ادیان ومذاهب در مالزی
دین رسمی مالزی اسلام است و اکثریت مردم این کشور پیرو آن می باشند ولی اقوام و نژادهای مختلف جامعه مالزی پیرو ادیان و مذاهب دیگری هستند. اسلام همیشه عنوان عنصر کلیدی در هویت فرهنگی مالزی را دارا بوده و پایدارترین و غیر قابل نفوذترین خصیصه قومی را به وجود آورده است. علاوه بر این، اسلام توسط هر قومی به گونه ای خاص آن قوم، دریافت و ادراک شده است تا برخورداری از یکدستی جهانی. به لحاظ تاریخی در شرایط کنونی اسلام، بیش از هر فرهنگ دیگری مانع همگرایی گروههای غیر مالایو در جامعه مالزی بوده است. سابقه ورود اسلام به منطقه جنوب شرقی آسیا، به قرن هفتم میلادی بازمی گردد. اهمیت اقتصادی این منطقه باعث جلب تاجران مسلمان ایرانی و عرب گردید، به طوری که رفته رفته با افزایش تعداد مسلمانان، افراد بومی با اسلام آشنا شدند و ضمن پذیرش آن، خود به ترویج این مذهب جدید پرداختند و به این ترتیب مناطق مسلمان نشین بسیاری در آن نواحی، از جمله مالزی، پدیدار شد که از جمله می توان به حکومت سلطنتی مالاکا در قرن پانزدهم میلادی اشاره کرد. اسلام در طول پانصد سال گذشته، قسمت مهم فرهنگ مالایو را تشکیل می داده است. ولی به هر حال با سنتهای پیش از اسلام و نیز اعتقادات سنتی شامل مفاهیم سیاسی هندو گره خورده است. در مالزی آیین بودا و هندو و مسیحیت و سایر ادیان و مذاهبی چون کنفسیوس، تائوئیسم، آنیمیسم که در میان چینیها وجود دارد را نیز می توان نام برد.
اما می توان گفت در مالزی تنوع و تعدد ادیان و مذاهب در این جامعه چند نژادی از مسائل مهمی است که حیات سیاسی کشور را تحت تأثیر قرار می دهد. مذهب اسلام مهمترین مذهب کشور است که نفوذ قابل ملاحظه ای دارد. تفکر اسلامی نقش به سزایی در اوضاع سیاسی جامعه دارد. در اوایل دهه 1350 شمسی تضادهایی میان پیروان اسلام سنتی و طرفداران تفاسیر رادیکال اسلام و یا مپوریستها بروز کرده احیای اسلام مالزیایی، شدیدا تحت تأثیر قیامهای اسلامی بود که رابطه نزدیکی با بحرانهای اعراب و اسرائیل و حتی جریانات نفتی اوایل آن دهه داشت. انگیزه های نیرومندتری که در سالهای بعد منجر به احیای اندیشه های رادیکال شد، از جمله پیش گوییهایی، بود که مرحله شکوفایی جدیدی در 1400 هجری قمری (نوامبر 1979) شروع خواهد شد و مهمتر از همه بروز انقلاب اسلامی ایران در این تفکر نقش داشت. بنیادگرایان مسلمان مالزی معتقد بودند که فرد نمی تواند مسلمان باشد مگر اینکه از لحاظ عبادی فراتر رود و در نظام کامل سیاسی و تحت مقررات حقوقی و اقتصادی اسلام زندگی کند. بنیادگرایی اسلامی مالزی در جنبش «دعوت» خلاصه می شود. هدف جنبش «دعوت» فقط تبلیغ اسلام برای غیر مسلمانان نیست، بلکه می کوشد تا از طریق وحدت در میان مسلمانان و حذف موضوعاتی که باعث اختلاف می شود، همبستگی و پیوستگی آنها را استحکام بخشد.
لازم به ذکر است، طبق قانون اساسی مالزی، اسلام دین رسمی کشور است، ولی افراد در انتخاب دین و انجام مراسم دینی آزاد هستند و حتی پیروان سایر ادیان اجازه تبلیغ اعتقادات مذهبی خود را دارند. البته تبلیغ سایر ادیان در میان مسلمانان مجاز نیست. پادشاه، نخست وزیر و حاکمان ایالات مالزی باید مسلمان باشند ولی اعضای کابینه می توانند از میان پیروان سایر ادیان نیز انتخاب شوند. همچنین سازمانها و ارگانهای رسمی خاصی نظیر «شورای ملی امور اسلامی» و «کمیته فتوا» در مالزی ایجاد شده اند که وظیفه اصلی آنها کنترل فعالیتها و امور اسلامی و هماهنگ کردن آنها با هدفهای حکومت می باشد. بنابراین دین اسلام در جامعه مالزی مستقر می باشد و در ابعاد مختلف این جامعه نفوذ کرده است به نحوی که اکنون مسلمانان مالزی که غالبا از نژاد مالایو هستند نسبت به پیروان سایر ادیان دارای اکثریت می باشند.