• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 459)
يکشنبه 12/6/1391 - 15:20 -0 تشکر 540672
قابلیتهای حوزه در مسیر روشنفکری دینی

در این مبحث کوشش شده تا این نکته ثابت شود که در جامعه ایران, بیش از هر نهاد فرهنگی دیگر, نهاد حوزه توان اثرگذاری و پدید آوردنِ حرکت جمعی را به سوی روشنفکری, داراست. برای ثابت کردن این مدعا نخست وضع مذهب در ایران بررسی گردیده و سپس جایگاه نهاد حوزه در باور مردم و سرانجام قابلیتهای حوزه, در پدید آوری حرکت جمعی به سوی روشنفکری.

ییکم. جامعه ایران جامعه مذهبی است. از عصر آریاییها, این اعتقاد مذهبی همواره در میان ایرانیان وجود داشته است. جالب آن است نخستین دولتی هم که در ایران برپا شده, خود را خدمتگزار دین اعلام کرده است. آیینی چون زرتشتی گری قدمتی چند هزار ساله در ایران دارد و همه کوششهای سیاسی و اجتماعی ایرانیان در چارچوب دین باوری تفسیر می شود. هرگاه بددینی در ایران فراگیر شده, ایرانیان به مبارزه با آن برخاسته و نظامهای حاکم بر این سرزمین را برانداخته اند. به دیگر سخن, مردمان این سرزمین, هرگز تجربه مستقیم یا غیر مستقیمی از نظام سیاسی اجتماعی (لاییک) نداشته اند و حتی اگر بر ضد کیشی شوریده, یا در قبال حمله به آن سکوت کرده اند, باز آیینی تازه را پذیرفته اند. همچنان که این ماجرا در داستان پذیرش اسلام و روی گردانی از زرتشتی گری در این سرزمین رخ داد. یا آن چه در هنگام نارضایتی خود از رفتار اعراب حامل اسلام نشان دادند و در سقوط امویان نقش ایفا کردند, هرچند با فریب خوردن از عباسیان, به حاکمیت آنان به امید اجرای قوانین اسلامی تن دادند; اما باز هم بزرگ ترین شورشها را بر ضد حاکمیت آنان سامان دهی کردند و با حمله مغول, آرام آرام به مذهب تشیع روی آوردند و در حکومت صفویان آن را مذهب رسمی خود ساختند.

دوم. به تبع قدمت دین و دین باوری در این مرز و بوم, نهاد دینی هم در این دیار, سابقه ای طولانی دارد و از کهن ترین نهادها و مؤسسات و گروه های مرجع و صاحب نفوذ در میان این مردم به حساب می آید. در دوره پیش از دولت مادها و در میان نخستین قومهای آریایی, نهاد دینی, بیش ترین مسؤولیّت را داشته است و در تشکیل نخستین دولت ایرانی (مادها) نیز همراهی آنها و شبکه ارتباطی گسترده شان در میان اقوام آریایی, موجب این اتحاد شد و مقدمات لازم تشکیل دولت را فراهم آورد. این نفوذ و اقتدار در دولتهای هخامنشیو… . ادامه یافته و سرانجام در دولت ساسانیان به اوج خود رسید. در دوره اسلامی ایران نیز, در همه دولتهای به قدرت رسیده, روحانیت و نهاد حوزه چنان نیرومند و مورد اعتماد مردم بوده که دولتها توان حذف آنها را نداشته اند. بنابراین هیچ دوره ای از تاریخ ایران, همان گونه که خالی از اعتقادات دینی نبوده, بدون نهاد دینی نیز نبوده است.

سوم. این نهاد, در سابقه طولانی خود همواره مورد حمایت مردم و احترام آنان بوده و در برابر, خدمات مهم و در خور توجهی نیز به مردم این دیار کرده است. نهاد دینی با تربیت دین شناسان و مبلغان دینی قبل و بعد از اسلام, اصلی ترین مسؤولیّت خود را انجام داده است. تربیت یافتگان حوزه در مسائل اجتماعی, سیاسی هم یاور و تکیه گاه مردم شدند و در رفع ستم و گسترش عدالت در بسیاری از روزگاران, پیشگام حرکتهای عدالت خواهانه مردمی بوده اند و در این راه فداکاریهای زیادی نیز انجام داده اند. مردمی هم که بارها در برابر نهاد سلطنت شوریده و بسیاری از آنها را نابود کرده اند; اما هرگز درصدد نابودی روحانیت یا نهاد دین برنیامده اند و این موضوع مهم, نشان از علاقه عمیق آنان به دین و نهاد متولی آن دارد.

