• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 1000)
سه شنبه 14/6/1391 - 12:10 -0 تشکر 542998
بانوی شرقی

دانستنی‌های زنان شاغل

 


زن شاغل شاید موارد کوچک اما تاثیر گذار را در زندگی فرزند خود فراموش کند ، اما برنامه ریزی منظم می تواند این فراموشی ها را کاهش دهد.


اشتغال زنان

ساعت 7 صبح از خواب بیدار می شوید. با کمی عجله ودلهره از عدم به موقع رسیدن به محل کار، شوهر وکودک تان را از خواب بیدار می کنید. صبحانه را آماده کرده،  بعد از صرف صبحانه ظرفها را داخل سینک می گذارید، روی میز را مرتب می کنید.

کودک تان را برای رفتن به مهد حاضر می کنید و به سمت محل کارتان حرکت می کنید. بعد ازظهر از محل کار باز می گردید، لباسهای کثیف را داخل ماشین می اندازید. شام را حاضر می کنید و.......

هر روز همین کارها با استرس خاص خود تکرار می شود، زن در خانه وظایفی دارد که هیچگاه مردان پس از مراجعت به منزل آن را تجربه نمی کنند. جایگاه زنان در زندگی مردان به طور سنتی نقش «مراقب کننده و یاور» است. داشتن چنین خصوصیتی به نوعی وظایف زنان را چه در مقابل خانواده و چه در مقابل کودکان بیشتر می کنید اما برای کاهش این استرس ها و نظم در امور روزمره یک زن شاغل  باید چه کارهایی را انجام دهد؟

زنان شاغل معمولا کمتر در کنار کودکانشان هستند.کودکان معمولا در کنار مادران شاغل باید منتظر تعطیلات آخر هفته بمانند تا بتوانند در این زمان لحظاتی  به پارک یا باغ وحش بروند.گاهی کودکان  در این فرصت ها هم از والدین شان محروم هستند چرا که مادر خانواده معمولا باید غذاهای روزهای آینده را بپزد و معمولا نظم و نظافت خانه را روزهای تعطیل انجام دهد.

برنامه ریزی خوب، شرط اول

زندگی به این شکل علاوه بر اینکه برای مادر شاغل خسته کننده و دلهره آور است، اعضای خانواده را هم کسل می کند. حال آنکه با یک برنامه ریزی خوب افراد خانواده می توانند شب ها و تعطیلات آخر هفته ای پر ماجرا ، شاد همراه با استراحت داشته باشند و در کنار آن  به امور خانه هم  رسیدگی نمایند. روزهای تعطیل که معمولا پنجشنبه و جمعه است، زنان می توانند یک روز را به  مرتب کردن خانه و جمعه ها را به استراحت یا گردش همراه با خانواده اختصاص دهند.

فراهم آوردن مواد غذایی مورد نیاز

مرد خانواده با فراهم آوردن مواد لازم برای طبخ غذا کمک می کند تا زن شاغل  غذاهای طول یک هفته و غذای روزانه را تهیه کند. آماده بودن غذای مورد نیاز خانواده به نوعی استرس و نگرانی زن شاغل را در هنگام مراجعت به خانه می کاهد.

شستن لباس ها در طول هفته

یکی از مسائلی که در حال حاضر وجود دارد، مسائل اقتصادی خانواده ها است. این مسئله فعالیتهای زنان در خانه را هم تحت الشعاع قرار داده است. زنان شاغل معمولا بدلیل انباشته شدن لباس ها در آخر هفته به دفعات مکرر از ماشین لباسشویی استفاده می کنند.این امر ممکن است، قبض برق خانه را افزایش دهد، حال اگر یک یا دو روز خاص در هر هفته برای لباس شستن و کارهای جانبی اختصاص داده شود، با این روش انجام شستشوهای کوتاه در طول هفته، پهن کردن لباسها در صبح و خشک شدن آنها در طول روز باعث صرفه جویی و جلو افتادن  در کارها شده  و با همکاری سایر اعضای خانواده بخشی از کار انجام می شود.

زنان شاغل باید با همسر و خانواده خود درباره خواسته ها و آرزوها یشان و اهداف کاری شان صحبت کنند،این امر سبب خواهد شد که اعضای خانواده با توجه به این اهداف همسر و مادرشان را یاری دهند

کاهش حواس پرتی در زندگی با برنامه ریزی

یکی از مسائلی که کار در افراد ایجاد می کند، حواس پرتی در امور زندگی است. شخصی که ساعات اصلی زندگی را در محل کار بوده است، به نوعی ذهنش مختص کار می شود. به این دلیل که زن در خانه نقش اصلی را ایفا می کند، اشتغال ذهنی او  در امور خانه بی نظمی ایجاد می کند. حال آنکه یک مرد بدلیل وظایف کمی که در خانه دارد، فراموش کاری اش در زندگی روزمره تاثیری زیادی ندارد. زن شاغل شاید موارد کوچک اما تاثیر گذار را در زندگی فرزند خود فراموش کند ، اما برنامه ریزی منظم می تواند این فراموشی ها را کاهش دهد.

با یک برنامه ریزی خوب افراد خانواده می توانند شب ها و تعطیلات آخر هفته ای پر ماجرا ، شاد همراه با استراحت داشته باشند و در کنار آن به امور خانه هم رسیدگی نمایند

توانایی های اعضای خانواده خود را لیست کنید

زنان شاغل برای اینکه اعضای خانواده هم در زندگی سهمی داشته باشند باید وظایفی را که سایر اعضا توانایی انجام آن را دارند، لیست کنند.

آنها باید با همسر و خانواده خود درباره خواسته ها و آرزوها یشان و اهداف کاری شان  صحبت کنند،این امر سبب خواهد شد که اعضای خانواده با توجه به این اهداف همسر و مادرشان را یاری دهند.

این روش کمک می کند تا مباحثه و مذاکره ای صریح و واضح بین اعضای خانوده اتفاق بیافتد.صحبت در مورد موقعیت فعلی خود حتی اهداف آینده خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

what`s life?life is love.
سه شنبه 14/6/1391 - 12:11 - 0 تشکر 543000

سیندرلا در بحران میانسالی






انگار لباس‌هایت به تو می‌گویند: ”‹عوض شده‌ای! از چین و چروك صورت كه به زور ماسك زیبایی می‌خواهی پنهانش كنی كه بگذری، اندامت هم دیگر دارد آغاز میانسالی را به تو یادآوری می‌كند. راست ایستادن برایت سخت‌شده و پشتت درد می‌گیرد.




خانم ها در دوران میانسالی

سایز لباس‌هایت آنقدر فرق كرده كه باید چاره‌ای برای خودت بیندیشی. مدل‌هایشان هم دیگر، هم قدیمی شده است و هم به تو نمی‌آید.


هرچقدر هم كه به باشگاه بروی و همراه جوان‌ها بچرخی باز با آنها فرق داری. كابوس یائسگی هم كه دور سرت چرخ می‌زند و برایت از همه چیز تلخ‌تر است. یك بار دیگر به آیینه نگاه می‌كنی و انگار آن كه روبه‌رویت ایستاده را نمی‌شناسی. نمی‌خواهی بشناسی. دوستش نداری. این زن میانسال نه زشت و نه زیبا كه دیگر نه‌چندان خوش‌لباس است و نه شیك‌پوش هیچ چیزش شبیه تویی كه توی ذهنت مانده است، نیست.


اشكال از كدامتان است؟ تصویر ذهنی تو كه همراه با جسمت پیش نیامده یا جسمت كه مطابق تصویر ذهنی خودت نگاهش نداشته‌ای؟



همگام با زمان


ندا، یكی از خانم‌های میانسال است كه به طرز بدی با بحران میانسالی مواجه شده است. یك روز كه او طبق معمول آرایش كرده بود و لباس‌های همیشگی‌اش را پوشیده بود، همسرش به خانه آمد و كمی او را نگاه كرد. انگار تا حالا این‌طور متوجه او نشده بود. ناگهان گویی تصویر دخترك جوانی كه سال‌ها پیش با او ازدواج كرده بود به نظرش آمد و به ندا گفت: هیچ فكر كرده‌ای كه اصلا جالب نیست شبیه دخترمان لباس بپوشی؟ دوست دارم”‹ مرتب باشی، اما دلم می‌خواهد مطابق سن خودت لباس بپوشی.


