همکاری خود شما با این گروه چطور شروع شد؟ چی شد که سراغ شما آمدند؟
- من رفاقت طولانی با این دوستان داشتم، با آقای جبلی حتی قرار بود در فیلم «خواب سفید» همکاری کنیم که نشد. مسلما این من بودم که مترصد همکاری خیلی نزدیک بودم تا اینکه سال 88 که می خواستند بعد از 16 سال دوباره کار کنند، گفتندن نیاز داریم یک نفر دیگر با ما همراهی کند. به گفته خودایشان، کسی که ما را هل بدهد. لطف کردندو من را دعوت به کار کردند و خیلی زودتر از آنچه خودمان تصور می کردیم، از لحاظ نگاه و سبک کار و شوخی ها به هم نزدیک شدیم. ضمن صحبت های اولیه، دیدیم به قول آقای طهماسب، عروسک در فضای بیرون خطرناک است؛ اختلاف ابعاد مانع باور پذیری اش می شود. پس به ناچار باز هم باید کار را در استودیو انجام دهیم. بعد تصمیم گرفتیم در محتوا تغییر ایجاد کنیم: مهمان هایی را دعوت کردیم تا عروسک ها کنار این مهمان ها باشند. هماهنگی این مهمان ها کار سختی بود، با این حال همه با رضایت خاطر آمدند. حتی آقای حاتمی کیا می گفت بچه هایم به من اصرار کردند که برو! به خاطر خاطرات مشترکشان با کلاه قرمزی.
این هم از اتفاقات نادر تلویزیون است ...
- بله. ما همه آیتم ها را یک ماه قبل اتود زبده بودیم. یعنی مهمان ها یک بار آمده بودند و به قول آقای طهماسب خیالشان راحت می شد که قرار نیست از اعتبارشان خرج کنیم؛ برعکس چیزی به اعتبار آنها در ذهن بیننده اضافه می کنیم. ضمن اینکه گرچه به ظاهر هیچ فیلمنامه ای وجود نداشت اما همه می دانستند چه اتفاقی قرار است بیفتد. همه آیتم ها در تمرین ضبط می شد و بعد اصلاح می شد. به طور خلاصه ما سه نفر (آقای طهماسب، آقای جبلی و من) مرتب با هم راجع به اینکه چه محورهایی به طور کلی باید مورد توجه قرار بگیرد و اینکه هر روز و در هر آیتم مجزا، چطور به آن موضوع پرداخته شود و از کدام بخش از تمرین ها برای هر آیتم استفاده شود، صحبت می کردیم و در آخر من، نتیجه بحث ها را در یک جدول به تفکیک روز می نوشتم و به آقای طهماسب تحویل می دادم. ایشان به جزئیات هر آیتم اضافه می کردندو ما با این جنس از متن سر صحنه می رفتیم. این اتفاق عینا در عید امسال هم تکرار شد.
ظاهرا در معرفی و انتخاب افرادی مثل محمدرضا هدایتی هم نقش داشتید...
- بله، هدایتی را من پیشنهاد دادم. در آن زمان هنوز نه عروسک داشتیم نه صدایی وجودداشت. یکی از مثال هایی که می گویم چیزی که از نظر ما قاعده ندارد اما از نظر خود آقای طهماسب و جبلی قاعده دارد، همین انتخاب صدای عروسک هاست که در هر مورد، به شکل خاص آن عروسک انتخاب می شود. مثلا در مورد پسرعمه زا ما با عروسک پدر بزرگ سروناز از آدم ها تست صدا می گرفتیم. یعنی اول صدا انتخاب شد، بعد خانم محبوب آمدند و عروسک ساخته شد. این مراحل در مورد مثلا آقای همساده برعکس بود. یعنی اول عروسک ساخته شد، بعد با تست برایش صدا و شخصیت پیدا شد. نکته مهم در صدای عروسک، این نیست که چقدر بانمک است؛ باید مسیر فکری عروسک توسط صدا کشف شود، و این جادوی آقای طهماسب و آقای جبلی است.
برای خودشان این مسیر مشخصی است؟
- مسیر مشخص نیست اما اهداف مشخص است. مثلا می دانند پسرعمه زا قرار است بشود کلاه قرمزی که سال 72 نامفهوم حرف می زد اما بدوی تر که این بدویت برای خودش قصه هایی می آورد. امیر سلطان احمدی (عروسک گردان پسرعمه زا) معرف یکسری از این دوستان جوان بود که همگی در پروسه تمرین ها و برنامه های دو ساله کلی رشد کردند. تمام این حرکات و جزئیات توی تمرین ها با نگاه بسیار حرفه ای طهماسب و جبلی سره و ناسره می شود. مثلا این هم که پسر عمه مدام خودش را بخاراند پیشنهاد امیر بود که به سرعت تثبیت شد. یا تکیه کلام ها بعد از اینکه چندین و چند پیشنهاد داده می شد (از طرف آقای طهماسب و جبلی و تا حدود کمتر با پیشنهاد من) از میان آنها چند کلام انتخاب و تثبیت می شد.