چهارم. این نهاد تا یکصد و پنجاه سال پیش, یگانه نهاد فرهنگی در تاریخ ایران به حساب می آمده, ولی از آن تاریخ تا کنون, با دگرگونیهای تازه در کشور و پیدایش جریان روشنفکری و نهادهای وابسته به آن, مانند دانشگاه ها به رقابت با حوزه پرداختند. اما پدیده و جریان روشنفکری هم نتوانست مستقل از روحانیت تأثیر زیادی در روند جامعه ایرانی داشته باشد, بلکه با ورود شماری از حوزویان به عرصه روشنفکری, این جریان به ظاهر یک دست, از هم گسست و تقسیم شد و دو جریان روشنفکری دینی و غیر دینی از دل آن بیرون آمد. نکته مهم آن است که با ورود عناصر حوزوی در این جریان فکری بود که جامعه ایرانی را در عرصه فکر و اندیشه به رقابتی نو انداخت و موجب شد تا تعریفها و شناساییهای تازه از گروه های فعال اجتماعی صورت پذیرد.

اینک و با توجه به این جایگاه مهم, نهاد حوزه برای حرکت در مسیر روشنفکری و پدید آوری دگرگونیهای تازه, بیش ترین بخت لازم را برای انجام این مهم دارد. از این رو, مناسب است قابلیتهای درونی و تاریخی نهاد حوزه, برای حرکت در مسیر روشنفکری دینی بررسی شود.

يکشنبه 12/6/1391 - 15:23 - 0 تشکر 540673


وجود نیروهای مستعد و باانگیزه


حوزه علمیه امروز از نیروهای پرشور و جوانی برخوردار است که در صورت برنامه ریزی صحیح علمی و پرورش فکری مناسب, می توانند بار سنگین مسؤولیّت روشنفکری دینی را به عهده گرفته و این پروژه بزرگ و مهم فکری را به پیش برند.


این نکته از آن جهت مهم است که در قیاس با نیروهای دانشگاهی و افت شدید تحصیلی در آن مراکز, هنوز طلاب جوان و پرشوری که با علاقه فراوان برای آموختن بیش تر و ژرف تر به حوزه پای می نهند, از درصد بالاتری برخوردارند. در مسیر دشوار و سخت روشنفکری دینی که باید هم اصول و قواعد روشنفکری را آموخت و هم آن را در چارچوب دین و آموزه های دینی دنبال کرد, نیاز جدی به نیروها و استعدادهای فکری ویژه ای است که بتوانند با حوصله و تحمل دشواریهای علمی این مسیر, در پیشبرد آن کمک کنند از این رو, حوزه مهد نخست پرورش این نیروهاست.



يکشنبه 12/6/1391 - 15:24 - 0 تشکر 540674


پرورش قدرت نقادی در نظام آموزشی حوزه


سنت مباحثه در نظام آموزشی حوزه, در پرورش قدرت نقادی و پرسش گری در میان طلاب جوان از مهم ترین امتیازها در نظام آموزشی حوزه است که از صدها سال پیش برجای مانده است. وجود این سنت و ثبات طولانی مدت آن در حوزه نشان می دهد که در همه سده های گذشته نیاکان حوزوی ما پرسش گران درجه ی اول همه اعصار بوده اند. بر اساس این سنت آموزشی, طلبه باید اجازه سخن گفتن به دیگران را بدهد و در عوض حق نقد و انتقاد را برای خویش محفوظ بدارد و با تکرار این برنامه, همه روزه در دروس حوزوی و تأکید استادان حوزه به طلاب که هیچ درسی بدون مباحثه ارزش ندارد, جوانه های پرسش گری و نقادی و سپس زمینه بروز آراء و نظرات تازه, اندک اندک در ذهن طلاب پرورش داده می شود. امری که در نظام آموزشی دانشگاه امکان بروز و ظهور ندارد. بنابراین روحیه پرسش گری و نقادی را در میان دانشجویان تقویت نمی کند. اگر یکی از اصول مهم روشنفکری را حال و قدرت پرسش گری و نقادی بدانیم, بی گمان نظام آموزشی حوزه, توان تربیت کسانی را که دارای این حالت اند, بیش تر دارد. پس حوزه به تحقق بخشیدن به آرمان روشنفکری دینی نزدیک تر است.