ندا نفهمید شوهرش این جمله «مطابق سن خودت لباس بپوشی» را از كجا آورده بود، اما آنچنان توی ذوقش خورد كه بغض كرد و آن روز اصلا دیگر با همسرش حرف نزد. فردا هم موضوع را با یكی از دوستانش كه از او مسن‌تر بود مطرح كرد.


آن دوست كه بحران میانسالی را پشت سر گذاشته بود به دوستش گفت: عزیزم تو زن زیبا و جذابی هستی ولی یك زن 48 ساله زیبا و جذاب، نه یك دختر 19 ساله.


بعد مدل لباس‌هایی را به او پیشنهاد كرد كه در این سن و سال او را جذاب‌تر نشان می‌داد.


اگر به آرامی مطابق سن خود پیش بروید و ظاهر خود را به همان نسبت بیارایید، زیبایی و جذابیت خود را همیشه برای همسرتان حفظ خواهید كرد.


پیری را عقب بیندازید


البته از گذر عمر نمی‌شود گذشت. شما نمی‌توانید سال‌ها را متوقف كنید، اما می‌توانید خود را جوان‌تر نگه دارید و روند پیری را عقب بیندازید.


ورزش برنامه‌ریزی شده برای كاهش حجم عضلات و حفظ استحكام استخوان‌ها یكی از این ضرورت‌هاست.



نتایج یك تحقیق نشان داده زندگی سالم حتی اگر از میانسالی شروع شود، طی چند سال می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی و مرگ زودهنگام را كاهش دهد



مراقبت پزشكی دوره‌ای برای حفظ سلامتی و استفاده از تكنیك‌های آرامش با توكل و توسل به خدا در كنار شیوه‌های روان‌شناسی می‌تواند از استرس زیاد كه سبب پیری زودرس می‌شود، جلوگیری كند.

خندان و خوشرو و خوش‌معاشرت باشید و جلوی افسردگی خود را با كارهای گروهی و شركت در جمع بگیرید.


زیبایی چیزی است كه از درون شما می‌جوشد پس خیلی به حرف‌های آیینه گوش ندهید و خود را اسیر تكنیك‌های جوانسازی زوركی چون بوتاكس دائمی و دستكاری‌های دیگر كه در نهایت چهره‌ای تصنعی و دوست نداشتنی به شما می‌بخشد، نكنید.


به عنوان یك خانم میانسال كه در آستانه یائسگی قرار گرفته، شما بزودی دچار بحرانی از مشكلات جسمی چون گُرگرفتگی، اختلالات هورمونی عوارض ناشی از آن خواهید شد پس در این مورد مطالعه كافی داشته باشید و درمان‌های لازم را تحت نظر پزشك انجام دهید.


مصرف آب به اندازه مورد نیاز، پوست شما را از چروك‌شدن حفظ می‌كند.


هنگام خروج از منزل از ضدآفتاب مناسب استفاده كنید و هرگز با مواد آرایشی روی پوست خود نخوابید.خواب كافی داشته باشید و هر هفته یك كتاب مطالعه كنید و آن را به صورت خلاصه برای دوستان خود تعریف كنید.این كار حافظه شما را فعال نگه می‌دارد.



زن


زیبایی چیزی است كه از درون شما می‌جوشد پس خیلی به حرف‌های آیینه گوش ندهید و خود را اسیر تكنیك‌های جوانسازی زوركی چون بوتاكس دائمی و دستكاری‌های دیگر كه در نهایت چهره‌ای تصنعی و دوست نداشتنی به شما می‌بخشد، نكنید.



آینده‌نگر باشید



اگر فكر می‌كنید جوانی خود را بدون ثمر از دست داده‌اید سعی كنید میانسالی‌تان چنین نباشد. از هم‌اكنون هرچه می‌توانید تلاش كنید كه زندگی بهتری برای اكنون و آینده خود رقم بزنید.


نتایج یك تحقیق نشان داده زندگی سالم حتی اگر از میانسالی شروع شود، ظرف چند سال می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی و مرگ زودهنگام را كاهش دهد.امیدوار باشید ، در کنار خانواده سعی کنید شاداب و پر انرژی به گونه ای رفتار کنید که فرزندان و همسرتان به شما افتخار کند.


شما یک زن میانسال و جا افتاده هستید ، مناسب این سن لباس بپوشید ، فکر کنید و سخن بگویید. اینطور دوست داشتنی تر خواهید بود.


what`s life?life is love.
سه شنبه 14/6/1391 - 12:11 - 0 تشکر 543001

شما طرفدار کدام روش هستید؟





به نظر شما یک روز را به کارهای خانه اختصاص دهیم یا هر روز مقداری از کارهای منزل را انجام دهیم؟ هر کدام از این نظرها موافق و مخالف خود را دارد .حال هر کدام از این روش ها را بررسی می کنیم.



تمیز کردن خانه

خیلی از خانم‌های خانه‌دار هر روز زمانی را به نظافت خانه اختصاص می‌دهند. برخی خانم‌های شاغل هم وقتی كار اداری‌شان تمام می‌شود و به خانه می‌آیند، در حد توان و زمانی كه در اختیار دارند، دقایقی به جمع ‌و جور كردن خانه مشغول می‌شوند، اما به نظر می‌رسد روش غالب كه بیشتر خانم‌ها آن را می‌پسندند، اختصاص یك روز در هفته به نظافت كلی خانه است.



برخی برای این كار روز جمعه را می‌پسندند و گروهی هم كاملا با آن مخالف هستند. هر دو گروه هم دلایل خاص خود را دارند؛ طرفداران انتخاب جمعه برای كارهای خانه می‌گویند در این روز همه اعضای خانواده در خانه هستند و به قول قدیمی‌ها هر كس یك گوشه كار را می‌گیرد و كارها زودتر و راحت‌تر به انجام می‌رسد و تمام می‌شود. گروه دوم اما بر این باورند كه جمعه، روز استراحت و تفریح است. در این روز پایانی هفته، كار باید به حداقل برسد و آن را فرصتی برای آماده شدن می‌دانند؛ آماده شدن برای یك هفته كار و تلاش كه از شنبه آغاز می‌شود. اینها با همین استدلال، كار جمع‌وجور و رفت‌ و روب را به یكی از روزهای میانی هفته موكول می‌كنند.



روی سخن ما با همه این افراد است؛ اگر شما از جمله كسانی هستید كه روزهای جمعه را برای این كار انتخاب كرده‌اید، به استدلال گروه دوم هم توجه كنید و حداقل رفتارتان طوری نباشد كه بچه‌ها و همسرتان بتدریج از جمعه و روزهای تعطیل دلزده شوند. این كه تمام روز تعطیل آخر هفته به كارهای عقب‌مانده هفته بگذرد و این برنامه چنان پر و پیمان تدارك شده باشد كه فرصتی برای نفس كشیدن اعضای خانواده نماند، به واقع رفتار مناسب و پسندیده‌ای نیست.



بچه‌ها، همسرتان و خود شما باید فرصتی هم برای نشستن و گفتن و شنیدن و كنار هم بودن داشته باشید. همه نیاز دارند ساعاتی از روز تعطیل را به كارهای شخصی و مورد علاقه خود بپردازند و چندین و چند مورد دیگر كه اگر كمی در این موضوع تامل كنید، خودتان به آنها پی می‌برید.




اما اگر جزو آن گروهی هستید كه كارهای خانه را در یك روز خاص میان هفته انجام می‌دهید، یادتان باشد وقتی همسرتان دم غروب یا شب به خانه می‌آید، دلش می‌خواهد با روی گشاده و لبخند شما روبه‌رو شود



همه مردها دوست دارند آرامش‌شان را در خانه پیدا كنند؛ آرامش خانه هم چندان چیز عجیب و غریبی نیست. فقط كافی است پیش از آمدن او كارها را تمام كنید؛ همیشه هم یادتان باشد اگر قدری از كارها بماند برای فردا، هیچ عیب و ایرادی ندارد؛ یادتان باشد همیشه در خانه كاری برای انجام دادن هست؛ به قول قدیمی‌ها كار این دنیا تمامی ندارد. پس خودتان را خیلی خسته نكنید.



