ع. پاشایی* دربارهی هایکو و هایکوسرایی در ایران می گوید:
هایکو باید تکهای از پازلی بزرگ باشد؛ مانند این شعر دیگر از بیکوردی: پس از بمباران / مرغ و خروس به جا ماند / قناری را بردند.
هایکو شعری ژاپنی است؛ اما در همه جای دنیا هایکو میگویند. مشخصهی هایکو تنها کوتاه بودن آن نیست؛ بلکه کوتاه بودن یکی از ویژگیهای آن است. مهمترین ویژگی هایکو این است که فضایی دارد که متن باید در آن فضا قرار گیرد و آن فضا باید مجسم شود. این باید در مورد هر نوع هایکویی وجود داشته باشد. خواننده اگر هایکویی ایرانی هم میخواند، باید این فضا را حس کند. وقتی یک ژاپنی هایکویی را میخواند، آن را وسط یک متن بزرگ نگاه میکند.
هایکوسرایی مانند کار عکاسی است که در یک عکس بزرگ بر نقطهای تمرکز میشود؛ گویی هایکو مانند عکسی است که در آن بر نقطهای تمرکز شده است.
تکنیکی که در ژاپن و دربارهی هجاها وجود دارد، به فارسی قابل انتقال نیست. در انگلیسی نیز قابل اجرا نیست. در فارسی باید این ویژگی درنظر گرفته شود که برای هایکوسرایی باید متنی بزرگ درنظر گرفته شود و روی قسمت خاصی از آن دست گذاشته شود.
من هایکوهایی را از کاوه گوهرین و یاشار بیکوردی دیدهام که به نظرم، کارهای بسیاری خوبی هستند و به هایکو بسیار نزدیکاند. بیکوردی کتابی چاپ کرده که هایکوهای جبهه را شامل میشود و آنها را میتوان هایکوهای درجه یکی دانست که فضایی را که شعرها در آن قرار میگیرد، دارد و این فضا جبهه است؛ مانند این هایکو: دیوار فروریختهی مدرسه / کودکی نوشته است / صدام خر است. این هایکو، یک هایکوی درجه یک است. فضای آن جنگ است؛ بیآنکه شاعر به جنگ اشاره کند. من این هایکو را برای ایرانشناسی ژاپنی خواندم و از آن خوشش آمد. اگر کسی بتواند فضای بزرگی را با نقطهای روشن هماهنگ کند، هایکو گفته است.
دیوار فروریختهی مدرسه / کودکی نوشته است / صدام خر است. این هایکو، یک هایکوی درجه یک است. فضای آن جنگ است؛ بیآنکه شاعر به جنگ اشاره کند.
کوتاهسرایی موقعی خوب است که جزیی از کل را بگویید که بسیاری از شعرهای کوتاه این ویژگی را ندارند. اگر به این هایکوی بیکوردی توجه کنید؛ «عراقی هستی یا ایرانی / گنجشک آمده به اینسو»، میبینید که این یک تجربهی واقعی است و این هایکو آنقدر دقیق در متن است که شما آن را دریافت میکنید. در جبهه هرچه در خط مقدم مقابل شما قرار گرفت، از خود میپرسیدید ایرانی است یا عراقی. این هایکو هم این فضا را ترسیم میکند.
ما تکبیتها و مصرعهایی داریم که اخوان ثالث میگفت هایکوست؛ مانند این مصرع: «بلبل نگر که غنچه شده در کمین گل»؛ اما من فکر میکنم این مصرع هایکو نیست.
هایکو شعر نیست؛ چون زبان در آن خیلی نقش ندارد. هایکو آموزش داده میشود و از قدیم مراکزی برای آموزش آن بوده که الآن هم هست. عنصر خط در هایکوی ژاپنی بینهایت مهم است؛ اما در شعر فارسی به آن توجه نشده است. برخی کلمات در فارسی این ویژگی را دارند؛ مانند کلمهی «پیچیده»، «هیچ»، «مرغ» و «طاووس» که میتوانند چیزی را القا کنند که به مفهومشان نزدیک است. اما این برای ایرانیها مطرح نیست. ولی در ژاپنی نقش این واژهنگارهها در هایکو مهم است که در فارسی چیز از آنها نمیماند و در انگلیسی که دیگر هیچ ردپایی نیست.
هایکو سوژه ندارد و هر چیزی میتواند سوژه شود. هایکو باید تکهای از پازلی بزرگ باشد؛ مانند این شعر دیگر از بیکوردی: پس از بمباران / مرغ و خروس به جا ماند / قناری را بردند. این کاری بود که در جنگ زیاد اتفاق میافتاد. این هایکو مخاطب را به متن میبرد. تکهای کوچک است از یک کل که اگر بتواند کل را به یاد بیاورد، هایکوست.
*عیناله عسگری پاشایی معروف به ع. پاشایی نویسنده، مترجم، و شاعر ایرانی است.