از نگاه اندیشمندان مسلمان، جهان و همه هستی بر محور عدل و داد در حركت است و این اصل در تمام وجوه هستی برقرار است. یكی از وجوه كوچك آن نفس آدمی است كه فطرتاً با عدالت آشناست و آدمی نقطه پرگار و اصل و اساس آفرینش است كه خود عادل بوده و مكلف به برقراری عدالت در جامعه است. از اینرو برخی در تعریف عدالت گفتهاند: «عدالت روحیه و نیرویی است كه همواره متعادل عمل میكند و مطابق حق و واقعیت پیش میرود و حق هركسی را به وی میدهد و جلو احساسات نفعطلبانه شخصی یا انتقامجویی و بدخواهی و یا رفتار برابر سلیقه و میل خود را میگیرد و در یك كلمه تابع حق و قانون است.»(1)