همسرتان كه از راه رسید، با لبخندی به استقبالش بروید و صد البته تا حد امكان آراسته و مرتب.او حتما آراسته بودن اتاق‌ها، آشپزخانه و سرویس‌ها را می‌بیند و درك می‌كند؛ نیازی نیست چیزی را به رویش آورید. یادتان باشد او هم یك روز پر كار داشته و به خانه كه می‌رسد خسته است. لبخند شما بیش از هر كلامی به او می‌گوید: فقط به خاطر تو.

what`s life?life is love.
سه شنبه 14/6/1391 - 12:11 - 0 تشکر 543002

 زنان، پیشگیرنده‌ی  اعتیاد همسر





برای ایفای نقش زن در پیشگیری از اعتیاد همسر لازم است كه وی مهارت‌هایی را داشته باشد كه ازجمله این مهارتها ، داشتن اقتدار همراه با ملایمت،‌صبر و شكیبایی، تعهد و صمیمیت با همسر است.



زنان، پیشگیرنده‌ی اعتیاد همسر

برای ایفای نقش زن در پیشگیری از اعتیاد همسر لازم است كه وی مهارت‌هایی را داشته باشد كه ازجمله این مهارتها ، داشتن اقتدار همراه با ملایمت،‌صبر و شكیبایی، تعهد و صمیمیت با همسر، توانایی مقابله با استرس، بحران‌ها و مشكلات زندگی است تا بتواند یك رابطه خوب و عاطفی را در منزل برقرار كرده و همسرش در كنار او در خانه، احساس آرامش كند.


تشكیل یك خانواده خوب همانند خانه‌ای است كه در ابتدا نقشه صحیح و طراحی مناسب دارد و سپس برای ساختن آن اقدام به پی‌ریزی، دیوارگذاری و  ساختن سایر بخش‌ها می‌شود،بی تردید نداشتن آگاهی كافی از نحوه و چگونگی ساخت صحیح می‌تواند باعث شود كه با هر لرزشی خانه فرو ریزد و خسارات زیادی به بار آید.


خانواده و ارتباط موثر میان همسران مانندسازی است كه با ایجاد ارتباط میان اجزا می‌تواند نوایی زیبا تولید كند و برعكس، نداشتن ارتباط خوب و موثر، میان زوجین مانند سازی است كه اجزای آن به درستی در كنار آن قرار نگرفته‌اند و هماهنگی میان نت‌ها برقرار نیست. بنابراین، صدای گوش خراشی ایجاد می‌كند.


اگر كسی احساس كند كه فاقد این توانایی است، می‌تواند با شركت در كلاس‌های مهارت‌های زندگی، رفتاری و ارتباطات بین فردی و صحبت با افراد موفق و با تجربه توانایی فوق را كسب كند و در زندگی خود به كار گیرد. بنابراین، زنی كه این توانایی را داشته باشد، به خوبی می‌تواند در پیشگیری از اعتیاد همسر موثر باشد.



آسیبهای اجتماعی ارتباطی با ثروتمند بودن یا فقیر بودن ندارند


بر اساس این گزارش،انسان‌ها باید شیوه زیستن و خوب زندگی كردن را بدانند تا چنانكه در مقابل موجی از آسیب‌های اجتماعی از جمله مواد مخدر قرار گرفتند، مصون بمانند و دغدغه و نگرانی در این خصوص نداشته باشند.خانواده از جمله زنان خانه دار باید بدانند كه آسیب‌های اجتماعی پشت در خانه ایستاده‌اند و این موضوع ارتباطی با ثروتمند بودن یا فقیر بودن ندارد. همه افراد در هر سن و سال و از هر طبقه اجتماعی در معرض این آسیب‌ها قرار دارند.



چگونه همسران خود را از اعتیاد به مواد مخدر مصون بداریم؟


متاسفانه در برخی موارد، حریم خانواده شكسته شده و وجود امكاناتی مانند اینترنتی و ماهواره در منازل، داشتن افكار پریشان و تهدید امنیت خانوادگی، درگیری با همسر بر سر مسائل اقتصادی و زناشویی، موجب ورود گسترده مواد مخدر به منازل می‌شود.



همسران دارای شخصیت خود كم‌بین، مسئولیت ناپذیر، مضطرب،‌لج باز و پنهان كار به راحتی وارد عرصه اعتیاد می‌شوند


در خانواده‌هایی كه زنی با صلاحیت فكری و اخلاقی، مقتدر اما مهربان و با برخورد مناسب با همسر در آن حضور داشته باشد، رخنه كردن اعتیاد در مردان كمتر دیده می‌شود. این زنان، با شناخت شخصیت همسران خود از انحراف احتمالی آن‌ها جلوگیری می‌كنند. آنان به خوبی می‌دانند همسرانی كه دارای شخصیت خود كم‌بین، مسئولیت ناپذیر، مضطرب،‌لج باز و پنهان كار هستند،‌به راحتی وارد عرصه اعتیاد می‌شوند.


بنابراین، زنان باید در منزل هوشیارانه عمل كنند و تمام توان خود را برای داشتن یك خانواده خوب و در محیطی آرام به كار گیرند. اینگونه زنان، فضای خانه را با نشاط، دور از تنش و شاداب و آرام می‌كنند و از هر گونه روابط مجادله آمیز و درگیری لفظی با همسر خود خودداری می‌كنند، زیرا آنان به خوبی می‌دانند كه جو بدون تنش خانه سبب می‌شود همسر برای داشتن آرامش زودگذر و دوری از محیط پرتشنج خانه، به سوی مصرف مواد سوق پیدا می‌كند.


به گزارش ایسنا، و به نقل از ایران پاك ،این گونه زنان در صورت بروز نشانه‌های انحراف در همسران خود، به جای آنكه چشمان‌شان را به روی واقعیت ببندند (یا به جای درگیری و خشم گرفتن و برخورد نادرست)، با آرامش و بدون ایجاد اضطراب و سرزنش و ملامت، ابتدا مشكلات را بررسی می‌كنند و با ارائه راه كارهای صحیح، راه سالم را به همسر خود نشان می‌دهند. آن‌ها از نصیحت كردن خودداری می‌كنند و با دادن راه كارها و رفتار مناسب، همسران خود را از اعمال ناشایست و مضرات مصرف مواد آگاه می‌كنند.


اعتیاد

این گونه همسران، شرایط و خواسته‌های خود را با همسر خود در میان می‌گذارند و انتظارشان را در خصوص منع مصرف سیگار، مشروبات الكلی و مواد مخدر مشخص می‌كنند.


زنان باید ساعاتی را در منزل برای گفت و گو، مشورت و صحبت‌های صمیمانه با همسران خود اختصاص می‌دهند تا باعث شود كه آن‌ها در خانه احساس امنیت و آرامش كنند و منزل‌ برای آن‌ها محیطی باشد كه هر روز محل كار تا خانه با شور و شوق طی كنند.


برای زن بهتر است، مواقعی كه همسرش دیر به منزل می‌آید، به جای بازجویی و توبیخ او، مانند همیشه از او استقبال كند تا حرف‌ نگفته‌ای بین آنها باقی نماند و همسرش بداند كه مسئله با گفتن حقیقت به خوبی حل می‌شود. در حالی كه دروغگویی باعث مشكوك شدن بیشتر زن می‌شود و درگیری‌های بعدی از همین نقطه آغاز می‌شود. باید توجه داشت كه زنان باید برای به دست آورد اعتماد همسر خود، صبر داشته باشند و شرایط مناسب را برای آن مهیا كنند.


