• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
زن ریحانه آفرینش (بازدید: 675)
جمعه 17/6/1391 - 11:29 -0 تشکر 546954
زن و عرفان پاسخ به سوال

سؤال: آیا یک زن می تواند عارف شود و به مقام بالای عرفانی دست یابد، با وجود محدودیتها و مشغله هایش در زندگی؟

لاله.م ـ نائین

پاسخ: در این سؤال خصوصیاتی مطرح شده است که برای یافتن پاسخ آن لازم است هر کدام جداگانه رسیدگی شود، 1ـ عرفان و عارف. 2ـ زن و توانایی او. 3ـ بازدارندگی وظایف خانه داری از نیل به عرفان. و بدیهی است در این نوشته بویژه در موضوع نخست تنها به مواردی اشاره می کنیم که دخالت مستقیم در پاسخ به سؤال دارد، و حتی الامکان با سطح مجله نیز با توجه به عمومی بودن آن مناسبت داشته باشد.

جمعه 17/6/1391 - 11:30 - 0 تشکر 546957


مفهوم عرفان


عرفان در لغت به معنای شناخت و پی بردن به حقایق امور است.


راغب اصفهانی، لغت شناس معروف می گوید: «المعرفة و العرفان ادراک الشی ء بتفکّر و تدبّر لأثره و هو اخصّ من العلم و یضادّه الإنکار ...» معرفت و عرفان پی بردن به چیزی به واسطه تفکر و تدبر در آثار آن است و اخصّ از علم است و ضد آن انکار است ...


در این تعریف دو نکته قابل توجه است، اول آنکه که دائره معرفت کوچکتر از علم شناسانده شده است. و همو در بیان آن توضیحی دارد که چکیده آن این است: «معرفت نوعی از آگاهی است که از تدبر و تفکر به دست می آید ولی علم اعم از آن است و لذا صحیح است بگوییم خداوند نسبت به مخلوقات خود عالم است ولی درست نیست او را نسبت به آنها عارف بنامیم.»


بنابراین «عرفان» شناختی است که از راه فکر و تأمل در آثار قدرت الهی و مظاهر هستی و ملک و ملکوت برای انسان حاصل می شود.


نکته دیگر اینکه، در این تعریف ضد معرفت «انکار» معرفی شده است و این خود نکته جالبی است که به نوعی، به محدودیت معرفت نسبت به علم برمی گردد.


توضیح اینکه، در دانش منطق برای علم دو قسم بیان شده است یکی تصور. و آن نقش بستن صورت چیزی در صفحه نفس است، بدون اینکه از سوی انسان حکمی مبنی بر پذیرش و یا ردّ آن صورت پذیرد. و دیگری تصدیق است و آن هنگامی است که شخص، وجود آنچه در ذهن او ارتسام یافته است قبول و یا ردّ کند.


در این تعریف، عرفان به نوعی از علم اطلاق شده است که انسان حقیقتی را که درک کرده و از راه تفکر به آن دست یافته است، گذشته از تصور، اذعان و اعتقاد بدان نیز پیدا کرده و آن را پذیرفته است و لذا ضد آن انکار معرفی شده که قسم دیگری از تصدیق است، در صورتی که ضدّ علم جهل است نه انکار.



جمعه 17/6/1391 - 11:30 - 0 تشکر 546959

اهمیت عرفان


شناخت حقیقی، که محصول تفکر ناب و اندیشه هدایت یافته است، مرز بین زندگی حیوانی و انسانی است. عرفان همان گوهر بی بدیلی است که عقل سالم در سیر خود در حقایق کائنات بدان می رسد و زندگی بشر را از حضیض ملک، تا اوج ملکوت بالا می برد.


قرآن کریم می فرماید: «الذین یذکرون اللّه قیاما، و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا»


آنان که خدای را در حال قیام و قعود و بر پهلو به یاد می آورند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند به حقیقت هستی پی برده و می گویند: ـ پروردگارا این نظام خلقت را بیهوده و باطل نیافریدی.


