بدن خود گویای تجربههای آسیبزای دوران کودکی است و در یک برداشت کلی،ساختار روانشناختی(ذهن)همان ساختار زیستشناختی(بدن)و سازوکار این رابطه،سلسله اعصاب نباتی است(رایش 1382).
بهطور کلی،درمان نباتی(رواندرمانی بدن)بر فرضهای زیر استوار است:
1-تحریک و تداوم روانی از نظر کنش،معادل با تحریک و تحریک بدن است.
2-تداوم تحریک و تهییج روانی،به علت برقراری و تداوم حالتی خاص در سلسله اعصاب نباتی به وجود میآید.
3-حالت نباتی متغیر،باعث تغییر در عملکرد اندام میشود.
4-مفهوم روانشناختی نشانههای بدنی چیزی جز حالتی بدنی نیست.که یک وضعیت روانشناختی را در آن متجلی میکند.ازاینرو جدانشدنی و با یکدیگر برابرند.
5-وضعیت روانشناختی شخص،تحت تاثیر حالت نباتی است.
در واقع،تن و روان(ذهن و بدن)در این دیدگاه از نظر نیروی حیات به صورت دو سیستم متعامل و یکپارچه عمل میکند(رایش 1382).