بهتر است زنان به همسران خود یادآوری كنند، در زمان بروز مشكلات، از قبیل مشكلات مادی و اقتصادی، مشكلات اجتماعی و مشكلات شغلی، با آن‌ها مشورت كنند و از حل كردن این مشكلات به تنهایی اجتناب كنند. چرا كه این مسئله ممكن است فراتر از توان یك نفر باشد و ممكن است ناكامی در حل كردن این مشكلات به صورت انفرادی،‌ زمینه ابتلا به اعتیاد را فراهم كند.

what`s life?life is love.
سه شنبه 14/6/1391 - 12:12 - 0 تشکر 543004

اوباش و اراذل از جنس لطیف





در برابر تمام دخترانی که بعضا  در جوامع سنتی در خانه ها حبس می شدند تا زمانیکه خواستگاری آنها را بپسندد و بختشان باز شود، امروز دخترانی داریم که از ابتدای عصر تا آخرشب در خیابانها، رستورانها و پارکها و ... دوش به دوش دوستان خود سبکسرانه می گردند و تفریح می کنند و حقوق از دست رفته ی مادر بزرگها را احیا می کنند!



اوباش و اراذل از جنس لطیف

امروزه دود قلیان این خواهران اراذل و اوباش کمتر از دود قلیان برادران لات سبیل در رفته نیست. دعوا طلبی، خشونت و قساوت قلبی ایشان هم وقتی پایش بیفتد حیرت انگیز است و ...


اما عجیب است که با اینهمه آزادی که دارند هیچ گاه به اندازه یک دختر روستایی که در سنین پایین، طبق رسم و سنت جامعه خود ازدواج می کند و سرگرم بچه داری و خانه داری می شود، خوشبخت و آرام نیستند.خنده های بلند و چهره غرق به آرایش و تیپهای عجیب و غریبشان دیگر آنقدرها فریبنده نیست که بتواند تشویش خاطر ،افسردگی و احساس بدبختی اینها را پنهان کند.


 این اوباش و اراذل لطیف و عجیب الظاهر، از دنیای مردها، خشونت و بی پروایی در ابتذال را گرفته اند و از دنیای زنانه خودشان هم تنها طنازی و جلوه گری را حفظ کرده اند. در حقیقت نه نجابت، عاطفه و لطافتهای اخلاقی زنان را دارند که یک مرد را برای یک عمر نسبت به خود متعهد و دلسوز در نقش همسری نگه دارند و نه استغناء و قدرت مردها را دارند که به توجه، حمایت و رسیدگی جنس مخالف نیاز نداشته باشند. اینها هم از زنان کمترند و هم از مردها که همیشه سعی در رقابت با آنها را دارند عقب مانده اند.




بی بند و باری و ترویج بی حجابی هیچگاه به نفع زنان نبوده و نیست که بخواهیم به اسم آزادی و احیای حقوق زنان از آن دفاع کنیم یا در مقابل معترضین غربی انفعال نشان دهیم. آنها می خواهند طعم خواری و خفت زنان غربی را به ذائقه زن ایرانی هم بچشانند تا دیگر هیچ حرمتی برایش باقی نماند.




 اغلب مردهایی که با این دسته از خواهران اوباش و اراذل وقت خود را به تفریح سپری می کنند، اگر (با وجود اینهمه بدبینی که از رفتار همین زنان نسبت به کل زنان پیدا کرده اند)حاضر شوند تن به ازدواج دهند دنبال زنی نجیب از طایفه ی زنان عفیف و دست نخورده اند. زیرا مردها بیشتر از آنکه شیفته طنازیهای زنانه باشند شیفته رقت قلب و لطافتهای اخلاقی زنانند که برایشان آرامش به ارمغان بیاورد و طعم خوش سرپرستی و دلسوزی و شفقت برای خانواده را به آنها بچشاند.


اما این دردسرها وقتی پیدا شد که برای احیای حقوق زنان، حمایتها و مراقبتها را کم کردیم و به جای سرمه کشیدن در چشمشان کورشان کردیم. مادرهایی که دخترانشان را اینگونه تربیت کردند به خیال خود آنها را برای آزاد بودن و رهایی از زیر ظلم مردان مجهز به قوای لازم می کنند حال آنکه هنرهای لازم برای شاد و خوشبخت زیستن را از آنها دریغ کردند و تنها از دنیای مردها بدبختی هایشان را به زندگی دختران خود اضافه کردند نه توانمندیها و استعدادهایشان را، چرا که این چیزها انتقال دادنی نبود.




ژان ژاک روسو می گوید: « اگر در زنان صفات مردان را پرورش دهیم و از خصایلی که مخصوص آنهاست صرف نظر کنیم، به طور وضوح به ضرر ایشان کار کرده ایم. خود این ظرفا خوب متوجه این مطلب شده اند، و به هیچ وجه فریب نمی خورند. هم می خواهند حقوق ما را غصب کنند و هم اینکه حقوق خود را از دست ندهند. ولی چون نمی توانند خصوصیاتی متناقض را یکجا جمع کنند از مقام خود تنزل می کنند و به مقام ما هم نمی رسند، و در نتیجه نصف ارزش خود را از دست می دهند. ای مادر روشن بین سعی نکن بر خلاف قانون طبیعت دختر خود را یک مرد شریف بار بیاوری بکوش تا دخترت یک زن شریف بشود و مطمئن باش که این هم به نفع اوست هم به نفع ما »(امیل، ص336).




ای مادر روشن بین سعی نکن بر خلاف قانون طبیعت دختر خود را یک مرد شریف بار بیاوری بکوش تا دخترت یک زن شریف بشود و مطمئن باش که این هم به نفع اوست هم به نفع مردان.



البته و صد البته که بی سواد بودن، جاهل و نادان بار آمدن، ساده لوح و بی مهارت در روابط اجتماعی ماندن، و از این قبیل هنر نداشتن ها به بهانه عفت و حفظ ناموس و ... مطلوب نیست و به همان اندازه که برای مردان عیب است برای زنان نیز عیب است. اما پیشرفت کردن در امور فرهنگی ، اجتماعی، ... چه ربطی به ابتذال و آزادیهای ضد انسانی دارد؟


اوباش و اراذل از جنس لطیف

وقتی نمونه های بسیار زیادی از زنان تحصیلکرده ، خوشفکر، خلاق، تولید کننده و ... داریم که با وجود شخصیت عالی علمی و کاری، بسیار هم عفیف و خانواده دار هستند چرا باز هم فریب اوباش و اراذلی که فقط دشمن اخلاق و تربیت هستند را بخوریم و بی بندوباریشان را آزادی بنامیم تا در اجرای قانون علیه اینها تردید داشته باشیم؟! بی بند و باری و ترویج بی حجابی هیچگاه به نفع زنان نبوده و نیست که بخواهیم به اسم آزادی و احیای حقوق زنان از آن دفاع کنیم یا در مقابل معترضین غربی انفعال نشان دهیم. آنها می خواهند طعم خواری و خفت زنان غربی را به ذائقه زن ایرانی هم بچشانند تا دیگر هیچ حرمتی برایش باقی نماند.


زنان سبکسر خیابانی شاید برخی لذتهای زودگذر را بیشتر از دیگران تجربه کرده باشند اما هیچگاه طعم احترام یک زن واقعی بودن را نچشیده اند. آنها  نمی فهمند چرا مردها به احترام حضور یک زن عفیف اعمال و گفتار خود را بیشتر مورد مراعات و ملاحظه ی اخلاقی قرار می دهند . نمی دانند هر چه به این سبکسریها و لودگی ها بیشتر تن می دهند بیشتر سقوط می کنند.


what`s life?life is love.
سه شنبه 14/6/1391 - 12:12 - 0 تشکر 543005

مادران مصرف زده





بی تردید می توان خانواده را کوچکترین نهاد مهم در جامعه نامید که نقش تعیین کننده ای در شکل گیری سایر نهادهای اجتماعی دارد.



مادران مصرف زده

در این نهاد مهم و حساس، زن همچون ضربانی است که حیات خانواده به او بستگی دارد. آنچه مشخص است اینکه قلب جامعه در سینه خانواده می طپد و قلب خانواده در سینه زن. شاید به همین خاطر است که در بسیاری از موارد می توان معیارهای صعود و یا سقوط یک جامعه را با چگونگی معیشت زنان، جایگاه اجتماعی آنان و چگونگی ایفای نقش آنها، دریافت کرد.


