• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادب و هنر > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادب و هنر (بازدید: 1202)
يکشنبه 19/6/1391 - 1:8 -0 تشکر 551960
مثنوی و سمبولیسم

 
روشنگری در قالب هنر بکاربرد نماد ها
 
   مثنوی و سمبولیسم
 
 
 

دوشنبه 20/6/1391 - 16:59 - 0 تشکر 557066

مولانا در سرودن سرآغاز مثنوی، خود را به « نی » تشبیه کرده و نوشته اند که قصد داشته است مثنوی را « نی نامه » بنامد.
در کهن ترین مثنوی خطی که چند سال بعد از وفات مولانا نوشته شده و امروز در داخل ویترینی در گوشهء از تالار تربت مولانا در معرض دید دیدارکنندگان گذاشته شده است، مثنوی با بیت زیر آغاز می شود:
بشنو این نی چون شکایت می کند .. از جدایی ها حکایت می کند

دوشنبه 20/6/1391 - 17:1 - 0 تشکر 557070



بشنو از نی چون حکایت می کند .. از جدایی ها شکایت می کند

مولانا می گوید: از این نی که مراد خود وی است، بشنو که چه گونه حکایت می کند و چسان از جدایی ها و ایام فرقت و هجران شکوه و شکایت را سر می دهد. مولانا، خود را به نی تشبیه می کند، نی، یعنی انسان کامل، چون وجود او ازغرور ما و منی خالی شده، سوراخ های از هجران عشق خدایی وجودش را احاطه کرده، هردم نایی خدایی در او می دمد و صدای عشق از او خارج می شود.
کز نیستان تا مرا ببریده اند .. در نفیرم مرد و زن نالیده اند

دوشنبه 20/6/1391 - 17:1 - 0 تشکر 557072


از روزی که مرا از اصل و نیستانم بریده اند و جدا کرده اند، از نفیر من ، از ناله و فریاد و زاری من، که نفیری از درد جدایی، نفیری از غم عشق، نفیری از رنج بی نوایی و از بی همدمی است، مرد و زن در ناله های من ناله و فریاد و زاری را سر داده اند.
سینه خواهم شرح شرح از فراق .. تا بگویم شرح درد اشتیاق

دوشنبه 20/6/1391 - 17:2 - 0 تشکر 557075


مولانا می گوید: دلی و سینهء می خواهم که بسان نی از درد و سوز و فراق پاره پاره شده باشد تا با آن شرح درد اشتیاق را بگویم. شرح درد اشتیاق و آرزوی وصال را فقط با دلی که هجران و فراق را تجربه کرده است، می توان گفت.
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش .. باز جوید روزگار وصل خویش

هر که از اصلش به دور افتد، به فراق و هجران مبتلا می گردد و ناگزیر تلاش می ورزد تا خود را به اصل و وصال یار و دیار خود برساند و به مبداء خود واصل و نائل گردد. همه وقت شرح درد و غم اشتیاق و آرزوی یارجستن را در همه جا و با همه کس باز می گوید.
به اصل خویش واصل شدن بدان معنی است که سالک راه معرفت در اثر خواست درونی و جستجو و تلاش، از روی ریاضت و ارشاد پیر و شیخ کامل به آن حقیقت رسیده، مانند قطره به دریا وصل می گردد. مراد مولانا هم همین است.

دوشنبه 20/6/1391 - 17:2 - 0 تشکر 557077

من به هر جمیعتی نالان شدم .. جفت بدحالان و خوش حالان شدم

من با هر جمیعتی که روبرو شدم، اگر خوش حال و اگر بدحال بود، ناله های درد عشق و غم اشتیاق را سر دادم، از اسرار نیستان حکایت ها کردم، از عشق یار و معشوق ابدی سخن ها گفتم. خوش حال، یعنی آن هایی که حال گفت و شنود را با من داشتند و به من حال می دادند و بد حال، آن هایی که اصلأ حال شنیدن و درک سخنان مرا نداشتند.