جامعه اگر به عرفان روی نیاورد، قهرا به وادی حیوانیت کشانده خواهد شد، گرچه در بالاترین سطح، از فرآورده های دانش و تمدن بشری برخوردار باشد، و به فرموده یکی از بزرگان: «جامعه بی عرفان کالبد بی جان است».

جمعه 17/6/1391 - 11:31 - 0 تشکر 546960

اساسی ترین بحث عرفان


از مهمترین مباحث عرفان مسأله توحید است، که عارف با معرفت حقیقی خداوند، به شناختهای دیگر می رسد. توحید در نظر عارف غیر از آن چیزی است که در دیدگاه مردم دیگر است. مردم عادی هر موجودی را به چشم استقلال می نگرند، آن گاه بین آن و خدا رابطه خلق و خالقی می بینند، ولی در منظر عارف اصل وجود، خداست و دیگران پرتوی از اویند.


مرحوم حکیم سبزواری می فرماید: «اینکه وجودات، در ذات خود وابسته و فقیراند ـ و به عبارت دیگر عین وابستگی اند ـ توحید خاص است و شایسته توحید شریعت هم همین است. به یقین پدیده های هستی فقر محض و نیاز صرف به بی نیاز تمام و فوق تمام اند».


سپس ایشان توحیدی که غیر از این باشد را با شدیدترین لحنی مردود می شمارد و از ساحت شریعت دور می داند.


امام حسین علیه السلام در قسمت پایانی دعای عرفه این چنین با خداوند سخن می گوید: «چگونه به آنچه در هستی خود محتاج توست، بر وجود تو استدلال می شود؟ آیا غیر تو ظهوری دارند که تو نداری تا اینکه به واسطه او در نظر ما جلوه کنی؟ کی پوشیده بودی تا محتاج دلیلی باشی که تو را ظاهر کند؟ و چه زمانی از ما دور بودی تا آثار تو ما را به سویت هدایت کرده و برساند؟ کور است چشمی که تو را مراقب و نگاهبان خود نبیند ...»

جمعه 17/6/1391 - 11:32 - 0 تشکر 546961


عرفان نظری و عملی


اهل عرفان برای آن دو قسم بیان کرده اند، یکی نظری و دیگری عملی. عرفان نظری، مطالب و حقایقی است که در کتابهای مربوط به آن به صورت علمی و فنی بیان شده است و طی آن، مقامات انسان و کیفیت رابطه موجودات با مبدأ، به گونه مبسوط بحث شده است.


عرفان عملی، شیوه ها و طرق و اذکار و دستورالعملهایی است که باید شخص سالک به کار بندد و با طی مراحل و منازلی، خود را به سرمنزل مقصود برساند و به مقامات عالیه عبودیت دست یابد.


در این جا این سؤال مطرح است که آیا برای رسیدن به عرفان عملی، کسب عرفان نظری با آن همه پیچیدگی ها و تفصیل آن لازم است؟ جواب این سؤال منفی است که در پاسخگویی به پرسش اصلی این نوشتار، حائز اهمیت است. البته در صورت امکان، جمع بین این دو بسیار باارزش است ولی می توان بدون تحصیل عرفان نظری نیز، با صعود از نردبان عرفان عملی، بر قله های رفیعی از کمال انسانی دست یافت و به قرب الهی رسید.