نقش زنان به عنوان همسر و سپس به عنوان مادر، نقشی مهم و سرنوشت ساز است. نقش تربیتی زنان در ارتباط با فرزندانشان، می تواند آینده یک جامعه و فرهنگ را رقم زند. هرچند که نمی توان اهمیت نقش پدر را نادیده گرفت اما آنچه که تجربه به اثبات رسانیده، این است که نقش مادر در ارائه تفکر و الگوهای رفتاری بر فرزندان، غیر قابل انکار است. البته حساسیت و اهمیت این نقش، در سالهای اولیه زندگی بیشتر است. یعنی زمانی که پایه های شخصیتی فرزندان در حال شکل گیری است. اما در مراحل بعدی رشد و خصوصا در سنین نوجوانی و سالهای ابتدایی ورود به دوران جوانی، نقش جامعه و گروه همسالان نیز بر افراد، موثر است و در برخی از موقعیتها و شرایط، ممکن است تاثیر گذاری از این جانب، بیشتر شود اما هیچگاه نمی تواند بر پایه های شخصیت شکل گرفته شده، تاثیر چندانی داشته باشد.


در واقع، بیان نکات مذکور می تواند مقدمه ای برای ورود به مبحث مورد نظر این نوشتار باشد. اینکه نقش تربیتی والدین و خصوصا مادران تا چه حد می تواند در شکل گیری شخصیت و خلق و خوی آینده فرزندان، موثر باشد.


وقتی در شرایط جامعه امروز با انواع و اقسام پدیده های رفتاری و اجتماعی نامطلوب مواجه می شویم، این سوال در ذهن به وجود می آید که چه چیز موجب می شود تا برخی از تفکرات و الگوهای عمل در شخصیت افراد شکل گیرد.


به طور مثال به گسترش روحیه مصرف زدگی و تجمل گرایی در شرایط فعلی دقت کنید. افزایش چشمگیر این فرهنگ در سالهای اخیر و خصوصا در میان جوانان، موضوعی مهم و قابل توجه است.


در گذشته ساختار زندگی و فرهنگ حاکم بر رفتار و منش افراد به گونه ای دیگر بود. به گونه ای که میزان بهره مندی افراد از امکانات و رفاه در زندگی به طور تقریبی در یک سطح قرار داشت. همین امر موجب می شد تا حس برتری جویی و یا به عبارتی، خصلتی به نام چشم و هم چشمی، در میان افراد در حد اندکی وجود  داشته باشد. قناعت و رضایت در زندگی افراد موج می زد و اغلب افراد به گونه ای زندگی می کردند که اثری از بلند پروازی و اسراف در زندگی شان دیده نمی شد.


اما در حال حاضر، شرایط به گونه ای دیگر است. دستاوردهای زندگی در جامعه مدرن ما را با تغییرات محسوسی نسبت به گذشته مواجه کرده است. این تغییرات طبیعتا از وجوه منفی و مثبت زیادی برخوردارند.



آنچه مشخص است اینکه نقش پدر هم، به عنوان مدیر خانواده بسیار مهم است و نقش مادر به عنوان یک مشاور و ناظر بر تمامی ارکان زندگی مورد نظر است. در زمینه های اقتصادی، نقش مادر و پدر حائز اهمیت است اما نحوه ایفای نقش والدین در این زمینه دارای تفاوتهایی با یکدیگر می باشد



اما به طور قطعی یکی از معضلات جامعه امروز همان چیزی است که از ان به عنوان مصرف زدگی یا بیماری عصر امروز، یاد می کنند. ممکن است این سوال در ذهن شما به وجود بیاید که دلیل افزایش این روحیه و همه گیر شدن آن، چیست؟ آنچه مسلم است اینکه شرایط زندگی در دوران مدرنیته و مختصات مربوط به جریان جهانی شدن، تا حد زیادی در این رابطه موثر است. اما فرهنگ مردم جامعه نیز بسیار مهم است. این فرهنگ شبیه به یک فرایند است که در طی زمان شکل می گیرد. در شکل گیری یک فرهنگ، ابتدا نهاد خانواده و سپس، نقش جامعه قابل توجه است. به این ترتیب و با توجه به نکات مذکور می توان به این مسئله اشاره کرد که نقش مادران در تربیت و فرهنگ سازی فرزندان، بسیار مهم و سرنوشت ساز است.

مادر باید در خانواده در تمامی زمینه ها نقش نظارتگری را ایفا کند که تصمیم گیری های او بر اساس مصلحت و موقعیت کلی خانواده، صورت می گیرد.


آنچه مشخص است اینکه نقش پدر هم، به عنوان مدیر خانواده بسیار مهم است و نقش مادر به عنوان یک مشاور و ناظر بر تمامی ارکان زندگی مورد نظر است. در زمینه های اقتصادی، نقش مادر و پدر حائز اهمیت است اما نحوه ایفای نقش والدین در این زمینه دارای تفاوتهایی با یکدیگر می باشد.


پدر وظیفه تامین معاش خانواده را عهده دار است اما مادر نیز نقشی حساس را در این زمینه عهده دار است. مسلما این مادر خانواده است که قادر است بر نحوه مخارج اعضای خانواده نظارتی صحیح داشته باشد.


مادران مصرف زده

مادری که از ابتدای زندگی و از دوران کودکی فرزندان، توجه خاصی به امور مالی خانواده ندارد، فرزندان او نیز با همین شیوه بزرگ می شوند. فرزندانی که در این محیط پرورش می یابند در نوجوانی و جوانی، غالبا افرادی متوقع، بلند پرواز و مادی نگر هستند. از طرفی برخی از مادران نیز به این صورت فکر می کنند که از مخارج اولیه و ضروری خویش، صرف نظر کنند و در عوض به خرید کالاهای لوکس غیرضروری برای فرزندانشان بپردازند به این امید که فرزندانشان دچار حس کمبود و سرخوردگی و خود کم بینی نشوند.



مهم این است که باور داشته باشیم تمکن مالی و یا گذران زندگی با سطح مالی متوسط، نمی تواند تاثیر مستقیمی بر شکل گیری شخصیت افراد داشته باشد، بلکه مهم نحوه برخورد مادر در این زمینه است. مادری که از کودکی به دنبال ایجاد حس عزت نفس در فرزند خویش است، باور دارد که عزت نفس، خصلتی شایسته است که داشتن این خصلت ارتباطی به میزان ثروت افراد ندارد. بنابراین باید اینطور بیان کرد که در جامعه مصرفی امروز که اتفاقا نسل جوان این جامعه بیشتر به دنبال مصرف کردن هستند، الگوی مناسب و درستی را در خانواده ندیده اند، که البته عده قلیلی هم هستند که از این الگوها برخوردار بوده اند اما آموزش تلویزیون و سایر نهادهای اجتماعی منجر به ایجاد تغییراتی در نحوه تفکر و نگرش آنها شده است.


به هر صورت سخن ما می تواند برای مادرانی که فرزندانی در سنین خردسالی دارند، مفیدتر باشد. به این خاطر که برای تقویت روحیه قناعت، رضایت و عزت نفس در فرزندانشان، تلاش و دقت بیشتری داشته باشند.


what`s life?life is love.
سه شنبه 14/6/1391 - 12:12 - 0 تشکر 543007

نگاه عاشقانه و نگران مادر!





گاه از جور روزگار، به تنگ می آمدی، اما هر بار،  فقط به خاطر برق شادی نگاه شیرین کودکت، تاب تحمل می نمودی و اخم به آبرو نمی آوردی ، دل دل می کردی نفهمد و نداند ، زندگی، گاه زیبا نیست، با این خیال که آشفته نشود ذهن کودکانه ی بی غشش!



مادر و کودک

گویند:  خلد برین زیر پای توست... دانی چرا؟


دست به دعا بردی، آلام طبیبان به جان خریدی، آن زمان که دانستی مادر نمی شوی!


نه بهر خودخواهیت نه، بل فقط زان مهر مادریت!


روزی که از شوق طبیب، ید پنهان شفا بخش اجابت را دانستی،


با خود اندیشیدی: الاهم ، مرا لایق کرد و فرزندی عطایم نمود، حال من مادرم، تنها یک مادرم.


چه شبها تا صبح پلک برهم ننهادی و در سجاده ی عشق،


بهر آن نطفه، یاسین و ان یکاد خواندی، با هزاران الله اکبر نثار قطره خونی در وجودت نمودی تا در امانش نگاه دارد پروردگاری که از دم مسیحائیش دمیده بود بر آن جان بی جان.