يکشنبه 12/6/1391 - 15:24 - 0 تشکر 540675


نظام و سازمان مستقل از دولت


حوزه در طول تاریخ بلند مدت خود از نظر نظام درونی و نیز اقتصادی, مستقل از دولتها بوده و مردم تأمین کنندگان اصلی هزینه های این نهاد بوده اند. ادامه این سبک سازمانی و اقتصادی, این امکان را به حوزه می داده تا نیروهای مستعد خود را از نظر فکری مستقل تربیت کنند و همین استقلال از نظام دولتی, برای حوزویان این فرصت را به وجود آورد, تا به راحتی با مردم پیوند برقرار سازند و بتوانند بیرون از نظامهای حکومتی, ضمن دیدن کاستیهای آنها, نقدهای خود را نیز بیان کنند. از این روی, در طول تاریخ بلند ایران, نهاد حوزه تکیه گاه بزرگ مردم در مبارزه های سیاسی, اجتماعی آنان بر ضد حاکمان ستمگر بوده است و همین موضوع (اعتماد مردم) موجب می شد تا حوزه بتواند رهبری جریانهای بزرگ سیاسی, اجتماعی را در ایران عهده دار شود که در یکصد سال اخیر, حضور و رهبری روحانیت در جریانهای بزرگ: نهضت تنباکو, مشروطیت, نهضت ملی نفت و انقلاب اسلامی, بی نیاز از توصیف است.


در این جا, یکی دیگر از اصول رایج روشنفکری, که عدم وابستگی به نظام حاکم است, در حوزه تجلی پیدا می کند. اما پیروزی انقلاب اسلامی, دگرگونیهایی را در جایگاه حوزه به وجود آورد. به این ترتیب که در نظام جدید, پستها و مناصب بسیار مهمی, چون ولایت فقیه, شورای نگهبان و… را برای روحانیت و حوزه به وجود آورد و حتی در انحصار آنها قرار داد. اما با این وجود و به دنبال تدبیرهای امام خمینی, رحمة اللّه علیه, همه حوزه به دولت وابسته نشد و نظام اقتصادی مستقل آن دچار خدشه نگردید. با این تمهید مهم, پیوند و پیوستگی ارگانیک حوزه با مردم حفظ شد و امکان پرورش نیروهای مستعد و مستقل در حوزه از این نهاد گرفته نشد و چنانکه شاهد هستیم, در طول سالهای استقرار نظام جمهوری اسلامی باز هم نقد و نقادیهایی از سوی حوزویان از دولتمردان صورت گرفته است. بنابراین, حوزه, ضمن کوشش برای حفظ نظام, که حاصل باورهای مردم است, وظیفه بزرگ خود در نقادی و پالایش آن از آسیبهای احتمالی و طبیعی, برآن بوده تا نقش دوگانه خود را انجام دهد. بنابراین هنوز هم می توان به درون مایه های روشنفکری حوزه امیدوار بود.



يکشنبه 12/6/1391 - 15:25 - 0 تشکر 540676


شبکه ارتباطی گسترده ابزار ژرفا بخشی روشنفکری


روحانیت از گذشته های دور, با پدید آوردن شبکه ارتباطی گسترده با همه طبقات اجتماعی ایران, از بعد ارتباطی, دارای بالاترین و سریع ترین سطح ارتباط با جامعه ایرانی بوده است. و از دیگر سوی, روشنفکران غیر حوزوی در جامعه ایرانی, به لحاظ طبقه اجتماعی و عوامل دیگر, ارتباط کم تری با همه جامعه داشته اند. و درست به همین دلیل نیز زبان آنها زبان اقشار و طبقه های خاص اجتماعی بوده و امکان گسترش اندیشه های خود را نیافته اند; چرا که راه ارتباط با مردم را نمی دانسته یا خود را بالاتر از آنان می دانستند. همین نکته عامل شکست بسیاری از این اندیشه ها بوده است. اما روحانیت, با داشتن این ویژگی مهم, می تواند با برنامه ریزی دقیق از این ظرفیّت بزرگ خود, بیش ترین, استفاده را بکند و به ژرفا بخشی و گسترش اندیشه روشنفکری به لایه های گوناگون اجتماعی, بویژه اکثریت مردمی که همواره تحت تأثیر روحانیّت بوده اند, بپردازد.



