"دی 65 از شادگان اعزام شدیم. متولد شادگانم ولی بزرگ شده خرمشهر. جنگ كه شروع شد، ساكن شادگان شدیم. 19 سالم بود. دی اعزام شدیم، ششم اسفند مجروح شدم."
آرام تعریف میكند: "اعزاممون كردن پادگان حمیدیه. روزای جنگ بود، به خاطر عملیات و نیاز جبهه، دوره آموزشی خیلی كوتاه شده بود. معمولیش 45 روزه ولی بعد از 10 روز گفتن به نیرو نیاز دارن. بردنمون جزیره مجنون. تو اون 10 روز فرصت نشد چیز زیادی یادمون بدن، ولی خودم قبل سربازی سه ماه رفته بودم جبهه. داوطلبانه از شادگان رفته بودم.
توی جِزیره مجنون كارمون دیدهبانی بود، روی دكل. اطلاعاتیها توی جبهه دو گروه بودن، یه گروه كه میرفتن توی خاك عِراق و اطلاعات میگرفتن، یه گروه هم كه ما بودیم، از رو دكل دیدهبانی میكردیم. منطقه رو زیر نظر داشتیم. هر چی میدیدیم یادداشت میكردیم و به قرارگاهمون اطلاع میدادیم.