به آن هنگام  که جنبید بطنت از آن نظر کرده ی الهی ،اشک شوق ریختی!


با این خیال که  مبادا برنجد روح لطیف نازنین جا خوش کرده در دامانت، به جان خریدار شدی شیطنت های گاه و بیگاهش و بر زبانت حرام نمودی  آه و ناله های ناگریز  مادر شدن را !


به دنیا که آمد؛ غافل از خود بودی ، رنگ پریده ی رخسار و لبه ی تشنه ی خود را سراغی نگرفتی


با چشمانی منتظر، نگه به در دوختی تا بیاید آن نگار کوچک دامن گریز!


آن گه که در دامن مادریت یافتی اش،  نفست حبس شد


 نگاهش می کردی و می خندیدی


همگان اندیشیدند که تو روی فرزند می بینی


اما پنهان ز دیده ها، تو می جستی تنها، دست و پای سالمش؛


و از آن لحظه بود که دزدیدی خواب چشمانت


لالایی خواندی و خوراندی ازشیره ی جانت تا بیارامد آن طفل بی زبانت.


دستش بگرفتی و راهش بردی، غان غون هایش را رهنمون شدی و معنایش بخشیدی، زبانش آموختی!


درس زندگی و روزگار ، زین مهمتر ادبش آموختی،...


گاه از جور روزگار، به تنگ می آمدی، اما هر بار،  فقط به خاطر برق شادی نگاه شیرین کودکت، تاب تحمل می نمودی و اخم به آبرو نمی آوردی ، دل دل می کردی نفهمد و نداند ، زندگی، گاه زیبا نیست، با این خیال که آشفته نشود ذهن کودکانه ی بی غشش!



هر شب، با چهره ای گشاده و خنده ای بر لب، کنارش می آرمیدی و قصه ی شاه پریون از برایش می گفتی، به رویای شیرینی دعوتش می نمودی تا بیاسوید جان شیرین تر از جانت!


با هزاران امید و آرزو مکتبش فرستادی، همگام او شدی  و دوباره "بابا آب داد، بابا نان داد" را مشق نمودی!


بی هیچ بهانه و در پی نفعی، درس زندگیش آموختی واز برایش فاش کردی عبرت روزگار ، تا شاید بهر آن بیاسوید جانش.


درسش دادی و درسش بگرفتی،مرارت ها به جان خریدی، 


تا این که آن کودک دردانه را، جوانی چون سرو ساختی !


همچون همیشه، باز نگران و بیقرار آن سرو جوان اما دردانه بودی!


"دوستش کیست؟ تحصیلش چه می شود؟کارش چیست؟ راهش کجاست؟ بختش کیست؟ و...."


وقتی دیگر نمی دانستی چه می شود و چه باید کرد!!! لاجرم ناگزیر در گوشه ای تک و تنها می نشستی و بر سجاده عشق لایتناهی،  سجده می نمودی و قسمش می دادی، می خواستی مقدر سازد بهترین ها را از بهر فرزندت!


اما.....


امان از بخت بد روزگار،  امان از سرو جوان فراموش کار!


سرو جوان، ید مهربانی را که درهر شب کودکانه، بر سرش نوازشی بود و خاطرش آسوده نمی شد اگر چنگ در چنگ دستان مادر نمی نمود، از یاد برد !


مادر و کودک

شکست، حرمت آن دستان مهربان و تنومند را ،


چروکیده و ناتوانش خواند!


غره درشوق و توان جوانی اش، دست به ظاهر توانمند خود را بر بالای دست به ظاهر نحیف  تو برد و نشانت داد قدرت بی مثلش را، بدین سان  به  جرم نادانی اش، ید گیرنده ی تو را به  کناری زد  و ندای استقلال و آزادی بر آورد!


قصه های خوش و آب رنگ همیشگی مادرانه ات ، به یکباره رنگ و لعاب و حلاوتش را از دست داد !


 سرو خرمان، کهنه اش پنداشت و پروراند در سر، آرزوی شنیدن داستان خوشی دیگر!


 افسوس، صد افسوس  که


عبرت نگرفت و


ندید آنچه در خم روزگار دیده و آموخته بودی و بی منت و از سر مهر ارزانیش داشتی! 


 نشنید آنچه گفتی،


آویزه ی گوش جان و راهش ننمود پندهای دلسوز مادرانه ات، دانسته و ندانسته، هر بار بی تفاوت گذر کرد!


زبان عشقی که آموخته بودیش، گدازه ای بر  جان و روانت شد، سوزاند بطنی که وجودش را بالیده بودی!


رو در رویت ایستاد و کج فهمت خواند، از دوری اندیشه ی تو و خود، داستانها سرائید،


 باد درغبغبه کنان و در نهایت گستاخی ، برایت آوازشان کرد!!


گویی که تو نمی دانی او چه می گوید و چه می خواهد!!!


یک بار ، ده بار، صد بار، بل هزار بار خطا کرد


و تو...


تنها نگاهش کردی، هر بار چشم های نگران و ذهن مشوشت  را در چشمه ی زلال مهربانی و عطوفتت شستی و غسل تطهیرش دادی و هیچ نگفتی، تا مبادا رنجور شود و سیل اشکی صورتش بشوئید!


نه یک بار و دو بار بلکه هر سه بار، چشیدی زهر حلائل سه جوان قدر نشناس و نامهربان!


مادری کردی، نه!!


 وفا کردی و تحمل صبرت نمودی، هر بار با یک نگه آه و وانه خطایشان ببخشیدی ، فرزندان خلف شان خواندی و دوباره دعایشان کردی!!!


آری، تو نمود جاودانه ی مهر مادری بودی و هستی!!



اگر چه خود، امروز، تبسمی تلخ داری! اما می پسندی خنده بر لبان دردانه هایت را و بی صبرانه آرزو می کنی قهقهه های لحظه به لحظه شان را!



حالا هم که از کجتابی آن سرو سرامان، قامتی خم نموده ای و گوشه ی خانه ی سالمندان عزلتی گزیده ای، دوباره با آن لحن آرام و مهربان و با خاطری آشفته و همیشه نگران، می پرسی؟

 پدرام و بیژن و زهرایم کجایند؟


در صحت اند؟


نان و آبشان به راه است؟


خنده بر لبانشان چی، جاری است!


نکند محنت روز گار، بسازد برایشان عذابی!!!


نکند سر زهرایم درد بگیرد،....


نکند پدرامم، پول لازم باشد،...


 نکند بیژنم پدر نشود،...


مادر و کودک

اکنون هم ، دل آشوبی و آرام نمی گیری از ختنی خط های خطا کار دوست داشتنی ات!


 در آن خانه ی غربت و فراموش شده ، باز هم شب و روز دست به آسمان می بری و دعایشان می کنی تا بیقرار کنندگان دلت، قرار یابند و آسوده و در امان بمانند از جور روزگار.


اگر چه خود، امروز، تبسمی تلخ داری! اما می پسندی خنده بر لبان دردانه هایت را و بی صبرانه آرزو می کنی قهقهه های لحظه به لحظه شان را!


چه صبری داری تو مادر، من در عجبم!


 می دانم روزی به خود می آئیم که دیر است، تو آرمیده ای و ما بیدار می شویم!


صد البته این راهم می دانم که  در جنت زیبای خالقت  نیز قرار نمی گیری، مثل همیشه نگرانی و مضطرب!


باز این را هم می دانم مهر مادریت، حتی از آن سوی دنیاها در خلد برین نیز،همیشه در پی فرزندت است و همیشه دعاگویی!


اما ......


چه خوب می شد ، قبل از این که برای همیشه، در خانه ی ابدیت با فکری آسوده و راحت بیارامی، البته اگر مهر مادریت اجازه دهد وبا جسمت دفن شود، دست از خامی و جوانی بر می داشتیم و به سویت پر می کشیدم و می بودیم تا ابد زیر چتر مهربانی و گذشتت! ای کاش تلنگری ما را به خود وا می داشت!!!!! ای کاش...    

what`s life?life is love.
سه شنبه 14/6/1391 - 12:12 - 0 تشکر 543009

مادرها کیمیاگرند...







