تا بوده زنان در خانوادهها حكم پیچ و مهرههایی را داشتهاند كه مانع از گسستن خانواده از هم میشدهاند. اما این روزها آمارهای نگرانكننده شوهركشی نشان میدهد كه صدای پیچ و مهرههای سست برخی خانوادهها به گوش میرسد.
تهران امروز: آمارهای منتشر شده از سوی مراجع انتظامی نشان میدهد سهم شوهركشی از قتلهای خانوادگی 6 درصد است و پژوهشهای انجام شده اعلام میكند كه «خیانت شوهر» علت 67 درصد قتل مردان از سوی همسرانشان بوده است.این در حالیست كه 95 درصد زنان شوهركش با نقشه قبلی، شوهران خود را به قتل رساندهاند. آمارها تكاندهنده است. در استان تهران نسبت زنان زندانی متهم به همسرکشی به کل زندانیان زن،۲۱درصد و این رقم برای مردان ۱۸ درصد است.
در استان خوزستان این آمار به ۹ درصد زن و ۵ درصد مرد میرسد و زندان گلستان هم در مقابل 6 درصد زن همسرکش، فقط دو درصد مرد همسرکش دارد.به گفته دكتر مجید ابهری، متخصص علوم رفتاری و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی «در حالی كه مردان بدون نقشه قبلی و به صورت آنی مرتکب قتل همسران خود میشوند، زنان در 95 درصد قتلها با نقشه قبلی و کمک شخص سوم شوهران خود را از پا در میآوردند.»به این ترتیب همین كه صفحه حوادث نشریات را ورق بزنی، سرگذشت زنانی را میبینی كه دستانشان را به خون شوهر خود آغشته كردهاند؛ زنانی كه قرار است با انتشار داستان زندگیشان به درس عبرتی برای دیگران مبدل شوند.دكتر ابهری میگوید:« خشونت در پروندههای همسرکشی افزایش یافته است، بهطوریکه پیش از این زنان برای قتل شوهران خود از روشهایی مانند قتل در خواب، سم و .... استفاده میکردند، اما طی سالهای اخیر شاهد قتل با ضربههای کارد، مثله کردن یا سوزاندن جسد مقتول هستیم.»با این همه علت مرگ، ضربه جسم سخت باشد یا چاقو، فرقی نمیكند. در سالهای گذشته تعداد زنانی كه به اتهام قتل شوهر زندانی شدهاند افزایش یافته است.پژوهش محمد آشوری و شهلا معظمی كه با عنوان «همسركشی و انگیزههای آن» در موسسه تحقیقات علوم جزایی و جرمشناسی دانشگاه تهران انجام شده، نشان میدهد:« 33 درصد از زنان مورد مطالعه، خود، شوهرانشان را به قتل رساندهاند و سایرین به اتهام معاونت و مشاركت یا آگاهی از قتل در زندان به سر میبردند.»همچنین 67 درصد قتل مردان به دست همسرانشان، به علت خیانت مرد یا رابطه نامشروع زن با مرد بیگانه بوده است. در این میان 33 درصد واكنش در برابر خشونت مرد، حمله ناگهانی یا تهدید از سوی او را دلیل اصلی دانستهاند.یكی از این زنان میگوید: « شوهرم همیشه من را کتک میزد و همین باعث شد خانه را ترک کنم. به منزل پدرم رفتم اما بعد از چندماه دوباره برگشتم. خانواده من تعصبات قومی زیادی دارند. آنها گفتند دیگر حق نداری طلاق بگیری و باید با کفن از خانه شوهرت بیرون بیایی. همین باعث شد نقشه قتل شوهرم را طراحی کنم.»در جلسه محاکمه نگار و همدستش سعید، نماینده دادستان در تشریح جزئیات پرونده گفته بود:« سعید و نگار با همدستی هم مهدی را به قتل رساندند. بعد از این که نگار نقشه قتل را کشید، سعید آن را اجرا کرد و با ضربات چاقو و میله آهنی داییاش را کشت.»از آلودگی هوا تا اعتیاد شوهر!دكتر سعید خراطها، آسیبشناس در این باره میگوید: « در كنار استرسهای شهرنشینی، آلودگیهای مختلف در محیط كه اثرشان بر اعصاب و روان تایید شده است، بر افزایش فشار عصبی و پایین آمدن تحمل و واكنشهای پرخاشجویانه و خشن تاثیرگذار است. امواج هم بیتاثیر نیستند و انسان را به لحاظ فیزیولوژیكی تحتتاثیر قرار میدهند و فرد را به واكنشهای آنی وامی دارند.»دكتر خراطها درباره مصرف مواد محرك مانند شیشه نیز میگوید:« این مواد چه در مرد و چه در زن و چه وقتی هر دو مصرفكننده باشند بهویژه در حالت خماری باعث واكنش عصبی، پرخاشگری كنترلنشده و استفاده از ابزارهای پیرامونی میشود. البته این افراد در حالت نشئگی هم دچار توهم میشوند. اكثر قتلهای آنی در پی نزاع و درگیری در این شرایط اتفاق میافتد.»اما رسم و رسوم كهنه هم میتواند زن را به سوی شوهركشی سوق دهد؛ همچنانكه كه خانواده نگار به دلیل رسم قبیلهای مانع طلاق او از همسرش شدند.خراطها در این باره میگوید:« آداب و رسوم كهنه و نظام مردسالاری كه در آن به زن به عنوان موجودی دست دوم نگاه میشود نیز از دیگر عوامل سوقدهنده است. در این شرایط واكنش به فشار خانواده همسر، سنت و رسوم دیرپای فرهنگی میتواند موجب شوهركشی شود. این شرایط فرهنگی با معیارهای علمی، قانونی و اخلاقی مغایرت دارد. همین رسم و رسوم كهنه را میتوان در دورانی كه زن در زندان است هم دید؛ چنانكه خانوادهها از ملاقات با وی امتناع میكنند.در این ساختار فرهنگی طلاق مطرح نمیشود و به عنوان یك امر پلید شناخته میشود. بعد از طلاق فشار سنت و ساختار فرهنگی از زن برداشته نمیشود. زن اگر تقاضای طلاق كند یك كار زشت مرتكب شده و فشار خانواده بهویژه پدر و مادر اجازه طی روند دادرسی را نمیدهد. حتی ممكن است آنها زن را بكشند.»
