مدیریت و رهبری در نگاه شهید بهشتی
نگاه مادی به مفهوم مدیریت و رهبری، نگاه معمول جامعه امروز است. معتقدان به این مفهوم طبعاً با دادههای مکتب های دینی کاری ندارند و یا ذهنیتی که از دین دارند با تفسیرهای مادی همراه است.
یکی از برکات پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، در ایران اینست که در نظر و عمل، مفهوم مدیریت و رهبری دینی را متجلی کرد. این رویداد، از آنجا که تحول چشمگیری در بینش مدیریت و رهبری در عصر حاضر است، دارای اهمیت زیادی است. در اینجا درصدد ارزیابی عملکرد مدیریتها و مشخص کردن میزان کامیابی یا ناکامی آنها نیستیم. این، مقوله ایست که به مدیران یعنی عناصری که مسئولیتها را برعهده میگیرند مربوط میشود و خارج از مبحثی است که این مقاله عهدهدار بررسی آنست. آنچه اکنون مورد تاکید میباشد، مطرح شدن اصل بینش غیرمادی در مقوله مدیریت و رهبری در عصر حاضر است.
این بینش، بعد از آنکه به اصل ضرورت حکومت و نظام اجتماعی برای اداره جامعه بعنوان اصل موضوعی مینگرد، حاکمیت را مخصوص خدا(9) و اعمال آنرا حق کسانی میداند که دارای قدرت استنباط احکام الهی و برخوردار از عدالت، شجاعت، مدیریت، تدبیر و دارای شناخت صحیح از جهان هستند.(10) در این بینش، کسانی که اعمال حاکمیت را برعهده دارند، در واقع عهدهدار تامین مشارکت مردم در تمام مراحل تصمیمگیریهای سیاسی و سرنوشت ساز برای همه افراد جامعه هستند تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دستاندرکار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبری گردد.(11)
این بینش که از یکسو مدیریت و رهبری افراد آشنا به مکتب را در نظر دارد و از سوی دیگر مشارکت همه مردم در تصمیمگیریهای سرنوشت ساز و پیمودن مسیر تکامل را برای افراد و جامعه تضمین میکند، بینش مورد قبول و تاکید شهید بهشتی است و ایشان فلسفه اعتقاد به چنین بینشی را در تعریفی که از جامعه اسلامی دارند بیان میکنند. از نظر شهید بهشتی "جامعه اسلامی، جامعه انسان مدنیت یافته، انسان شکل گرفته، انسان هدایت شده، نظام هدایت شده، نظام همراه با قدرت و حکومت، نظام همراه با نقش تعیین کننده و حکومت آگاه عادل" است.(12)