آن‌روزهایی که فهمیدم قرارست مادر بشوم، هیچ نمی‌دانستم که چه بر من خواهد گذشت. توی خیالم همان نوزاد ظریف و نحیف دست و پا بلوری پوسترها را تصور می‌کردم و از فکر بوییدنش لذت می‌بردم.


گاهی هم گیج میشدم که چطور من بزرگش خواهم کرد یا دوستش خواهم داشت، برایش بی خوابی خواهم کشید و از خودم خواهم گذشت، من که نمیشناختمش، ندیده بودمش.





مادرها کیمیاگرند...

آیا زنان به صرف توانایی بارداری و وضع حمل، مادرانی قابل تقدیر می شوند یا عوامل دیگری نیز در این میان دخیل است؟ آیا فقط در زندگی فرزندانشان نقش دارند یا اینکه قادر به تحول در زندگی آنها هستند؟


و آیا تغییرات را صرفاً در زندگی فرزندان ایجاد می کنند یا اینکه زندگی خودشان نیز پس از مادرشدن تغییر می کند؟ آیا فرد دیگری نیز می تواند مانند مادر عمل کند یا اینکه برخی ویژگی ها اختصاص به مادران دارد؟


برخی افراد تصور می کنند که مادرشدن به معنای پایان خواب راحت، گذرانیدن تعطیلات آرام و دست کشیدن از علایق است.در پاسخ به این افراد باید گفت شما هرگز از مادرشدن پشیمان نخواهید شد. زیرا چنان لذتی از نگاه کردن به فرزندان و بزرگ شدن آنها می برید که حاضر نیستند دنیا را با همه زرق و برقها و دلفریبیهایش با یک لحظه دوری فرزندان عوض کنید. اما مادران به راستی از چه لذت می برند؟


باید گفت همه چیز پس از ورود کودک به این جهان برای مادر تغییر می کند. حتی رابطه مادر و پدر تغییر می کند. اگر زن و شوهر تا به حال به یکدیگر علاقه مند بودند حالا مادر به این خاطر که همسرش اینقدر به کودکش علاقه دارد نیز او را دوست دارد و به سبب دغدغه آینده فرزند برای پدر، علاقه او به شوهرش نه تنها کاهش نمی یابد بلکه دوچندان شده و احساس محبت بیشتری ایجاد می شود.



مادر به جای پرداختن به آرزوهای خود تمام سعی خود را برای رسیدن فرزندان به آرزوهایشان به عمل می آورد. و به عبارت دیگر با کمال میل نردبانی برای ترقی فرزندان می شود



نخستین باری که کودک می نشیند، می ایستد، نخستین دندانی که در می آورد، نخستین کلمه ای که بر زبان می آورد، دنیای مادر را متحول می سازد. هر زخمی پس از مدتی بهبودی می یابد اما مادرشدن مانند زخمی دلپذیر است که همیشه تازه و حساس است!


همه افراد صفحه حوادث روزنامه را می خوانند اما فقط مادر است که با خود فکر می کند «اگر این اتفاق برای فرزند من بیفتد؟»


ویژگی های خاص اثبات شده در مادر


ثابت شده که ذهن و حافظه مادران نه تنها نسبت به قبل از مادرشدن تحلیل نمی رود بلکه با تغییرات مغزی و هورمونی تقویت نیز می شود.


درک حالات چهره


مادرانی که دارای کودک هستند بهتر از دیگران قادر به درک حالات چهره و قدرت ذهن خوانی می باشند. آگاهی از کوچکترین تغییرات جسمی و روحی فرزندان فکر را برای همدلی و همدردی موثر در دیگر زمینه ها نیز آماده تر می کند.


مادرها کیمیاگرند...

توانایی انجام چند کار در یک زمان


در زمان بارداری و مدتی پس از زایمان مغز استروژن بیشتری ترشح می کند و این کار با یک سلسله ارتباطات هوشیاری مادر را افزایش می دهد.


مشخص شده که مادران نسبت به سایر زنان قدرت بیشتری در انجام چند کار دارند. برای مثال در حال آشپزی یا تمیز کردن یخچال می توانند در ذهن خود به یافتن راه حل برای یک مسئله پرداخته و در عین حال به صحبتهای فرد دیگری نیز گوش بدهند.


افزایش شهامت: افراد پس از مادرشدن شهامت و شجاعت بیشتری در برخورد با هیجانات دارندو حتی قدرت ریسک پذیری بیشتری پیدا می کنند.


مادرانی که همیشه از شنا کردن می ترسیده اند برای حفاظت از کودکانشان در آب به همراه آنها شنا کرده و حتی برای نجات آنها بی پروا به اعماق آب می روند.



روحیه مادر حاکم بر نگرش فرزندان


با تولد کودک رابطه مادر و فرزندی ایجاد می شود که زمینه حالات و جهت گیریهای بعدی فرزند را نسبت به جهان پیرامون تعیین می کند. پس باید توجه خاصی به وضعیت روحی مادران داشت.



بسیاری از فرزندان موفقیتهای خود را مرهون رفتار والدین به ویژه مادر می دانند. مادر با تشویق فرزندان می تواند موجب تقویت اعتماد به نفس در آنها شود اما باید توجه داشت که توقع زیاد و ایده آلی موجب احساس ضعف و کمبود در فرزند می شود



نکته اینجاست که مادران ناراضی و آنهایی که حس مثبتی نسبت به مسائل به ویژه مسائل خانوادگی ندارند این حس را به فرزندان به ویژه پسران خود منتقل می کنند. البته این تاثیر بر دختران نیز وجود دارد فقط مسئله اینجاست که دختران این تاثیرات را در زمان حال و با دریافت آن بروز می دهند اما پسران ممکن است در زمان حال واکنشی نشان ندهند اما در زمان بلوغ و بزرگسالی آثار این نارضایتی خفته را از خود نشان داده و نسبت به زندگی زناشویی بدبین تر شوند.

محبت


از آنجایی که مادر نخستین شخص آشنای فرزند و الگوی او برای توقع از دیگران است نحوه برخورد مادر معیاری برای پیش بینی احساس سایرین نسبت به کودک است. یکی از راههای اولیه مادر برای ابراز علاقه خود در آغوش گرفتن فرزند است. صمیمیت مادر موجب می شود طفل به سایرین نیز علاقه مند شود. حتماً تاکنون با افرادی برخورد کرده اید که نمی توانند محبت خود را به دیگران ابراز نمایند. چنین افرادی اینکار را از مادر نیاموخته اند.


مادر آرام، فرزند شاد


آرامش برای فرزند به معنای امنیت خاطر است و اضطراب و تشویش مادر موجب بی قراری فرزند می شود. پس این مادر است که می تواند با تدبیر خود این شادی و رضایت را به فرزند بدهد. یکی از راههای تشخیص آرامش مادر خنده کودک است. زیرا حالات و دید فرزند از دوران نوزادی نسبت به دنیا طبق احساسات مادر ترسیم می شود و امنیتی که او از مادرش دریافت می کند تمایل به برقراری رابطه با دیگران را نیز در وی تقویت می کند.


مادرها کیمیاگرند...

کمال گرایی


بسیاری از فرزندان موفقیتهای خود را مرهون رفتار والدین به ویژه مادر می دانند. مادر با تشویق فرزندان می تواند موجب تقویت اعتماد به نفس در آنها شود اما باید توجه داشت که توقع زیاد و ایده آلی موجب احساس ضعف و کمبود در فرزند می شود. به تدریج رفتار دیگران را نیز کامل و شایسته ستایش و تحسین نمی بیند. بدین ترتیب نمی تواند به طور صادقانه به افراد محبت بورزد و از زندگی لذت ببرد و امکان دارد منزوی شود.



در مقابل مادرانی که می پذیرند همه افراد نکات ضعف و قوت دارند و فرندانشان نیز از این مورد مستثنی نیستند عموماً فرزندانی منطقی-عادل و منصف خواهند داشت که در روابط اجتماعی نیز افرادی موفق و فعال بوده و از بودن با افراد گوناگون با خصوصیات متفاوت لذت می برند.



