مثلاً یک پسربچه دلش به یک ماشین اسباببازی خوش میشود و یک بزرگسال دلش به یک ماشین واقعی. اما در حقیقت هر دوی اینها اسباببازیهایی هستند برای سنین مختلف!
وقتی یک انسان عارف و وارسته که حقیقت معنای زندگی را درک میکند و «متاع دنیا» در نظر او بیارزش است، به این دو نگاه میکند هر دو را اسباببازی میبیند. مثلاً تصور کنید انسانی مانند حضرت آیتا... بهجت یا مثلاً حاج اسماعیل دولابی یا مرحوم آیتا... قاضی، آن عارف یگانه و بزرگ وقتی به این دو ماشین نگاه میکنند که یکی وسیله سرگرمی کودکان و دیگری وسیله سرگرمی بزرگترهایشان است، ارزش این دو در نظرشان چقدر متفاوت است؟
از نظر آنها هر دوی اینها وسیله است.
یکی برای عبور از دوره کودکی و دیگری برای عبور از دوره کودکی دوم انسان که در آن علاقههایش زیاد تغییر نکرده و فقط اسباببازیهایش تغییر کرده است.