• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 921)
جمعه 17/6/1391 - 8:19 -0 تشکر 546528
زلزله زده گان و روانشناسی

 

 

 به هنگام زلزله سال 2008 در چین تعداد زیادی از روانشناسان این کشور به دلیل حس وظیفه شناسی به کمک بازماندگان از زلزله شتافتند تا با استفاده از تخصص خود بتوانند مرهمی بر آلام این افراد باشند. اما متأسفانه به دلیل اینکه بیشتر آنها در خصوص روانشناسی در بحران چیزی نمی‌دانستند دچار مشکلات زیادی شدند. اینها نکاتی است که ما تأکید می‌کنیم قبل از اعزام روانشناسان به منطقه زلزله‌زده باید به ایشان یادآوری کرد.

مراحل تغییرات احساسی و شناختی بازماندگان از زلزله

 
 

جمعه 17/6/1391 - 8:21 - 0 تشکر 546529

غم یک پاسخ فیزیکی، عاطفی، جسمانی، شناختی و روحی است نسبت به از دست دادن دارایی‌های مهم فرد حال چه به صورت واقعی و چه به صورت تهدید زندگی عزیزان، اموال، محیط زندگی یا هر چیز دیگری که فرد به آنها وابسته است. به قول "جان بالبی" (پدر نظریه وابستگی) ما غمگین می شویم زیرا به لحاظ زیست شناختی تمایل به وابستگی داریم.



جمعه 17/6/1391 - 8:22 - 0 تشکر 546530

این جمله بالبی تأثیر غم در شرایط کلی را نشان می‌دهد در حالیکه در هنگام یک بحران که مرگ را همه جا می‌بینیم تفکرات خاصی نیز با تجربه بازماندگان آمیخته می‌شود. در زیر به مراحل غم که بعد از زلزله ممکن است بر قربانیان زلزله حادث شود، اشاره می‌کنیم:



جمعه 17/6/1391 - 8:22 - 0 تشکر 546531

مرحله اول: بی‌حسی


فقدان هر نوع احساسی بلافاصه بعد از وقوع زلزله، اولین واکنش استرسی مردم این بود که (میزان و شدت) تهدید نسبت به خودشان را پردازش ‌کنند. بازماندگان بلافاصله شروع به اندازه‌گیری میزان مرگ و میر و تخریب کردند. بیشتر مردم در ابتدا هیچ چیزی حس نمی‌کردند. نمی‌توانستند درک کنند که چه اتفاقی افتاده است. اولین نگرانی آنها بستگان نزدیک‌شان بود، تعداد زیادی از آنها جان سالم به در نبرده بودند. کسانی که تک فرزند بودند، نگران‌ شان همکلاسی‌هایشان بود چرا که سیاست تک فرزندی در چین باعث شده بود که همکلاسی برای کودکان به اندازه خویشاوندان مهم باشد. بیشتر مردم گیج و درمانده بودند و نمی‌توانستند فکر کنند. پس‌لرزه‌هایی که بعد از زلزله اصلی می‌آمد .


جمعه 17/6/1391 - 8:23 - 0 تشکر 546532

این نگرانی را با خود به همراه داشت که ممکن است حالا که زنده مانده‌اند در پس لرزه بعدی بمیرند. علیرغم بی‌حسی عمیق در احساسات، هرگز تا کنون اینقدر نسبت به صدا و حرکت ناگهانی حساس نبودند و کوچکترین جنبش یا صدایی موجب وحشت آنها می‌شد.

جمعه 17/6/1391 - 8:23 - 0 تشکر 546533

مرحله دوم: شوک


وقتی که از حالت بی‌حسی درآمدند و توان شناختی آنها بازگشت، شروع به تشخیص عمق فاجعه کردند. واکنش‌ها آغاز شد اما واکنش‌هایی بی‌هدف و بی‌فایده. ناباوری شایع‌ترین واکنش بود که در آن افراد از اینکه آیا این شرایط واقعیت دارد یا نه سوال می‌کردند. و می‌خواستند ذهن خود را از مرگ و تخریبی که در پیرامون خود می‌دیدند، پاک کنند. آنها از گروه‌های نجات می‌پرسیدند:" چه شده؟ چه بر سرشان آمده؟" در حالی که همه چیز مثل روز واضح بود! اما آنها نیاز به یک تأکید کلامی از وقوع فاجعه داشتند. از نظر جسمانی آنها دچار لرزش شده بودند، به سختی نفس می‌کشیدند و توانایی انجام ساده‌ترین کارها را  نداشتند مثلا نمی‌توانستند حتی نام خود را بگویند.



