• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادب و هنر > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادب و هنر (بازدید: 1301)
يکشنبه 19/6/1391 - 8:28 -0 تشکر 552645
هنر هیچ بایدی را نمی‌پذیرد

هنر هیچ بایدی را نمی‌پذیرد

"سیمین بهبهانی چهره شناخته شده‌ی شعر امروز است. او كه «بانوی غزل ایران» لقب گرفته متولد 1306  تهران است و تاكنون مجموعه‌های شعر بسیاری از او به چاپ رسیده است. نگاه او در شعرهایش نگاه كدبانویی است كه باید خانه تكانی كند و هر چیز پوسیده ومندرس و كم ارج را به دور افكند:

جامی، كوزه‌یی ، روی اندازی و گلدانی و ... اما با هریك خاطره‌یی دارد.


يکشنبه 19/6/1391 - 8:28 - 0 تشکر 552646

شعرهایش در مجموعه‌هایی با نام‌های جای پا، چلچراغ، مرمر، رستاخیز خطی ز سرعت و از آتش، دشت ارژن و یك دریچه آزادی، گرد آمده است. و به تازگی نیز مجموعه‌یی از آنها را در یك كتاب بنام «جای پا تا آزادی» تدوین كرده است.




يکشنبه 19/6/1391 - 8:29 - 0 تشکر 552647

در گفتگو با سیمین بهبهانی بانوی غزل ایران:


§     چشم انداز شعر امروز را چگونه می‌بینید ؟ و فكر می‌كنید شعر امروز تا چه حد به معیارها، ارزشها و مرزبندی‌های اندیشه‌گانی اهمیت می‌دهد؟



  • روی هم رفته شعر امروز بیشتر وابستگی‌های خود را با شعر گذشته قطع كرده است. وزن و قافیه و فصاحت و احساس و تخیل نشناخته‌یی كه همراه با تفكر در شعر كلاسیك بود در شعر امروز كمتر خودنمایی می‌كند. شاید علت آن است كه معیارهای شناخت جهان امروز با دیروز فرق كرده است. هرچه رایانه‌ها بیشتر جا باز می‌كنند نیاز به تفكر از نوع گذشته كمتر می‌شود. امروز كامپیوترها همه برآینده‌های مظاهر زندگی را دقیق و خالی از اشتباه در دسترس می‌گذارند. همین امر موجب می‌شود كه تخیل كمتر مجال عرضه پیدا كند. بنیان تخیل بر اشتباه است. وقتی شما ابر را به حریر تشبیه می‌كنیددر واقع مرتكب اشتباه می‌شوید، خواه عمدی باشد یا غیر از آن. اما این اشتباه در كامپیوترها هرگز رخ نمی‌دهد.


يکشنبه 19/6/1391 - 8:30 - 0 تشکر 552648

ئله دیگر پرده برداری از واقعیات است. روزگاری ماه و ستاره و خورشید برای انسان این قدر شناخته نبودند. این نقطه‌ها و صفحه‌های نورانی  آن قدر زیبا و مرموز بودند كه بشر به نیایش آنها می‌پرداخت و همین موجب تخیل می‌شد. امروز كجای این كرات خاكی و پر از سنگ و خالی از آب و هوا ستودنی است ؟

دنیای امروز با سر و صدای منظم ابزار و ماشین‌ها و ترن‌ها و كارخانه‌ها، بشر را از هر گونه نظمی بیزار كرده است.


قافیه و وزن نظمی است كه انسان دیروز در برابر آزادی و بی‌نظمی صداهای طبیعت، مشتاق شنیدن آن بود و انسان امروز در برابر نظم یكنواخت دنیای  ماشین از آن می‌گریزد.


به این ترتیب می‌بینید كه وزن و قافیه كه از عناصر شعر كلاسیك بودند جای خود را به خشونت و واقعیت‌های دنیای ماشین سپرده‌اند. دیگر شعر، آغوش بازی برای پذیرفتن این گونه عناصر ندارد و اگر داشته باشد از نوعی دیگر است، با زبانی تازه‌تر .