یکی از بزرگان علم و معرفت می فرماید: «... محقق است که کسانی مؤید به تأییدات الهی، بدون تحصیل عرفان نظری، از راه عرفان عملی، صاحب چنان اقتداری می شوند، که صاحبان عرفان نظری در مقابل آن عاجزند. و به قول عارف سنایی:


اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی





چرا آن قبله کل نانویسا بود و ناخوانا»




نمونه بارز این موضوع، بسیاری از رزمندگان و شهیدان دوران دفاع مقدس اند، که بی آنکه حتی آشنایی اندکی با محصولات عرفان نظری و اصطلاحات آن داشته باشند، ره صد ساله را یک شبه پیمودند، و تا جایی به پیش رفتند که به همه دنیا و آنچه در آن است، خنده تمسخر زدند و برای فرو نشاندن عطش عشق خود به خدا، در عنفوان جوانی جز شهادت به چیز دیگری نیندیشیدند. همانها که با جرعه های ناب عرفانی و قرآنی آن مرد الهی سرمست می شدند و عاشقانه و بی پروا دست از همه چیز شسته و به سوی کوی دوست بار سفر می بستند و بسیاری از عارفان نظری را در پیشگاه خود خجل می ساختند.





نمونه دیگر این مسأله در دوران معاصر «رجبعلی خیاط» است. او بدون اینکه تحصیلی در این باره داشته باشد، با یک مبارزه و جهاد عظیم با نفس، چشم برزخیش باز می شود و رفته رفته بر اثر مراقبت و حرکت پی گیر، به عالیترین مقامات عرفانی دست می یابد و با آنکه در مسایل احکام از یکی از مراجع بزرگ عصر خود تقلید می کرده است، در عرفان عملی به جایی رسیده که عده زیادی از صاحبان فضل و دانش را در پیشگاه خود خاضع کرده است.



جمعه 17/6/1391 - 11:32 - 0 تشکر 546962

مراتب عرفان عملی


عارف و حکیم بزرگ مرحوم ملاهادی سبزواری در مراتب عرفان عملی می نویسد:


«این مراتب عبارتند از 1ـ تهذیب ظاهر و باطن 2ـ جداسازی خود از رذایل 3ـ زینت دادن خویش به فضیلتها و به عبارت دیگر: تجلیه و تخلیه و تحلیه 4ـ فانی شدن در حق. «تجلیه» این است که ظاهر را با آداب و احکام الهی مزین کنی و «تخلیه» یعنی دور ریختن رذیلتهای اخلاقی مانند بخل و حسادت و کبر و نظایر آن. و همچنین ترک شروری که از ناحیه زبان و شکم و شهوت جنسی برمی خیزد که به فرموده نبی اکرم صلی اللّه علیه و آله هر کس از پلیدی این سه چیز بپرهیزد از همه زشتیها فاصله گرفته است. و اما «تحلیه» آراییدن خود به زیور اسماء و صفات الهی و متّصف شدن به اخلاق خدایی است که در حدیث نبوی صلی اللّه علیه و آله آمده است: «تخلقوا باخلاق اللّه » اخلاق و منش الهی را در خود پیاده کنید و رنگ و بوی خدایی به اخلاق و رفتار خود دهید. و اما فنا دارای مراتبی است 1ـ محو 2ـ طمس 3ـ محق. «محو» این است که بنده کارهای خود را در افعال الهی فانی کند و به کار خود به دیده استقلال ننگرد.


«طمس» فانی شدن صفات بنده در صفات خداوند است که هیچ یک از سجایا و اوصاف کمال خود را، جز از او نبیند.


«محق» یعنی فنای وجود عبد در وجود الهی».


و به قول عارف شبستری:


وصال حق ز خلقیت جدایی است


ز خود بیگانه گشتن آشنایی است


چو ممکن گرد امکان برفشاند


به جز واجب دگر چیزی نماند


وجود هر دو عالم چون خیال است


که در وقت بقا عین زوال است


نه مخلوق است آن کو گشت واصل


نگوید این سخن را مرد کامل


عدم کی راه یابد اندر این باب


چه نسبت خاک را با ربّ ارباب


عدم چِبْبوَد که با حق واصل آید


وز او سیر و سلوکی حاصل آید


اگر جانت شود زین معنی آگاه


بگویی در زمان استغفراللّه

جمعه 17/6/1391 - 11:33 - 0 تشکر 546963


زن و مرد و انسانیت


نکته دیگر، توجه به نقطه اشتراک و جدایی زن و مرد است.


