دروغهای مصلحتی
برخی والدین، ناخواسته با نسبت دادن کارهای اشتباه فرزندشان به دیگری یا حتی یک موجود خیالی، دروغگفتن و مسئولیتپذیر نبودن را به کودکشان آموزش میدهند. گاهی حتی فرزندانشان را به دلیل راستگوییاش در مواردی که منافعش به خطر میافتد، مورد سرزنش و تنبیه قرار میدهند.
روانشناسان معتقدند که بسیاری از کودکان برای نخستین بار در زندگیشان با رفتاری به نام دروغ گفتن آشنا میشوند. این نوع دروغ گفتن، همان رفتاری است که بزرگترها آن را به حساب دروغ مصلحتآمیز میگذارند تا به جای نتیجه بد، نتیجه خوب بگیرند.
دکتر بیرشک با تأکید بر اینکه بزرگترین وظیفه پدر و مادر، آموزش راستگویی به فرزندشان از طریق رفتارهای معمول خود در خانواده است، میگوید: کودک از سنی که مهارتهای ارتباطی را میآموزد، باید درک کند که والدینش از راستگویی و صداقت او خوشحال میشوند و دروغ و دروغگویی را به هر شکل دوست ندارند. در بسیاری موارد، عملکرد پدر و مادر به گونهای است که دروغ گفتن در آن کاملاً نفی نمیشود، مثلاً به کودک میگویند اگر کسی تلفن زد به دروغ بگوید در خانه نیستند یا در مدرسه به معلمش به دروغ بگوید دلیل غیبتش بیماری بوده است.
کمبود، نگرانی و ترس
بررسیهای روانشناسان کودک نشان داده است که نیاز به جلب توجه، رقابت با دیگر کودکان یا خواهر و برادر، برای دریافت تائید از طرف والدین و از آن مهمتر، ترس از بزرگترها از عوامل اصلی دروغگویی به شمار میرود.
همچنین کودکانی که نسبت به دوستان و اطرافیان خود احساس کمبود میکنند، ممکن است برای جبران کمبودها در زمینههای گوناگون نظیر شغل والدین، محل سکونت، وضع تغذیه، دوستان، تفریحات و سفرها به دروغ متوسل شوند و نگرانیهای خود را از بابت این کمبودها در پوششی از دروغ کاهش دهند.
دکتر بیرشک با تأکید بر اینکه اگر کودک به سبب راستگویی تنبیه شود، در آینده برای نجات و رهایی از مجازات به دروغگویی متوسل میشود، میافزاید: والدین و مربیان باید از هر کودک انتظاراتی داشته باشند که با واقعیات و امکانات او منطبق است، در غیر این صورت، دروغگویی کودک تقویت و تشدید خواهد شد.
مسأله مقایسه کودک با خواهر و برادرش یا دیگر کودکان از رفتارهای اشتباهی است که میتواند انگیزه برای جلب توجه و مورد تائید قرار گرفتن به عنوان فرد بهتر در خانواده را از طریق دروغگویی تشدید کند.
این روانشناس تأکید میکند: آنچه شخصیت کودک را شکل میدهد، ارزیابی او از اعمال و گفتاری است که ازسوی والدین و سپس از سوی مردم جامعه میبیند. کودک در خانواده و جامعه با رفتارهای متناقضی روبهرو میشود؛ رفتارهایی که در برخی موارد ارزشها را به ضدارزش تبدیل میکند و به ضدارزشها هم پاداش میدهد.