرافی بر روی شبكه اینترنت عرضه كرد كه با واكنش شدید مجامع اسلامی از جمله دانشگاه الأزهر و برخی نویسندگان عرب مسلمان مواجه، و نهایتاً تعطیل شد.
اخیراً سایت دیگری متعلق به یك شركت انگلیسی به نام Suralikeit.UK اقدام به ارایه و نشر همان صفحات چهارگانه كرده و در بیانیهی موذیانهای با مظلوم نمایی، این اقدام را پاسخی به تحدّی قرآن دانسته و ضمن تقسیم بندی مسلمانان به معتدل و افراطی، ادعا نموده كه معتدلها از این صفحات استقبال و افراطیها با آن شدیداً برخورد كردهاند.
چنان كه پیش از این اشاره شد، باید توجه داشت كه در طول تاریخ حیات اسلام عزیز، افراد پر مدعا لكن جاهل و كم خرد، به فكر معارضه با قرآن افتاده و برای عملی ساختن كار خود جملاتی را از خود قرآن تقلید و سرقت نموده در حالیكه بعضی از الفاظش را تغییر داده، یك سری مهملات را سر هم نموده به عنوان تحدی با قرآن، عرضه كرده و خود را مفتضح و ذلیل ساختهاند.
این صفحات چهارگانه نیز شبیه آنها است، كه نویسنده این صفحات با تقلید از قرآن عزیز، و سرقت و مونتاژ ناشیانه و مضحك، كه بیشتر به یك شوخی و طنز شبیه است تا تحدّی عالمانه و علمی، با تغییر الفاظ و ضمیرهای آیات شریفه آن، و با به كار گرفتن آیات و الفاظی كه معمولا یك یا دو بار در قرآن آمدهاست، یك سری مطالب و جملات خرافی و باطلی را سر هم كرده، به خیال باطل خود به عنوان معارضه با قرآن، به شبكه اینترنت عرضه كردهاست. لكن هر كس مقداری با قرآن آشنایی داشته باشد، میفهمد كه این تحریف قرآن است نه معارضه.
راستی نویسنده این صفحات چهارگانه تا اینجا هم تشخیص نداده است كه اگر یك نفر شاعر و یا نویسندهای بخواهد با گفتاری در مقام معارضه بیاید، باید در مقابل آن، كلامی بیاورد كه با داشتن استقلال در الفاظ و تركیب و اسلوب مخصوص به خود، یا حدّاقل در یك جهت و در یك هدف با آن متّحد و یكسان باشد؟! معنای معارضه این نیست كه شخص در مقام معارضه با یك كلام فصیح از اسلوب و تركیب آن، تقلید كند و تنها بعضی از الفاظ و كلمات آن را تغییر دهد و جمله دیگری از آن بسازد و نام این عمل را معارضه بگذارد.
اگر معنای معارضه این باشد، میتوان با هر كلامی معارضه نمود، و این آسانترین راه برای اعرابی بود كه با پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله) معاصر بودند، ولی چون آنها با اسلوب معارضه آشنا بودند و رموز بلاغت قرآن را درك میكردند به همین جهت زیر بار معارضه با قرآن نرفتند و بر عجز و ناتوانی خویش اعتراف نمودند، عدهای ایمان آورده و عدّهای دیگر آن را به سحر و جادو نسبت داده و گفتند: (إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ یُؤثَرُ)[3]، گذشته از این، چگونه میتوان این جملات را كه آثار تكلّف و تصنّع در آنها نمایان است را با قرآن مقایسه نمود؟!! كه بتواند مثل قرآن و یا سورهای از سورههای آن را بیاورد، زیرا قدرت و توانایی بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر تركیبات نخواهد بود.