اهل فلسفه و منطق، در تعریف انسان، جز عنصر حیوانیت و ناطقیت، چیز دیگری را لحاظ نکرده اند و حتی ضاحک بودن را خارج از حقیقت او دانسته اند و جنسیت را در ردیف اموری همچون شاعر و خطیب بودن برشمرده اند که موجب پیدایش صنف در افراد انسانی می شود و به عبارت دیگر این گونه امور، تقسیمی است که در درون نوع انسان اتفاق می افتد.


خطابات قرآنی نیز آنجا که توجهش به نوع انسان است، مذکر و مؤنث ندارد.


اینچنین نیست که خطابهای قرآنی چون ـ جز در موارد معدود ـ به صیغه مذکر آمده در اصل متوجه مردان باشد و زنان را از جهت اینکه با آنان در بسیاری از احکام شریکند در بر گیرد، بلکه در این موارد، گرچه خطاب صورت مذکر دارد، ولی مخاطب آن، از همان آغاز، همه مؤمنان از زن و مرداند. مانند اینکه افعالی که در قرآن کریم یا احادیث رسیده از معصومان علیهم السلام به خداوند نسبت داده می شود، در قالب مذکر است، در حالی که اساسا خداوند منزّه از هر گونه جنسیتی است.


بر این پایه، مسایل و موضوعاتی که مربوط به نوع انسان است، اختصاصی به زن یا مرد ندارد و مسأله معرفت و عرفان از مهمترین این مسایل است.



جمعه 17/6/1391 - 11:33 - 0 تشکر 546964


از ویژگیهای معارف الهی


یکی از ویژگیهای علوم و معرفتهای الهی نسبت به علوم طبیعی آن است که اگر در علوم مادی، تحصیل نقش اول را دارد و عامل اصلی محسوب می شود، در علوم الهی، طهارت روح و تقوا و تزکیه نفس، مؤثرترین عامل به حساب می آید، گرچه علوم طبیعی هم، چنان چه با معنویت توأم شود، فرآورده ها و محصولات آن شیرین تر خواهد بود ولی این ضرورت و نیاز در علوم و معارف مربوط به مبدأ و معاد و مقامات انسانی، بیشتر و شدیدتر است.


«لیس العلم بکثرة التّعلّم بل هو نور یقع فی قلب من یرید اللّه ان یهدیه»؛


علم ـ حقیقی ـ با کثرت تحصیل قابل کسب نیست بلکه چنین دانشی، در حقیقت نوری است که خداوند در دل هر کس بخواهد هدایتش کند ـ قلبهای مستعد و باتقوا ـ قرار می دهد. تحصیل می تواند زمینه ساز چنین دانشی باشد.



جمعه 17/6/1391 - 11:34 - 0 تشکر 546967

گرفتاریهای خانه و دستیابی به عرفان


مشغله های زن در درون خانه و زندگی، اگر با برنامه ریزی و نظم همراه باشد، هیچ مانعی بر سر راه تحصیل معرفت و دانش نیست. کم نیستند زنان باهمتی که در عین اشتغالات زیاد خانه داری و تربیت فرزندان، به عالی ترین مدارج علمی رسیده اند، ولی گذشته از این، گرفتاریهای زندگی هرچه باشد تنها می تواند در راه تحصیلات نظری زن مانع ایجاد کند، ولی به هیچ وجه نمی توان آن را عاملی بازدارنده در راه پیمودن مدارج عرفان عملی و قرب الهی به حساب آورد. بلکه این گونه اشتغالات اگر با قصد قربت و با نیتهای پاک انسانی و الهی صورت پذیرد، خود به عنوان عمل صالح، کارآمدترین عامل در جهت ارتقا و جهش به سوی آرمانهای بلند است.


