• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 2479)
يکشنبه 19/6/1391 - 15:6 -0 تشکر 553431
دلایل تجرد روح

دلایل تجرد روح
در بحث معاد دو موضوع باید مدّ نظر قرار گیرد؛ یکی ابدی‌بودن انسان است و دیگر این‌که انسان در زندگی ابدی خود با قواعد خاصی زندگی خود را ادامه می‌دهد و چنانچه در زندگی دنیایی برای خود عقاید و اعمال و اخلاق حق و صالحی ایجاد نکرده باشد، در قیامت و در آن زندگی ابدی با مشکلات متعددی روبه‌روست که بحث اصلی این کتاب در مورد مسئله دوم می‌باشد. و اما بحث تجرد نفس روشن می‌کند که انسان بدون این‌بدن دارای وجود مستقل از بدن است و لذا باید متوجه باشد که با مرگ و رهاکردن بدن، زندگی به پایان نمی‌رسد.
در مورد تجرد روح از دیدگاه‌های مختلف دلایل متعددی در کتاب‌های فلسفی و روان‌شناسی و اخلاق مطرح است. ما در این‌جا به نحو مختصر و با روش احساس حضور نفس بدون بدن، چند دلیل مطرح می‌کنیم، ولی پیشنهاد داریم در مورد روشن‌شدن چگونگی تجرد نفس به کتاب «ده نکته از معرفت نفس» رجوع فرمایید که به طور مختصر بعضی نکات آن در پاورقی خدمتتان ارائه شده است.[1] اما در مورد دلایل تجرد نفس نظر شما را به نکات زیر جلب می‌نماییم؛
1ـ همین كه انسان هنگام رؤیای صادقه می‌بیند در مكان خاصی قرار دارد و دقیقاً احساس می‌كند خودش در آن مكان است، در حالی‌كه بدنش در رختخواب است و پس از مدتی در بیداری با بدنش با آن صحنه روبه‌رو می‌شود، دلیل بر این است كه بدون این بدن، باز خودش، خودش است وبدنش در حقیقت ِاو دخالت ندارد، بلكه ابزاری در خدمت نفس است.
2ـ همین كه شما بدن خود را درك می‌كنید دلیل بر آن است كه شما غیر بدنتان هستید، زیرا مُدرِك یا درک‌کننده، غیر از مُدرَك یا درک‌شونده است و شما بدنتان را درك می‌كنید پس شما غیر بدنتان هستید و علاوه بر این چون بدن خود را درک می‌کنید نشان می‌دهد كه روحاً مجرد هستید، چون علم و درك، مربوط به ماده نیست و به همین جهت هم بدن شما ، شما را ادراك نمی‌كند. پس اولاً: معلوم شد شما غیر بدنتان هستید، ثانیاً: روح یا حقیقت شما مجرد است.
3ـ سومین دلیل بر اثبات تجرد روح بر اساس قاعدة همسنخی بین عرض و معروض مطرح شده است؛ می‌گویند: با توجه به این‌كه غضب و خوشحالی از جنـس ماده نیست، - چون نه بُعد دارد و نه وزن - از طرفی مَن یا به عبارت دیگر نفس انسان غضبناك یا خوشحال می‌شود ، پس معلوم است كه من یا نفس انسان هم از جنس غضب و خوشحالی است . چون همیشه عَرَض و معروض هم‌جنس‌اند، حال که عَرَض، مثل غضب و خوشحالی مجرداند، پس معروضِ آن‌ها که روح است نیز باید مجرد باشد.
حاصل همة براهین تجرد نفس این است ‌كه آنچه حافظ شخصیت و عامل وحدتِ شخصیت و «مَنِ» هر انسانی است، همان «روح مجرد» اوست و نه جسم او. چرا كه همواره بدن او در طول عمرش در حال تغییر است ولی «منِ» او ثابت است، و «مَنِ» او آنچنان است كه حتی حركت‌های تكاملی روح ، مَنِ انسان را در طول مسیر آن حركات، از بین نمی‌برد و باز آن «من» ثابت است وآن حركاتِ تكاملی و یا ضد تكاملی را به من نسبت می‌دهد. می‌گوید: «من این كمالات را به‌دست آوردم و این تغییرات را كردم». و لذا این روحِ ثابتِ انسان پس از جداشدن از بدن، باز به حیات خود ادامه می‌دهد.
