این جلوگیری، از موضع مصادیق جزئی خواهد بود یا بایستی در مقابله با این جریان ساختارها را تغییر دهیم؟
در وهله اول کار کلان فکری بکنید. در وهله دوم نظام سازی کنید، باید نگاه به تحول فردی و تحول ساختاری کرد. ما نگاه بلندمدت و کلان و ساختاری نداریم. فوقش نگاه فردی داریم؛ یعنی می گوییم اگر افراد را عوض کنیم، مملکت اصلاح می شود این نگاه نگاه جزئی و فکری غیرقابل دفاع است و نهایتاً به اینجا می رسیم که هیچ کاری نمی توان کرد. بسیاری از اتفاقات ارادی در مفهوم اجتناب ناپذیری آنها رخ می دهد و خیلی ها هم رندانه دارند آن را دنبال می کنند. مثلاً در مورد جهانی سازی می گویند این یک پروسه است، یک واقعیت است، یک پروژه نیست، به آن نپیوندی دیراست...، این حرف ها کدام است، هیچ فعل غیرارادی را من قبول ندارم. منتهی یک آدم صاحب اراده ای می خواهد که مبانی نظام انقلابی خودش را فهم بکند و نگاه کلان و ساختاری داشته باشد و توجه به ضرورت های زمانی و مقتضیات روز هم داشته باشد با همان نوع نگرش فقهی امام به استقبال بسیاری از تغییرات برود، امّا خودش باشد، ما باید انتخاب کنیم و اراده مان را تحمیل کنیم که این اتفاقات نمی افتد. البته الان بهتر از گذشته است، ما الان برنامه بیست ساله داریم، برنامه پنج ساله داریم، اما این بدین معنا نیست که کار تمام شده است و هیچ اشکالاتی بر مثلاً برنامه بیست ساله ما و چشم انداز،مترتب نیست/
دنیا را نگاه کنید که در برابر ایندیویژوالیزم یا فردگرایی و هدونیزم یا لذت گرایی، شاهد مکاتب اجتماع گرایی و جامعه گرایی هستیم. عجیب است خیلی ها در این مملکت می گفتند که دیگر پذیرش سکولاریسم و لیبرالیسم یک امر اجتناب ناپذیر است، بعد شاهد مکاتب جامعه گرایی و اجتماع گرایی در خود غرب هستیم. مثلاً آقای برگر که خودش از منادیان سکولار بود می گوید تا حالا من فکرمی کردم که سکولاریسم در متن و مخالف سکولاریسم یا عرفی زدایی در حاشیه است. ولی الان می فهمم که بر عکس است و سکولاریسم در حاشیه است و عرفی زدایی در متن است. من می خواهم بگویم چرا ما تن بدهیم به این مفاهیمی که اراده های خاص در پشت آن است. من فکر می کنم ما نقش خودمان را فراموش کرده ایم. در ادبیات دینی ما مفاهیمی نهفته است که به ما امید می دهد، مثلاً مرحوم مطهری انگشت روی مفهوم فطرت، و مرحوم شریعتی انگشت روی بازگشتن به خویش گذاشت، مرحوم مطهری چون در بازگشت به خویشتن خویش که قابل دفاع هم هست یک وجه نسبیت گرایی وتاریخیت گرایی می دید، بحث فطرت را مطرح کرد. واقعاً مفهوم فطرت که کلید واژه ای اساسی است تا چه اندازه در نگاه های کلان و ساختاری و برنامه ریزی ما متبلور است؟ به نظر من برمی گردد به نوع نگاه و اراده نظام سازی ما، اما همیشه باید توجه داشته باشیم که در چه جامعه ای داریم زندگی می کنیم، ضرورت های زمانی و مکانی کدامند؟ نیازهای شهروندی فردی و گروهی مردم چیست؟ تلاش کنیم که برنامه ریزی جامعی داشته باشیم، ما این کار را نمی کنیم بعد می گوییم که حمله هایی دارد می شود، لذت گرایی دارد می آید، فردگرایی دارد می آید. شما باید برای فردگرایی و لذت گرایی جایی داشته باشید. امّا در طرحواره شما باید اینها تعریف شوند. من فکر می کنم واقعاً در عرصه حجاب می شود کارکرد. چرا؟ چون شما مسأله ای به نام هویت دارید، هویت تاریخی مردم، پیش روی مردم است و جز حافظه تاریخی شان است. مفهومی را می خواهم به نام زیست جهان یا زندگی روزمرّه بیافزایم، شما این حافظه های تاریخی مثبت را در برنامه ریزی نمی توانید نادیده بگیرید. بنابراین یک برگ برنده در مورد حجاب، همان زندگی زیست جهان مردم است. همینDaily life آنهاست که جزو حافظه های تاریخی شان است که می توانید استفاده کنید. من فکر می کنم علت برخی بدحجابی ها، قطع نظر از آگاهی، به برخوردهای غلطی که از جمهوری اسلامی انتظار نداشتند امّا شاهدش هستند برمی گردد. به هر حال یا انقلاب نباید می کردید یا حالا که کردید، به سختی هایش باید توجه داشته باشیم که متأسفانه نداریم/
