که قانون حموربی نیز پیش از آن کرده بود. علمای دینی را میبایستی برایگان معالجه کنند؛ درست همانگونه که در میان ما معمول است، پزشکان تازهکار حرفة خود را با معالجة کافران و بیگانگان آغاز میکردند، چه هر پزشکی، در آغاز کار خود، ناچار بود یک یا دو سال بر روی مهاجران و فقیران آزمایش کند. این، خود، فرمان «پروردگار نور» بود:
ای مقدس دادار گیتی جسمانی، اینان که مزداپرستند برای آموختن پزشکی میروند. آیا نخست در مزداپرستان آزمایش کنند یا در دؤپرستان؟ پس اهورمزدا گفت: پیش از مزداپرستان در دؤپرستان آزمایش کنند. نخست یک دؤپرست را جراحی کند؛ اگر او بمیرد، دؤپرست دوم را جراحی کند؛ اگر او هم بمیرد، دؤپرست سوم را جراحی کند؛ اگر او هم بمیرد، آن که]میخواهد پزشک بشود[ ابدالآباد ناقابل ] کار پزشکی[ است. پس از آنکه ]ناقابل کار پزشکی شد[ نباید به مزداپرست دوا بدهد، نباید مزداپرست را جراحی کند، و نباید مزداپرست را در جراحی زخم کند؛ پس اگر به مزداپرست دوا دهد، و اگر مزداپست را جراحی کند؛ و اگر مزداپرست را جراحی کرده، زخم کند، مجازاتش ]همان مجازات [ کسی است که عمداً به کسی زخم وارد آورد. کسی که ]میخواهد پزشک بشود[ یک دؤپرست را جراحی کند، و او ] مریض[ خوب شود، و او دؤپرست دوم را جراحی کند، و او ] مریض[ خوب شود، و او دؤپرست سوم را جراحی کند، و او ] مریض[ خوب شود، پس آزموده است تا ابدالآباد. پس از ]پزشک شدن[ به خواهش خود میتواند به مزداپرست دوا دهد، و به خواهش میتواند مزداپرست را جراحی کند.