دوشنبه 20/6/1391 - 17:3 - 0 تشکر 557078

مولانا در کتاب فیه مافیهء خود در جایی می فرماید:

«روزی سخن می گفتم میان جماعتی و میان ایشان هم جماعتی از کافران بودند، در میان سخن می گریستند و متذوق می شدند و حالت می کردند. سئوال کرد که ایشان چه فهم کنند و چه دانند؟ این جنس سخن را مسلمانان گزیده از هزار یک فهم می کنند، ایشان چه فهم می کردند که می گریستند؟ فرمود که، لازم نیست نفس این سخن را فهم کنند، آن چه اصل این سخن است آن را فهم می کنند، آخر همه مقرّند به یگانگی خدا و به آنک خدا خالق است و رازق است و در همه متصرف و رجوع به وی است و عقاب و عفو از او است، چون این سخن را شنید و این سخن وصف حق است و ذکر اوست، پس جمله را اضطراب و شوق و ذوق حاصل شود که ازین سخن بوی معشوق و مطلوب ایشان می آید ». از سخنان مولانا، خوش حالان و صاحبان ذوق مستفید می شدند و بد حالان بی نصیب.
خوش حال، به کسی اطلاق می گردد که صاحب فطرت پاک بوده با شنیدن سخنانی از معرفت حق و نغمات موسیقی به شور و وجد آید و حالی در او ایجاد شود و بدحال به کسی گفته می شود که باطن و فطرتش مکدر بوده در او عشق، معرفت و حقیقت و نغمات موسیقی اصلا اثر نکند.

دوشنبه 20/6/1391 - 17:3 - 0 تشکر 557079

هر کسی از ظن خود شد یار من .. از درون من نجست اسرار من

هر که نالهء مرا شنید، آن را با حال خود منطبق ساخت و از روی وهم و گمان خود با من یار شد، ولی راز حقیقی این نی را که کدام ناله را سر می دهد و از چه سخن می گوید، نفهمید و به اسرار درونی این نای ملتفت نشد.
کسی به اسرار درون مردان حق با شک و ظن نمی تواند راه بیابد، بلکه ظن را باید کنار بگذارد تا محرم اسرار شود.
سّر من از نالهء من دور نیست .. لیک چشم و گوش را آن نور نیست

از آن جا که کلام صفت متکلم است، مولانا می گوید: اسرار درونی من که گفتار حق و معارف الهی است، در ناله های من نهفته است و از آن دور نیست، اما، کو آن چشم و گوشی که محرم این اسرار باشد؟ کو آن چشم با مروتی و گوش شنوایی که از این ناله ها چیزی فهم کند؟

یک روز آن حضرت خطاب به یارانش فرمودند: یاران، من این جسم نیستم که در حضور شمایم بلکه من آن ذوق و خوشی استم که از کلام من در باطن مریدان من سر میزند. الله الله آن ذوق را که بیابید و آن خوشی را که بچشید و غنیمت دارید و شکر ها گذارید که من آن ذوقم..
.

دوشنبه 20/6/1391 - 17:4 - 0 تشکر 557080

تن ز جان و جان، ز تن مستور نیست .. لیک کس را دید جان دستور نیست

مولانا می گوید که: اسّرارو کلام من مانند جسم و روح اند. ظاهر کلام مرا همه می خوانند و می شنوند، اما باطن کلام که سّر و روح کلام است، آن هایی که چشم باطن ندارند، از آن مستفید نمی شوند. جسم دیده می شود اما روح را نمی توان دید. تنها با دیدهء حق بین میتوان آن را دید. کلام مولانا هم دیدهء حق بین می خواهد تا بتواند حق را مشاهده کند.
آتش است این بانگ نای و نیست باد .. هر که این آتش ندارد نیست باد

این بانگ نای در حقیقت آتشی است بسا سوزنده که درون انسان را می سوزاند و همه صفات رذیله و نقیصه را برطرف نموده، چیزی که باقی و بجا میماند، همانا عشق است و بس. این آتش همه تعلقات جسمانی و نفسانی را از بین می برد، مولانا، ما را متوجه این آتش سوزان می سازد و می گوید که این باد نیست. او به این نظر است که، وجود آدمی از عشق به کمال می رسد، هرگاه این عشق و این آتش در وجود وی شعله ور نباشد، کمال نقصان گفته می شود و عدم آن بهتر از وجود است. زندگی بدون عشق نزد عرفا معنی ندارد.