قتل شوهر، راهی جایگزیناو با تاكید بر اینكه انسانها در شرایط سخت همواره راههایی را برای تقابل یافتهاند میگوید:« وقتی علل بروز فرار زنان از خانه، علل خودسوزی و انواع خودكشی و پس از آن قتل و شوهركشی یا مادرشوهركشی بررسی میشود نتیجه دلایلی مشترك است. چنین زنانی در یك دوره زمانی خودسوزی یا انواع خودكشی را انتخاب میكنند.
در شرایط دیگری یاد میگیرند كه میتوانند فرار كنند. به این ترتیب چنین زنی در مرحله اول خودكشی میكند و نابودی خود را رقم میزند، در مرحله دوم یك جایگزین رفتاری پیدا میكند و آموزهها دست به دست هم میدهند و در لایههای زیرین جامعه به سرعت حركت میكنند و به او میگویند این امكان وجود دارد كه فرار كند.
اما در گذر زمان متوجه میشود كه این واكنش مناسب نیست. از این رو راههای دیگری متاثر از شرایط اجتماعی این زنان و ویژگی جدید فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شكل گرفته و رفتار جدید زن به واكنش مستقیم نسبت به مرد و به «عاملكشی» منجر شده است. در این بین ممكن است این «عامل» شوهر باشد و در جای دیگر «مادرشوهر» كه مسبب انتقال فشار سنت و ساختار فرهنگی به زن شناخته شده است.»رابطه مثلثی و قتلستاره 23 سال بیشتر ندارد. متاهل بوده اما به فرزاد دل باخته است. همین شده كه نقشه قتل شوهرش را كشیده است. او می گوید:« هشت سال پیش در حالی كه متاهل بودم با پسری به نام فرزاد آشنا شدم. در این چند سال، وی علاقه زیادی به من نشان داد و من نیز به او علاقهمند شدم. میخواستم با شوهرم متاركه و با فرزاد ازدواج كنم، اما فرزاد میگفت اگر طلاق بگیرم با من ازدواج نخواهد كرد!
او یك سال تمام مرتب توصیه میكرد شوهرم را بكشیم تا این كه پیشنهاد كرد به مردی به نام كامران كه خلافكار بود پول بدهیم تا شوهرم را بكشد، ولی من پولی برای این كار نداشتم و فرزاد پرداخت مبلغ مورد نظر را تقبل كرد. مذاكرات من و كامران هشت ماه طول كشید تا این كه او بالاخره قبول كرد این كار را انجام بدهد. قرار شد او صبح زود وقتی همسرم از خانه خارج میشود سر كوچه با ماشین منتظر بماند و ابراهیم را به عنوان مسافر سوار كند و وی را به قتل برساند.
او این كار را انجام داد. من پس از اطلاع از فوت همسرم، به خانه پدرم رفتم و بعد از یكساعت موضوع را به فرزاد خبر دادم و پس از آن به خانه بازگشتم . در حدود ساعت 10 به محل كار شوهرم و یكی از همكارانش زنگ زدم و گفتم هیچ اطلاعی از ابراهیم ندارم. حدود ساعت 12 نیز به خانوادهام زنگ زدم و همه را از گم شدن شوهرم مطلع كردم.»به گفته خراطها دومین احتمال در زمینه اجتماعی شوهركشی، خیانت و احساس خیانت از سوی شوهر یا خیانت زن و ترس از مطلع شدن مرد است.او میگوید:« در این شرایط یا زن خیانت میكند یا احساس میكند كه شوهرش خیانت كرده است. ممكن است زن خیانت كرده باشد و برای این كه مرد متوجه این رفتار او نشود مرتكب قتل شود. در این حالت ممكن است خودش به تنهایی یا با همدستی فرد دیگری قتل را انجام دهد كه به اصطلاح به این زمینه، عشقهای مثلثی گفته میشود.»او ادامه میدهد: « فرو ریختن سرمایه اجتماعی در بین خانوادهها نكتهایست كه باید به آن اشاره كرد. وقتی نارضایتی و بیاعتمادی بین طرفین به وجود بیاید و گسست عاطفی اتفاق بیفتد، نشانههایی از بر هم خوردن ساختار خانواده كه جلوههای مختلف نرم و سخت دارد بروز میكند. جلوه نرم آن تقاضای طلاق و جدا زندگی كردن است و جلوه سخت اختلافات است كه احتمال دارد به درگیریها منجر شود و پس از آن قتل رخ دهد.»به گفته او اعتیاد شوهر و گاهی ورود اجباری زن به ورطه موادفروشی و تحمل شرایط شوهر معتاد هم ممكن است زن را به ستوه آورد.تا بوده زنان در خانوادهها حكم پیچ و مهرههایی را داشتهاند كه مانع از گسستن خانواده از هم میشدهاند. اما این روزها آمارهای نگرانكننده شوهركشی نشان میدهد كه صدای پیچ و مهرههای سست برخی خانوادهها به گوش میرسد.