فرزندان باگذشت مادر ارزش بخشش را درمی یابند و در ضمن اینکه کینه توز نخواهند شد اشتباهات خود را نیز مانند دیگران می بخشند و احساس گناه نمی کنند تا این احساس را به دیگران هم منتقل کنند



گذشت


مادر با گذشت و ایثار خود و پرداختن به آنچه مصلحت خانواده و فرزندان است به بهترین شکل معنی ایثار و گذشت را نشان می دهد. فرزندان درمی یابند که گذشتن از خود به خاطر دیگران بسیار زیباست و مادر اینکار را به بهترین نحو انجام می دهد.


از طرف دیگر فرزندان باگذشت مادر ارزش بخشش را درمی یابند و در ضمن اینکه کینه توز نخواهند شد اشتباهات خود را نیز مانند دیگران می بخشند و احساس گناه نمی کنند تا این احساس را به دیگران هم منتقل کنند. آنها می آموزند که مسائل دیگران نیز به اندازه مسائل آنها مهم است و می توان برای لذت بردن از شادی دیگران از برخی خواسته های خود گذشت.




حالا خودتان بگویید به جز مادر چه کسی این درسهای ارزشمند زندگی را به این زیبایی به انسان می دهد؟ آیا این مادر شایسته تحسین و قدردانی نیست؟


what`s life?life is love.
سه شنبه 14/6/1391 - 12:13 - 0 تشکر 543011

زنان دست در جیب 





در این مقاله ضمن تاکید بر حق مالکیت و استقلال مالی زنان، نگاهی دو جانبه به مسئله ی حقوق زنان شده و نهایتا گوشزد نموده که درباره ی مسائل مالی هم بین زن وشوهر مثل بسیاری از مسائل دیگر، تفکیک کردن، و مو از ماست کشیدن ،ضمن اینکه بسیار مشکل است به صلاح هم نیست.




زنان دست در جیب


یک گنج در خانه


راجع به استقلال مالی زن ،هم قانون از حقوق مستقل او درباره ی اموالشان حمایت کرده و هم دین به وفور در این باره سفارش نموده است. و البته چیزهایی از قبیل مهریه ،طلاهای کادویی، نفقه و اموال و دارایی های خود زن را جزء حقوق مسلم او می داند و هیچ حقی برای مردان در اموال شخصی زنان قائل نشده است اما عرف ما به این مالکیت چندان بها نمی دهد. فی الجمله هر چند طلاهایی که اوایل ازدواج به عروس خانم کادو می دهند (به شرط اینکه نام نبرده باشند که این کادو برای داماد است ) جزء اموال شخصی او محسوب می شود و جز به رضایت او نمی توان او را مجبور به بخشش کرد!!!  در حالیکه واقعا این مالکیت برای بعضی زنان در برخی خانواده های ایرانی در نظر گرفته نمی شود. آقای محترم در اولین گرفتاری ،اول روی فروش طلاهای خانم حساب می کند.  در این خانواده ها، زن تنها امانت دار و عاریه نگهدار است. چرا که به نظر نمی رسد بتواند از اموال نقدی و غیر نقدی خود به دیگری انفاق کند یا همانطور که دوست دارد خرج کند. البته مرد به عنوان یک دوست و شریک زندگی، حق مشورت و راهنمایی دارد همانطور که زنان نیز حساسیتهای خاصی درباره ی اموال خصوصی مردان نشان می دهند و این حق را همان مهر همسری و شراکت زندگی ایجادکرده است اما این حق تا آنجا محفوظ است که کار به اجبار و ستم و ناراحتی نکشد.



دین ما تا آنجا درباره ی حفظ حق مالکیت زنان بر دارائی شان اصرار دارد که حتی از مقدمه های ظلم در این خصوص نیز نهی کرده است و می فرماید مبادا زنان را آزار بدهید تا مجبور شوند بخشی از مهرشان را به شما ببخشند. حتی اگر مهر زنان،همه از طلا بود و به اندازه ای بود که  پوست گاوی را پر می کرد شما حق ندارید با هر نوع آزاری (حتی عاطفی) آنها را مجبور به بخشش کنید.



حقوق کارمندی زنان


اگر بخواهیم از حقوق قانونی و شرعی صحبت کنیم باید بگوییم زنها حتی در مقابل کارهای خانه هم صاحب حق دستمزد هستند. زنها در خانه انواع کارهایی را انجام می دهند که اگر قرار بود به وسیله خدمتکار انجام شده یا به مراجع کاری بیرون از منزل ارجاع داده شود، هزینه ی بسیار سنگینی را بر خانواده تحمیل می کرد. اما با این حساب و کتابها زندگی سخت می شود و بحث من و تویی همه ی عواطف ما را فدای این حساب و کتاب ها می کند. این حساب و کتاب ها برای زن و شوهری است که در آستانه ی طلاقند و می خواهند راه خود را از یکدیگر جدا کنند به همین جهت است که در برخی موارد (مثل وقتی که هر دو زندگی را با هم از صفر شروع کرده اند و دارایی خود را باهم به دست آورده اند) دادگاه نیمی از اموال مرد را از آن زن می داند.



بنابراین به جاست که همانطور که عشق و عواطف زن و شوهر و تمام زندگیشان در هم پیچیده و چیز مجزایی که قابل استناد به یکی از طرفین باشد را باقی نگذاشته است، ما هم بهتر است از تحلیل جزئیات این مسئله خودداری کنیم و بیشتر توصیه به اشتراک و همدلی و همراهی داشته باشیم. در زندگی خانوادگی همیشه تا حرف از رفاقت ، فداکاری برای همدیگر است همه چیز خوب و عالی است ولی وقتی من به حقوق خودم و تو از حقوق خودت دفاع کنی ،دیگر خبری از زندگی مشترک نیست.



اگر بخواهیم بگوییم زنان هم باید در تامین مخارج کمک کنند، با زنانی برخورد می کنیم که دوست ندارند مثل گذشته کار کنند و توانشان کم شده است اما همسرانشان را در تامین مخارج خانه وابسته کرده اند و دیگر نمی توانند این مسئولیت را دوباره به او تحمیل کنند.یا درددل زنانی را خواهیم شنید که می گویند کارت حقوقشان در جیب همسرشان است و برای خرید یک مانتوی مهمانی هم باید کلی توضیح بدهند و دلیل بتراشند که شاید بشود یا نشود



مثلا درباره حقوق کارمندی زنان اگر بگوییم دستمزدی که زن شاغل بابت شغل خود می گیرد ،حق مسلم  اوست و لازم نیست در تامین مخارج خانواده کمک کند، آنگاه خواهیم دید که مرد می گوید من  اگر از بسیاری از خوشیهای زندگی گذشتم و قبول کردم که همسرم روزی چند ساعت بیرون از منزل کار کند و بعد فرضا خسته و عصبی به خانه بیاید، به خاطر آن بوده که در این روزهای سخت زندگی، کمکی به مخارج خانواده شود و الا از نظر من بسیار آسانتر و شیرین تر است که همسرم را از زحمت های اضافی معاف کنم و وقتی به خانه می آیم او را با رغبت و اشتیاق ببینم و از همه مهمتر خیالم راحت باشد که فرزندم در آغوش مادرش در خانه بازی می کند.



 حقیقت این است که اگر کمی انصاف داشته باشیم و دیگری را هم مثل خودمان صاحب حق بدانیم و آنچه را برای خود نمی پسندیم برای دیگری هم نپسندیم و ... دیگر نیازی به این بحثهای ملال انگیز و اعصاب فرسا نداریم.




طبق فرهنگ ما و با توجه به روان شناسی زن و مرد ، بهتر است به جای آنکه به دنبال استقلال در اموال خود باشیم ، بدانیم که با ازدواج هر دو نفر شریک در همه چیز هم خواهند بود.پس با مشورت و همدلی گام بر داریم تا موفق تر باشیم.


what`s life?life is love.
سه شنبه 14/6/1391 - 14:42 - 0 تشکر 543155

سلام
ممنون از حضورتون
زنی که شاغل باشه اگه به زندگیش لطمه وارد نشه خیلی خوبه چون زن شاغل بهتر میتونه برای زندگیش برنامه ریزی کنه .

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.