خروج از ظلمات به سوی نور
حضرت صادق میفرمایند: «قالَ أَبُوعَبْدِ اللَّهِu یَا إِسْحَاقَ بْنَ فَرُّوخَ «مَنْ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْراً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلَائِكَتُهُ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَنْ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلَائِكَتُهُ أَلْفاً أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِیُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیما»[1]»؛[2]
هركس بر محمّد و آل محمد ده نوبت صلوات بفرستد، خدا و فرشتگانش صد نوبت بر او صلوات میفرستند. و هركس صد نوبت بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد خدا و فرشتگانش هزار نوبت بر او صلوات میفرستند، آیا كلام خدا را نمیشنوی كه میگوید: «او است كه بر شما صلوات میفرستد و فرشتگانِ او نیز بر شما صلوات میفرستند تا شما را از تاریكیها به سوی نور بكشانند. و خداوند با مؤمنان مهربان بوده است».
ونیز در همین رابطه داریم که عبد الرحمن بن عوف میگوید: «پیامبر به سجده رفت و آن را طولانی ساخت. از ایشان سبب را پرسیدیم «قَالَ نَعَمْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ مَنْ صَلَّی عَلَیْكَ مَرَّةً صَلَّی اللَّهُ لَهُ عَشْرَ مَرَّاتٍ فَخَرَرْتُ شُكْراً لِلَّه»[3]
فرمود: جبرئیل فرود آمد و گفت: هر كس بر تو صلوات فرستد، خداوند بر او ده صلوات میفرستد، من به جهت شكراز خدا، سجده كردم.
انسان اگر به خود مشغول شود، هم خودپسند خواهد شد و هم پریشان احوال. حال با توجه به حقیقت کلی انسانیت و تمرکز بر کمالات او، جهت جانش از چنین ظلماتی به سوی نور سیر میکند، و این همان است که در آخر روایت فوق حضرت بدان اشاره فرمودند که صلوات خدا و ملائکه انسان را از ظلمات به سوی نور میکشاند، پس صلوات بر محمد و آل محمدh انسان خاكی را خصلتی افلاکی میدهد. گفت:
بخت جوان یار ماست، دادن جان کار ماست | قافلهسالار ما فخر جهان مصطفی است |
مسلّم اراده انسانهای عادی پریشان است و نسبت به خود، خودپسندانه عمل میکنند، چنین انسانهایی در هر چیز که بنگرند و هر چیزی را که اراده کنند، در همه حال نظر به خودِ مادون دارند، حال وقتی نظرشان به انسانی افتاد که نقطة عطف انسانیت است، با تمام وجود میخواهند با او همافق باشند. دیگر به جای اینکه در منظر خود، خود را ببینند، در منظر خود پیامبری را میبینند که تمام توجه او به حضرت اَحد است، و لذا نه تنها از ارادههای پریشان آزاد میشوند و پیام رسول خداf را اراده میکنند، بلکه به جای آنکه خود را در منظر خود داشته باشند و گرفتار ظلمات خودپسندی باشند، به حق نظر میکنند و مفتخر به حقپسندی خواهند شد و از خودِ پراكنده، به خودی جامع و به سوی حضرت اَحدی سیر میکنند، آزاد از خودی كه در آرزوهای کثیر منفجر شده بود و امیال كثیره را اراده میکرد.
[1] - سوره احزاب، آیه 43.
[2] - «الكافی»، ج2 ، ص 493.
[3] - « نهج الحق و كشف الصدق»، علامه حلی، ، ص 432.