شعر كلاسیك باید خیلی حرف برای گفتن و خیلی زیبایی برای عرضه كردن داشته باشد تا در پسند این خلق بی‌حوصله آشفته حال واقع شود.



يکشنبه 19/6/1391 - 8:30 - 0 تشکر 552649

§   نیما به عنوان پایه‌گذار نوعی نوگرایی در ادبیات كه در درجه اول شكست قالبها را رواج داده به نظر شما هیچ فكر می‌كرد كه شعر به چنین درجه‌یی برسد؟



  • نیما در حیاتش گفته بود كه صدای كف زدن‌های شنوندگان را پس از مرگم می‌شنوم. در واقع نیما مرد تجربه بود، تجربه‌هایش در شعر كلاسیك او را راضی نمی‌كرد. خوشبختانه همین امر موجب شد كه دم به دم دست به آزمونی نو بزند و سرانجام توفیق یافت. نیما را باید در جایگاه یك متفكر ادبی و یك گشاینده راه تلقی كرد. او بنیانگذار مكتبهای نو بود از هر شكل و هر دست.


§     چرا غزل امروز كمتر به عشق پرداخته است و محملی شده است برای مسائل اجتماعی و سیاسی كه هیچ نسبتی با تعریف اصلی آن یعنی عشق ندارد. لبّ كلام این كه چه بلایی سر عشق آمده است ؟



  • این طور نیست. غزل همیشه جای مناسبی برای بیان مسائل عاطفی و از جمله عشق بوده است. آنچه هم از سیاست و فسلفه و جامعه یا مسائل دیگر در شعر بیابد، باید رابطه‌یی با نوعی احساس لطیف داشته باشد. در غیر این صورت غزل نمی‌شود. هیچ بلایی هم به سر عشق نیامده جز آنكه طرز عشق بازی و تلقی از آن تغییر كرده است. دیگر عاشق به دنبال كجاوه معشوق نمی‌رود و عاشق و معشوق در هجران و وصل هیچ محملی جز خواست شخصی ندارند. دیگر عشق چیزی دور از دست و رویایی نیست.


§         پس نیما حق داشت به حافظ بگوید كه "حافظا این چه كیدو دروغی است


كز زبان می و جانم ساقی ست


نالی ارتا ابد باورم نیست


كه بر آن عشق بازی كه باقی‌ست


من بر آن عاشقم كه رونده است"



يکشنبه 19/6/1391 - 8:30 - 0 تشکر 552650


  • نیما در این شعر تعارض میان ایستایی و پویایی را مطرح می‌كند. یك بحث فلسفی را به میان می‌كشد كه در كل شعر افسانه جریان دارد. نیما عاشق حركت است. رو به سوی او دارد. تطوری كه در شعر او آشكار است گویای دینامیسم تفكر اوست.


§         جریان روشن فكری امروز را چه گونه می‌بینید؟ چه دلیلی دارد كه روشنفكران كمتر با مردم همراه و مانوس‌اند.



  • من هیچ نشانه‌یی از جدایی میان روشنفكران و مردم نمی‌بینم. نهایت اینكه روشنفكر از دید خاص خود بهره‌مند است كه با دید عامه مردم فرق دارد، آینده‌نگر و ژرفانگر و واقعیت‌نگر است . وظیفه‌اش نیز هشدار دادن و به راه آوردن است. اینها دلیل جدایی نیست. امروز بیشتر از هر زمان دیگر میان روشنفكران و مردم همبستگی هست.