گفتیم مهمترین مسأله در باب عرفان، توحید است، که بر پایه ایمان و تصدیق قلبی استوار است و همچنان که از جریان معروف گفتگوی پیامبر گرامی(ص) با آن پیرزن نخ ریس، که چرخ نخ ریسی خود را از حرکت نگه داشت و از همان، بر وجود فرمانروایی مقتدر بر هستی استدلال کرد مشهود است، اعتقاد به توحید و وصول به حقیقت آن نیازمند برهانهای دقیق و دشوار فلسفی نیست و از ساده ترین راهها اگر با هدایت عقل و منطق باشد نیز قابل کسب است.


وقتی توحید واقعی به آن گونه که قبلاً اشاره شد در دل انسانی جلوه کرد، رسیدن به مراتب بالاتر آن، گرچه بدون تحصیل عرفان مدرسه ای و نظری ممکن است، ولی نیازمند همتی والا در جهت عرفان عملی است و آنچنان که پیش از این گفتیم، دستیابی به آن به طی مراحلی بستگی دارد، که پیمودن آن به اراده ای قوی، مراقبتی پی گیر و جهادی عظیم، احتیاج دارد و وقتی هم حاصل آید نه تنها دنیا که نعمتهای آخرت هم با همه وسعت و عظمت آن، در قبال آن بی ارزش است، ولی همواره باید این حقیقت را در نظر داشت که به فرموده قرآن کریم: «و أَن لیس للانسان الاّ ما سعی و أنّ سعیه سوف یری» برای انسان جز نتیجه، تلاش و عملش چیز دیگری نیست و قطعا ثمره کوشش خود را در آینده خواهد دید.

جمعه 17/6/1391 - 11:35 - 0 تشکر 546970


راهکارهای لازم در عرفان عملی


کسی که خواهان سلوک عرفانی و وصول به کمال انسانی و لقای الهی است ناگزیر از اموری است که بی آن، دستیابی به این هدف عالی ناممکن است که برخی از آنها را فهرست وار از نظر می گذرانیم:


1ـ توبه از گناهان و ترک عادات زشت و نیز عادات و رسوم متعارفی که توجه به آن او را از سیر معنوی و روحانی باز می دارد.


2ـ اراده و عزم حرکت؛ این اراده باید آنچنان پولادین باشد که شکننده ترین و فریبنده ترین امور، او را از مقصد منحرف نکند.


3ـ رفق و مدارا؛ و این بدان جهت است که نفس از تحمل بار گران منزجر گشته و سالک را از ادامه مسیر به ضعف کشانده و باز می دارد.


4ـ ثبات و دوام؛ و مقصود از آن این است که بر هر کاری که عزم فعل آن کنی و یا هر عملی را که تصمیم بر ترک آن بگیری قطعا در صورتی به ثمر خواهد نشست که بر آن مداومت و استمرار باشد.


5ـ مراقبت و مواظبت بر وفا به پیمان و آنچه بر آن عزم کرده است.


6ـ حسابرسی از خود در ساعتی معین از شبانه روز


7ـ مؤاخذه و تنبیه و ادب کردن خود در صورت ظهور خلاف آنچه بر آن متعهد شده است. با روزه گرفتن و صدقه دادن و وادار کردن خود به کاری که نفس را دشوار آید و بر او سخت باشد، در چارچوبه شرع.


8ـ شتاب و سرعت به سوی آنچه بر انجام دادن آن پیمان بسته است پیش از آنکه وسوسه های شیطانی او را از آن کار باز دارد.


9ـ ارادت و خالص کردن باطن و محبت نسبت به خداوند و اولیای الهی


10ـ رعایت ادب و احترام و تعظیم نسبت به خداوند و قوانین الهی و اولیای دین


11ـ اخلاص و پرهیز از ریا و طمع و تطهیر قلب از محبت دنیا، عجب، کبر، حسد و سایر صفات رذیله


12ـ پرهیز دادن زبان از غیبت، تهمت، دروغ و سایر معاصی برخاسته از آن و نیز ترک زیاده گویی و پرگویی و سخن بی فایده