به نظر می رسد در طرح ساماندهی مد و لباس دچار نوعی پارادوکس شده ایم و به »مدرنیسم اسلامی« به معنای تناقض نمای آن دامن می زنیم، چون با پذیرش تبرج و خودنمایی مدل های متنوعی ارائه می دهیم که خود زمینه خودنمایی از نوع جدیدش را هموار می کند و این بار تبرج و دلفریبی در قالب مدل های سنتی یا بومی خود را نمایان خواهد کرد/
اولاً به جای »مدرنیسم اسلامی« بهتر است »نوشدگی اسلامی« یا »نوگرایی اسلامی« را به کار ببریم، چون مدرنیسم نیست. مدرنیسم اعتقادی به پوشش ندارد. براساس پیش فرض هایی که عرض کردم ازآسمان نمی آید، ارادی است و گروهی آن را رقم می زنند و خواستارش هستند، بحث این است که ما با این طرح دنبال بازنمایی هویت هستیم، یعنی وحدت در عین کثرت. همانطور که شما هم اشاره کردید ممکن است در قالب این تنوع، تبرج هم باشد، مگر در قالب چادر نبود؟ ما یک تبرج ناپوشیده داریم و یک تبرج پوشیده، کدام بهتر است؟ حالا که قرار است تبرجی صورت بگیرد، تبرج پوشیده خیلی بهتر از ناپوشیده است، ناپوشیدگی که تبرج نمی خواهد چون فی حد ذاته تبرّج است. آن به لحاظ گام به گام هم که شده ما را از وضعیت فعلی نجات می دهد/
شما با چنین طرح هایی در درون پارادایم لذت محور برنامه ریزی می کنید/
نه این پارادایم لذت نیست، پارادایم این است که به هر حال انسان ها نیازهایی دارند، این نیاز بایستی برآورده شود مگر این که بگویید نباید برآورده شود/
در هر صورت اگر شما در طراحی مدلتان اصل را بر جذابیت گذاشتید، بالاخره پوشش ها به سمتی می رود که جذابیت جنسی را به همراه خواهد داشت/
ما امیدوار هستیم در کنار کارهای تربیتی و اخلاقی که هم برای خانم ها و هم برای آقایان می شود، ان شأا... میزان تبرج را هم در خانم ها کاهش دهیم و هم در نگاه تبرجی آقایان، مردها هم باید مقداری آموزش ببینند. ما فقط می خواهیم که پوشش تبرج زایی نباشد. قصدمان این است که حداقل هایی که در ارتباط با حجاب هست لحاظ شود. شرع هم حجاب را به چادر محدود نکرده، همانطور که چادرمی تواند تبرج زا باشد پوشش های دیگر هم می تواند باشد. ما می خواهیم محدوده شرع را لحاظ بکنیم ان شأا... . در لحاظ کردنش، طراحان ما توجه دارند که وجه تبرج زایی آن کمتر باشد، ما گفتیم که حدود شرعی لحاظ شود اما با توجه به گرایشات و نیازها. فقط بحث زیبایی اش که نیست. مثلاً در فرهنگ سنتی ما و خرده فرهنگ ها، الزاماً تبرج زا نیست ولی زیباست، آراسته است. آراستگی مراد ماست ولی باید کار تربیتی و اخلاقی هم در کنارش بشود و این که ترکیب رنگ ها به گونه ای باشد که توجه به تبرج زدایی هم بشود. امیدواریم که اینطور نشود ولی اگر این اتفاق بیفتد می گوییم الحمد... که ایرانی این کار را کرد، مسلمان این کار را کرد، چرا دیگران این کار را بکنند؟
نگرانی ما این است که شما چند مدل به مدل های موجود اضافه کرده باشید، لذا فکر می کنیم که شما با ارائه مدل های جدید صرفاً قدرت انتخاب متقاضیان را بالاتر برده اید/
ما حق انتخاب می گذاریم ولی از میان مدل های خوب و سنگین که تنگ و چسبان و جلف نیستند، ایرانی و اسلامی اند، من در این صورت رقابت را تضمین می کنم. چون اگر ذائقه ایرانی دست ما بیاید،المانها و نشانه های مستمر در هویت ایرانی را لحاظ کنیم، من مطمئنم که جواب می دهد.اما عرض کردم که یک سری دقائق تربیتی هم وجود دارد که غافل از آن نقش فرهنگی و فرهنگ سازی نباید شد،ولی من ترجیح می دهم اگر تبرجی هم می خواهد صورت بگیرد، مُدش مد درستی باشد، هرچند ما تبرج را قبول نداریم و می گوییم تبرج فرم نمی شناسد و با هر لباسی شما می توانید تبرج داشته باشید. ان شأا... زنان و مردان ما اصلاً اهل تبرج نباشند/