روح وقتی به مرحله بلوغ شرعی می‌رسد و در مرحله‌ای خاص از حركت خود قرار می‌گیرد، باید با اختیار خود مسیر خود را انتخاب كند، بدن او هم در خدمت او و ابزار حركت و عمل اوست و در عین حال آن بدن نیز در مسیر خاص خود به حركت خود ادامه می‌دهد، ولی نقش اصلی و بقاء ابدی مربوط به روح است البته با بدن خاص خودش، و این روح با آن بدن مخصوص، جاودانه می‌ماند و مسئول اعمال و عقاید خود می‌باشد.
حال وقتی متوجه شدیم كه نفس مجرد است، متوجه می‌شویم كه مجرد از بین رفتنی نیست و لذا همواره خواهد بود و با خودش و اعمالش برای همیشه زندگی خواهد كرد. و معنی اعتقاد به معاد نیز همین مطلب است. می‌ماند این‌که چه اعمال و عقایدی را برای خود داشته باشد که در آن حیات ابدی به‌راحتی بتواند زندگی کند و مانند کسی نباشد که خود را برای حیات ابدی خود آماده نکرده و توشه‌ای با خود نبرده است تا آن‌جا به‌خوبی زندگی کند، بلکه همة انرژی خود را صرف همین زندگی زودگذر دنیایی کرده است.


[1]- نكتة اول: انسان یك «تن» دارد و یك «من»، كه حقیقت او همان «من یا نفس» اوست و همه ادراكات، مخصوص و مربوط به نفس است.
نكتة دوم: در موقع خواب دیدن و رؤیا، بخصوص در رؤیای صادقه، در عین اینكه بدن و جسمِ ما، در رختخواب است، خود ما در صحنه‌هایی حاضر می‌شویم كه بعداً همان صحنه‌ها در عالم ماده حادث می‌گردد. یعنی ما بدون این جسم و بدن در صحنه‌هایی واقعی حاضر می‌شویم.
نكتة سوم: «تن» در قبضه «من» است و در حقیقتِ انسان دخالت ندارد. به همین جهت هم «تنِ» انسان از حالات و تأثّرات « نفس» متأثّر می‌شود.
نكتة چهارم: « نفس» چون بدون بدن می‌تواند ادراك داشته باشد و حتی بهتر از بدن حوادث را درك می‌كند و حوادثی را می‌بیند كه هنوز چشم بـدنی آنها را ندیده، پس بدن انسان نقشی در حیات انسان نداشته و نفس، بدون بدن زنده‌تر است و حتی می‌بیند كه می‌میرد.
نكتة پنجم: نفس انسان از طریق به كار بردن «تن» كامل می‌شود و به همین جهت هم نفس، بدن را تكویناً دوست دارد و آن را از خودش می‌دانـد و با این حال چون به كمالات لازم خود رسید « تن» را رها می‌كند، و علت مرگ طبیعی هم همین است كه «روح» تن را رها می‌كند.
نكتة ششم: نفس انسانی فوق زمان و مكان است و در همین راستا است كه در بدن، مكان برایش مطرح نیست. و در عین اینكه حضورِ«كامل» در بدن دارد، در مكان خاصی از بدن جای ندارد، زیرا مجرد از ماده است.
نكتة هفتم: همچنان‌كه «نفس» باطنِ « تن» است، «عالَم برزخ» هم باطنِ «عالَم ماده» است و در هنگام مرگِ انسان؛ زمین، « قبرِ تن» و برزخ، « قبرِ من یا نفس» خواهد بود.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.