جمعه 17/6/1391 - 8:24 - 0 تشکر 546535

مرحله سوم: خشم


همانطور که آنها از شوک بیرون می‌آمدند، خشم ظاهر می‌شد. مشاوران اغلب جا می‌خوردند وقتی که در معرض خشم مردم قرار می‌گرفتند. مردم بر سر آنها که به کمکشان آمده بودند، فریاد می‌زدند و به خاطر آنچه که بر سرشان آمده مشاوران را سرزنش می‌کردند.  در این شرایط فرد بازمانده نیاز دارد که کسی را سرزنش کند. آنها اغلب درباره اینکه خدا بر آنها خشم گرفته سخن می‌گویند، یا اینکه چرا دولت خطر را به آنها گوشزد نکرده، یا اینکه چرا گروه‌های امداد و نجات جان کسانی را که دوستشان داشته‌اند، نجات نداده‌اند، و به مشاوران می‌گفتند آنها نمی‌توانند درد آنها را بفهمند چون کسی را از دست نداده‌اند!



جمعه 17/6/1391 - 8:24 - 0 تشکر 546536

مرحله چهارم: اضطراب


بعد از این مرحله ترس از بقا، شخص بازمانده از زلزله را نسبت به کوچکترین صدای مزاحم و حرکت ناگهانی بسیار حساس کرده بود. ترس از اینکه مرگ هنوز در همین نزدیکی است. هر پس‌لرزه حملات اضطرابی جدید و واکنش وحشت و هراس را در بازمانده‌ها ایجاد می‌کرد. این حساسیت شدید حتی در مناطق دورتر از شانگهای که از محل زلزله فاصله داشت نیز، دیده می‌شد. برای مثال یک هفته بعد از زلزله در یک مغازه شیشه‌فروشی در مرکز شانگهای شیشه‌ها شکست و همه مردم نزدیک به این محله واکنش‌های اضطرابی وحشتناکی نشان دادند. در شرایط عادی در چنین شرایطی مردم معمولا تنها کنجکاو می‌شوند که شیشه کجا شکسته است.



جمعه 17/6/1391 - 8:24 - 0 تشکر 546537

مرحله پنجم: احساس تنهایی


زمانی که حس اولیه بقای شخصی از بین رفت، تشخیص اینکه مردم زیادی تنها شده‌اند و وابستگانشان را از دست داده‌اند به شدت به آنها صدمه می‌زند. درک اینکه زنت، شوهرت یا فرزندت کشته شده‌اند و تو زنده مانده‌ای در تو این آرزو را ایجاد می‌کند که به عقب برگردی. بازماندگان نمی‌دانند که بعد از این چه باید بکنند. چگونه دوباره زندگیشان، خانواده‌شان و خانه‌شان را بسازند حالا که تنها هستند و کسانی که دوستشان می‌داشتند، آنها را تنها گذاشته‌اند، و این فکرها مغز آنها را میخکوب می‌کند. رفتار مشاوران باید نسبت به این افراد بسیار تسکین‌دهنده باشد، با دقت به غم‌شان گوش کنند اما باید به دقت حواسشان باشد که قربانی به آنها وابسته نشود چرا که در این مرحله قربانی به شدت دوست دارد که کسی را جایگزین کسانی کند که از دست داده است. زیرا مشاوران زمانی آنجا را ترک خواهند کرد و ممکن است سهواً حس فقدان را غم‌انگیزتر و بدتر کنند.



جمعه 17/6/1391 - 8:24 - 0 تشکر 546538

مرحله ششم: خستگی و درماندگی


زندگی در پناهگاه موقت و آب و غذای بسیار ابتدایی در بسیاری از بازماندگان این حس را به وجود می‌آورد که به لحاظ عاطفی خالی شده‌اند و به لحاظ فیزیکی کوفته‌اند. جستجوی مرگ، تشخیص فقدان دائمی عزیزان در بازماندگان احساس ناامیدی مطلق را ایجاد می‌کند به طوری که کوچکترین اتفاقی بازمانده انرژی آنها را تحلیل خواهد برد. آنها احساس می‌کنند که تمرکز ندارند و قادر نیستند تمرکز کنند و واقعا هم نمی‌توانند. اشتها ندارند یا مثل ربات‌ها غذا می‌خورند یعنی چیزی از غذا خوردن نمی‌فهمند. ممکن است از بیخوابی، خواب آشفته و مضطرب و کابوس رنج ببرند. حساسیت فزاینده آنها بدین معنی است که مرتب در حال اسکن کردن محیط به لحاظ خطرناک بودن آن هستند و مدام به دنبال افراد مهم زندگیشان هستند گرچه می‌دانند که آنها دیگر زنده نیستند.


م

جمعه 17/6/1391 - 8:25 - 0 تشکر 546539

رحله هفتم: آرزوی بازگشت به عقب

در این زمان بازماندگان تنها می‌خواهند که همه چیز به عقب برگردد، به قبل از فاجعه. و درمی‌یابند که آرزو دارند این اتفاقات رخ نمی‌داد و چرا همه چیز نمی‌تواند به عقب برگردد. آنها خودشان را متقاعد می‌کنند که وابستگان و دوستانی که مرده‌اند، به نوعی زنده‌اند و دوباره در گوشه و کنار قدم خواهند زد و به آنها خواهند گفت که این دروغی بیش نیست و آنها زنده‌اند. این امر ممکن است علیرغم وجود شواهد بسیار دال بر کشته شدن نزدیکان آنها، هنوز هم برای بازماندگان اتفاق بیفتد.



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.