§     تا چه حد تجرید و انتزاع باید وارد شعر امروز بشود تا گریز از آن خردگرایی (كه شعر قاجار و مشروطیت بر ما تحمیل كرده است) آسان باشد؟



  • می‌گویند: "خرد‌گرایی را شعر قاجار و مشروطیت بر ما تحمیل كرده است." بهتر بود می‌گفتید شرایط زمان و مكان این خردگرایی را بر شعر قاجار و مشروطیت تحمیل كرده است. هیچ هنری به ویژه شعر، بی‌تاثیر از شرایط محیط شكل نمی‌گیرد. اصلا شرایط محیط، نوع هنر را مشخص می‌كند. شعر هر دوره از تاریخ ادبیات ما مختص این شرایط است حتی زبان شعر در ادوار مختلف متفاوت می‌شود. زبان خشن و پرخاش جوی دوران سامانی و سلجوقی و غزنوی با زبان مصلحت اندیش و محافظه كار و عارفانه قرن هفتم و هشتم و نهم ، و زبان زبون و ستم پذیر و عوام پسند دوران صفویه با زبان به قول شما خردگرا و به قول من آزادی طلب و شعارگونه زمان مشروطیت، كاملا فرق دارد. تنها تطبیق شعر چند شاعر از این دوران‌ها مطلب را مدلل می‌كند.



يکشنبه 19/6/1391 - 8:31 - 0 تشکر 552651

اما درباره تجرید و انتزاع كه می‌گویید: "باید وارد شعر شود" خدمتتان عرض كنم كه هنر و خصوصا شعر، هیچ بایدی را نمی‌پذیرد. اگر لازم باشد خود به خود وارد می‌شود. اما اساساً شعر با هنرهای دیگر فرق دارد. شعر هنر كلامی است و كلام به صورت محض "آبستره" یا تجریدی وجود ندارند. زیرا هیچ كلامی متنزع از مفهوم نیست. لتریست ها و دادائیست‌ها در اوایل قرن سعی كردند چنین مقصودی را به ثمر برسانند، اما نتوانستند. شعر تا آن حد توانسته به تجرید نزدیك شود كه خواننده یا شنونده را در تلقی از مفهوم آزاد بگذارد. به عبارت دیگر هر كس بتواند برداشت خاصی از آن داشته باشد. یعنی سرنخی به دست شنونده بدهد كه به فراخور ذهنیات خود بتواند آن را به مفهومی هدایت كند. شما اگر حتی واژه‌ها را به تصادف انتخاب كنید و عبارتی بسازید قطعا مفهومی را القا خواهد كرد.



يکشنبه 19/6/1391 - 8:31 - 0 تشکر 552652

§     با شعری كه در قالب كهن سروده شده باشد می توان انتزاعی سخن گفت اما مشكل قالب، راه را برای رسیدن به یك زبان كه ویژه شعر باشد بسته است – در واقع "سنت شعر كهن قافیه سالاری بود كه گشایند بدین وادی پیچ و خما"


یعنی این قافیه و وزن است كه باعث لذت مخاطب از متن می‌شود. غزل امروز این را چگونه توجیه می‌كند؟



  • البته وزن و قافیه نوعی موسیقی برای كلام است. كلام همراه با موسیقی شعرتر می‌شود چون موسیقی یكی از عوامل موثر ایجاد تخیل است. امروز نوعی دیگر از موسیقی كه برخاسته از خوش نواختی واژگان است جانشین وزن و قافیه سنتی شده است. در شعر شاملو و بعضی شاعران دیگر این موسیقی قابل تشخیص است. در شعر بسیاری از مقلدان هم ناكام مانده است. به این معنی كه اگر هر واژه را از شعرشان برداری و در جای دیگر بگذاری یا مترادفی به جای آن بنشانی تفاوتی حاصل نمی‌شود. در شعر شاملو برداشتن یا تعویض یك واژه به اصل شعر لطمه می‌زند. من از كسانی هستم كه موسیقی واژگان را برای تشخیص شعر از نثر لازم می‌دانم. اما اگر كسانی باشند كه واقعاً معتقد به تجرید و انتزاع شعر از همه عناصر شناخته شده، از جمله موسیقی آن، باشند، نمی دانم علائم مشخصه‌ی شعر را چگونه معین می‌كنند و تمایز آن را از نثر برچه مبنا شرح می‌دهند.