دوشنبه 20/6/1391 - 17:4 - 0 تشکر 557081

آتش عشق است کاندر نی فتاد .. جوشش عشق است کاندر می فتاد

آتش عشق در این نی افتاده و دل این نی از آتش عشق در شور و خروش است، هرچه شما از این نی می شنوید، محرک آن آتش عشق است. اگر می در جوش است، آن هم به خاطر جوشش عشق است، چون عشق در تمام اشیأ جاری و ساری است و همه موجودات به سوی خالق خود در حرکت اند.
برای عشق تعاریفی قایل شده اند: مثلأ داکتر سجادی در فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی مینگارد: « عشق، آتشی است که در قلب واقع شود و غیر محبوب را بسوزد. عشق دریای بلا و جنون الهی و قیام قلب است. »
عشق مهمترین رکن طریقت است و این مقام را تنها انسان کامل که مراتب ترقی و تکامل را پیموه باشد، درک می کند. عاشق را در مرحلهء کمال عشق، حالتی دست دهد که از خود بیگانه و ناآگاه می شود و از زمان و مکان، فارغ، و از فراق محبوب می سوزد و می سازد.
از دید ابن عربی عشق، به حد افراط دوست داشتن، دوستی مفرد، محبت تام. عشق، میل مفرط است و اشتیاق عاشق و معشوق از عشق است و به معنای فرط حب و دوستی است و نیز مشتق از « عشقه» است و آن گیاهی است که به دور درخت می پیچد و آب آن را بخورد و رنگ آنرا زرد کند و برگ آن بریزد و بعد از مدتی خود درخت نیز خشک شود. چون عشق نیز به کمال خود برسد قوا را ساقط گرداند و حواس را از کار بیندازد، طبع را از غذا باز دارد و میان محب و خلق ملال افکند و از صحبت غیر دوست، ملول شود یا بیمار گردد و یا دیوانه شود و هلاک گردد.

دوشنبه 20/6/1391 - 17:5 - 0 تشکر 557082

نی حریف ِ هر که از یاری بُرید .. پرده هایش پرده های ما درید

هر که خود را از تعلقات دنیوی و حب دنیا فارغ کند و از همه علایق نفسانی ببُرد، نی با او یار و همنشین می شود. در بیت دوم، مولانا اشاره به پرده های ساز نی دارد و می گوید که، نی، این همنشین خوش حال ما، با پرده های ساز خود، راز ما را افشا کرد. پرده های ساز نی پرده های ما را درید. یعنی نی با ما از روی هم چشمی، راز ما را افشا کرد. پردهء اول مراد از سُر های موسیقی است و پردهء دوم مراد از حایل اسرار و راز است.
آن هایی که با موسیقی آشنایی دارند، می دانند که « نی » از جملهء آلات موسیقی است که پرده ندارد، بلکه متشکل از سوراخ ها است که با آن پف می شود. اما سُر هایی که از سوراخ های نی بلند می شود، به نام پرده های سُر یاد می شود. در موسیقی دوازده نوع سُر وجود دارد که به هر کدام آن پرده نیز می گویند. هرگاه موسیقی نوازان با هم یک جا بخواهند بنوازند و یا بخوانند، از شخصی که آواز می خواند، می پرسند که او از کدام پرده می خواند و یا می نوازد تا ساز ها را با همان پرده کوک کنند و هم آهنگی به وجود بیاید. « در اصطلاح موسیقی به آن کهرج و یا سرَچ هم می گویند.»
شارحان مثنوی، بیت بالا را این گونه تعبیر کرده اند، کریم زمانی در شرح جامع مثنوی در مورد این بیت می نگارد: « آهنگ ها و نغمه هایی که با نی نواخته می شود موجب تهذیب نفس و تلطیف روح آدمی می گردد و حجاب های نفسانی را بر طرف می سازد.» این تعبیر و تفسیر با بیت دومی هیچ نوع رابطه ای را برقرار نمی سازد.
در شرح کبیر انقروی در مورد این بیت چنین آمده است: « در مصرع دوم مراد از پرده های نی، مقامات اولیاست به همین مناسبت در علم موسیقی و در اصطلاح مطربان مقاماتی که به نغمه درمی آورند، پرده تعبیر می کنند، چنان که به مقام راست و مقام عراق پردهء راست و پردهء عراق گویند. مراد از پرده های ماده گی، پرده های حجبات نورانی و ظلمانی سالک است. پس به تقدیر این معنا : مرشدی که به مثابه نی آلت حق و مظهر فیض ذات مطلق می باشد، یار آن طالب مستعدی است که از یار آرام بخش منقطع گشته و از هوی و هوس نفس نجات یافته است. مقامات علیه و مراتب سمیه و سینهء آن مرشدی که ذکرش کردیم. حجبات نورانی و ظلمانی ما را پاره نمود و اسرار حق و انوار ذات مطلق را در هر مرتبه برای ما کشف و بیان کرد پس در ابتدای حال هر مرتبهء از مراتب الهی برای سالک یک پردهء ضخیم است. آن موقع که مرشد عالم به تمام مراتب اسرار الهی، مرتبه به مرتبه روحانی و جسمانی حقیقت هر مقام را می گوید، طالب یقین پیدا می کند که مقامات شیخ مرتبه هایی که برایش حجاب بوده هتک کرده است و چشم از پس آن حجبات نورانی و ظلمانی روی یار را مشاهده می کند و آن چه که غیر میدیده عین می داند.»

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.