بهین(5) وارثی در جهان یادگار |
سخن باشد این نکته را یادگار |
بسم اللّه الرحمن الرحیم
به نام خداوندِ مهر منیر(6) |
خداوند روزی ده و دست گیر |
خداوند شمس و خداوند هور(7)خداوند روزی دِهِ مار و مور
گَه از نیش آنان رساند گزندبه مرد هنرمند و پست و بلند
که تا سختیِ نیشِ نشتر(8) خورندبه نوع بشر، نیش کمتر زنند
ستایش مرآن خالقی را سزاستکه از قدرتش چرخ گردون به پاست
نه بر جای تکیه، نه بر جای بندنه بهر سکونت ببسته کمند(9)
زمین [را] چو دوّارِ(10) چرخ آفریدکه از گردشش روز و شب شد پدید
دگر گردشی داد بر دور مهرعمودی بچرخد به جوّ سپهر(11)
شود گردش انتقالی عیانز صیف(12) و شتا(13) و بهار و خزان(14)
که تا جمله زان استفاده برندپی شکر یزدان بی چون روند
زپا اوفتاده بگیرند دستزنوع بشر باشد او هر که هست
چه خوش گفت آن شیخ والا مقامحکیم سخن دان شیرین کلام
بنی آدم اعضای یکدیگرندکه در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگاردگر عضوها را نماند قرار
به حق بشنو این گفته شیخ ماکه فیضی است کامل به اهل وفا
که باید پی حرف مردان رویمقبول سخن از سخن دان بریم
«علایی» بکن حفظ این نکته رابه دست آر، دل های افسرده را
سفرنامه خویش را ثبت داربماند به روی جهان یادگار(15)