يکشنبه 19/6/1391 - 8:32 - 0 تشکر 552653

§     بعضی‌ها ممكن است از واژه‌هایی استفاده كنند كه تازه است اما هماهنگی لازم را با متن ندارد. بین تازگی و زیبایی غالباً ملازمه‌یی نیست و چنان نیست كه هر نویی زیبا باشد به نظر شما استفاده از این شگرد می‌تواند هم نوآوری را كه یك اصل پسندیده و لازم است و هم زیبایی را در خود مجموع داشته باشد؟



  • باید در نظر داشت كه تازگی تعبیرات فقط یكی از لوازم شعر است، و خوش آهنگی و القاء مفهوم و تناسب و سازگاری الفاظ و معانی و انسجام كل شعر از لوازم دیگر آن. شعری كه  تعبیرات تازه و زیبا دارد اما تناسب میان اجزاء آن وجود ندارد، بی‌انسجام است و فاقد قدرت القاء مفهوم .


ممكن است شنونده در نخستین بار شنیدن، شیفته آن شود اما وقتی پای دوباره خواندن به میان آید شعر سقوط می‌كند .اصلا شعر مورد پسند من آن است كه در هر بار خواندن یا شنیدن چیزتازه یی به شنونده عرضه كند و زیبایی‌های نهفته خود را آشكار كند. به قول حافظ هزاران نكته می‌باید ...


§         تا چه حد سعی كرده‌اید زبان را درگیر اتفاقات تازه كنید. چون وزن را دچار این اتفاقات كرده‌اید؟



  • برای من زبان و قالب و محتوا بر روی هم شكل شعر را به وجود می‌آورند.قالب شعر من غزل است اما شكل آن غزل نیست زیرا  در زبان و محتوا تصرف كرده‌ام. زبان شعر من زبان امروز و رایج زمان است. البته بیشتر از نوع زبان ادبی و نه محاوره‌یی. اضافه كنم كه گاه زبان محاوره را نیز به كار گرفته‌ام. محتوای آن نیز اعم از عاشقانه یا اجتماعی و سیاسی در حول و حوش رویدادهای زمانه دور می‌زند، و آن محتوای آشنای معمول كه بر عشق و عرفان و تغزل بسنده می‌كرد، در شعر من به تشریح اوضاع روزگار یا احوال امروز خود و امثال خودم مخصوص شده است. وزن را تابع نخستین پاره‌ی شعر خود كرده‌ام و رابطه‌ی آن را با عروض سنتی گسسته‌ام. این وزن‌ها با نخستین پاره موضوع متولد می‌شوند. بنابراین تناسب آنها با محتوا بیشتر خواهد بود ضمنا نا آشنایی آنها با گوشها آن الفت منظم دیرینه را تداعی نمی‌كند و آن نظم ضربی قدیم را كه با زمان امروز تناسبی ندارد به كار نمی‌گیرد. شعرم سرشار از مسائل و مشكلاتی است مربوط به مردم و زمانی كه اول روح و قلب خود مرا زیر تاثیر گرفته و بعد به صورت شعر بر كاغذ نشسته است.



سیمین بهبهانی در گفتگو با مجله توانا

سه شنبه 21/6/1391 - 7:10 - 0 تشکر 558675

سلام . هنر برخاسته از دل است و به همین دلیل بایدی ندارد

سه شنبه 21/6/1391 - 7:10 - 0 تشکر 558676

خیال منی


چه گویمت؟ که تو خود با خبر ز حال منی


چو جان، ‌نهان شده در جسم پر ملال منی


چنین که می‌گذری تلخ بر من، از سر قهر


گمان برم که غم‌انگیز ماه وسال منی


خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام


لطیف و دور گریزی، مگر خیال منی


ز چند و چون شب دوریت چه می‌پرسم


سیاه‌چشمی و خود پاسخ سؤال منی


چو آرزو به دلم خفته‌ای همیشه و حیف


که آرزوی فریبنده‌ی محال منی


هوای سرکشی‌ای طبع من، ‌مکن! که دگر


اسیر عشقی و مرغ شکسته‌بال منی


ازین غمی که چنین سینه‌سوز سیمین است


چه گویمت؟ که تو خود باخبر ز حال منی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.