اگر عواملی وجود نداشته باشد که انقلابها را بر مبنای اهداف اولیه آن حفظ کند، قاعدتاً شخصیتهایی که برای پیروزی و به ثمر رسیدن آن تلاش کرده اند، ممکن است از آن آرمانها و ارزشهای اولیه فاصله بگیرند. میتوان گفت، چون پس از پیروزی راه طولانی میشود، لازم است در هر چند قدم علایم و پرچمهایی برای نشان دادن راه وجود داشته باشد. مثل فردی که در بیابان حرکت میکند و برای گم نشدن در بیابان به ستارگان نگاه میکند. این نشانه های انقلاب میتوانند، انقلاب را حفظ کند تا نسلهایی که پس از آن میآیند، به آنها نگاه کنند و انقلاب را در آینه آنها ببینند.
یکی از دلایلی که باعث شد این کار را در 15 سال پیش انجام دهم، این بود که احساس میکردم ممکن است انقلاب به سوی تجملات و دور شدن از ارزشهای خود حرکت کند، در آن مقطع یکی از چهرههایی که تشخیص دادم میتواند پس از امام در این مسیر مؤثر باشد، شهید رجایی بود؛ فردی است که به قول خود کارش را از پابرهنگی و دستفروشی شروع میکند و با سختیهای بسیار خود را به کسوت معلمی میرساند و پس از آنکه در تهران معلم نمونه میشود و قرار است وزیر فرهنگ وقت به وی مدال بدهد، در مراسم شرکت نمی کند؛ چون معتقد است نظام حاکم نظامی غیر مردمی است.