13ـ شب زنده داری در مقداری از سحر و نافله شب با آداب آن به قدر طاقت


14ـ با وضو بودن دائمی بویژه وقت خواب


15ـ مخالفت با تمایلات و کششهای نفسانی حتی در موارد حلال به قدر طاقت


16ـ تلاوت زیاد و باتدبر آیات قرآنی در شبانه روز و رعایت تعقیبات نماز و دعاهای وارده از معصومان علیهم السلام در مناسبتهای مختلف


17ـ توسل دائم به اهل بیت عصمت علیهم السلام بخصوص حضرت ولی عصر(عج). جان کلام در این باره در کلام امام العارفین حضرت صادق علیه السلام منعکس است. آن بزرگوار فرمودند: «خداوند به حضرت موسی وحی فرمود که سه خصلت اند که هیچ امر دیگری مانند آن سه، بندگان مرا به من نزدیک نمی کند. حضرت موسی از خداوند در باره آن سه چیز پرسید. خداوند در پاسخ فرمود: زهد در دنیا و پرهیز از گناهان و گریه از خوف من. حضرت موسی عرض کرد برای چنین کسی چه پاداشی معین شده است؟ خداوند به او وحی کرد: اما زاهدان نسبت به دنیا، جایگاهشان بهشت است. و گریه کنندگان از خوف من، در عالی ترین مقامی جای دارند، که هیچ کس با آنان در آن مقام شریک نیست. و پرهیزکاران نیز، از تفتیش اعمالشان در زمانی که سایر مردم را نسبت به اعمالشان حسابرسی و تفتیش می کنم، برکنار خواهند بود.»


امام خمینی رضوان اللّه علیه در مورد خصلت اول این چنین می نگارند: «معلوم است کسی که توجه قلبش به آخرت باشد امور دنیا و کارهای صعب آن در نظرش حقیر و سهل شود و این دنیا را متغیّر و متصرّم و عبورگاه خود و متجر و دارالتربیه خود داند و به هیچ یک از سختی و خوشی آن اعتنا نکند و احتیاجات او کم گردد و افتقارش به امور دنیا و به مردم آن کم شود و غنای ذاتی و قلبی پیدا کند. پس، هرچه به این عالم به نظر عظمت و محبت نگاه کنی و قلبت علاقه مند به آن شود به حسب مراتب محبت، احتیاجات زیاد شود و فقر در باطن و ظاهر تو نمایان شود و امورت متشتّت و در هم شود و قلبت متزلزل و غمناک و خائف شود، و امورت بر وفق دلخواه انجام نگیرد و آرزو و حرصت روزافزون گردد و غم و حسرت بر تو چیره شود و یأس و حیران در دلت جایگزین گردد».


در مورد گریه و تأثیر بی بدیل آن بر سازندگی و تکامل نفسانی آدمی نیز روایات زیادی از معصومان علیه السلام وارد شده است که پایان کلام را به نقل یکی از آنها زینت می دهیم.


از رسول اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: «اِذا بَکی العَبْدُ مِنْ خَشْیَةِ اللّه ِ تَتَحاتُّ عَنْه الذُّنُوبُ کَما یَتَحاتُّ الوَرَقُ فَیَبْقی کَیَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّه؛ هرگاه بنده از خوف الهی گریه کند مانند ریزش برگ درختان گناهان او فرو می ریزد و مانند روزی که از مادر زاده شده از معصیتها پاک می شود.»


و روشن است تمامی این راهکارهایی که شمه ای از آن بیان شد اموری هستند که با مشغله های بانوان در خانه منافاتی ندارد


و با همت والایی که در بسیاری از آنان مشاهده می شود عمل به این موارد با وجود گرفتاریهای درون خانواده کاملاً قابل جمعند و حداقل این است که اگر کسی موفق نشد به عرفان به معنای اصطلاحی آن دست یابد خشنودی خداوند را نسبت به خود کسب کرده است و این نهایت نیکبختی و سعادت است.


مجله حوزه



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.