يکشنبه 12/6/1391 - 15:27 - 0 تشکر 540678


تجربه تاریخی روشنفکری در حوزه


نهاد حوزه, همزمان با آغاز حرکت روشنفکری معاصر در ایران, بخشی از نیروهای خود را در مسیر این تحول به کار گرفت. این کوششهای مهم را می توان در دو عرصه بزرگ برشمرد:


الف. عرصه تجربه های نظری و فکری از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی: در این جریان بزرگ اجتماعی سیاسی که دستاورد دیدگاه های روشنفکرانه بود, روحانیت نقش مهمی ایفا کرد; چرا که درست است روشنفکران اولیه (از فرنگ برگشتگان), ایده های نویی را در باب نظام حکومت در ایران, آوردند; اما جریانی که با تیزبینی توانست آن ایده های نو را در قالبِ قابل فهم برای ایرانیان مسلمان مطرح نماید, حوزه بود. عالم و حوزوی مهمی چون میرزا محمدحسین نایینی, با تدوین کتاب (تنبیه الامة و تنزیه الملة) به ابداع یک نظریه سیاسی دینی اقدام کرد و با توجه به قدمت نظام سلطنتی استبدادی در ایران, کوشید تا از نظر دینی و عقلی, نظام مشروطه را ترجیح دهد و ابعاد مهم مردمی نظام مشروطه, چون رابطه حاکمان با مردم و نقش مردم در تعیین حاکمان را با زبان دینی شرح دهد. بدون تردید, هیچ جریان فکری دیگری نمی توانست پیوند میان ایده روشنفکرانه ای چون مشروطه را با مردم عصر قاجاریه در ایران که فاقد کم ترین سطح آموزش عمومی بودند, برقرار سازد. امّا میرزای نایینی توانست این مهم را از طریق استنباط اصول نظام مشروطه, با جدی ترین مُعتََقَد مردم آن روزگار (دین) به میان آنها بِبَرَد.


چنان که شیخ محمد اسماعیل محلاتی غروی نیز در کتابی به نام: (اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه) توانست اثبات کند که برپایی مشروطه موجب تقویت دین الهی می شود و با این پیوند, او هم توجه مردم را به مشروطه, بیش از پیش جلب کرد. سرانجام از ملا عبدالرسول کاشانی باید یاد کرد که با رساله (انصافیه) خود اصل آزادی را, که از اصول مهم و ایده های اساسی روشنفکران بود, برای مردم با استناد به قرآن و حدیث نبوی اثبات کرد و تفاوت انسان با حیوان را در موضوع آزادی خلاصه کرد. براستی چگونه می شد در جامعه آن روز ایران, به یک باره عواطف و احساسات عامه مردم را در راه به حقیقت پیوستن ایده های نو روشنفکرانه به کار گرفت؟ جامعه ای که به نظر بعضی از محققان, هیچ گونه شرایط آماده ای را برای به حقیقت پیوستن انقلابی چون انقلاب مشروطه, نداشت. این ممکن نبود جز از راه قالبها و فرمهای بیانی شناخته شده برای مردم که روحانیت و حوزه نیز این را به خوبی می شناخت.


از جنبه دیگر, از درون همین نظام حوزه و تربیت یافتگان آ,ن علاوه بر موافقان ایده روشنفکرانه مشروطه, منتقدان آن نیز پرورش یافتند و با ابراز نظر خود و نقدهای جدی بر پایه و اساس ایده روشنفکرانه مشروطه, کوشیدند تا از دیدگاه خود, جلوی رشد یک جریان فکری بی ارتباط با فرهنگ ایران و ایرانیان را گرفته و آن را قالبی بومی ببخشند. کوششها و رساله های مکتوب شیخ فضل اللّه نوری و حساسیت پی گیرانه او در نقد مکتوب دستاوردهای ایده روشنفکرانه مشروطه, در مسائلی چون انتخابات, رأی مردم, آزادی, مطبوعات, تساوی شهروندی و… مایه رونق گرفتن جریان نقد فکری در ایران عصر مشروطه بود که تاکنون نیز ادامه دارد.


نکته جالب آن است که روحانیت و نهاد حوزه در جریان رویارویی با ایده ٌ روشنفکرانه مشروطه نشان داد که هرگز صنفی نمی اندیشد و از بروز اختلاف نظر در درون صفوف حوزویان باکی ندارد و به رغم منافع مشترک صنفی, در هنگام رویارویی با واقعیتهای تازه و مهم ّ, فارغ از وابستگیهای درون گروهی خود, در ترویج آن, یا رویایی و تخطئه آن, مصلحت اندیشانه برخورد نمی کند و این موضوع از منظر حرکت در مسیر روشنفکری نیز باز اهمیت دارد و موجب روشن نگهداشتن آتش استعداد روشنفکری در میان حوزویان است.


پس از گذشت پانزده سال از انقلاب مشروطه و همراهی بسیاری از روشنفکران با نظامِ به واقع, استبدادی و به ظاهر, مشروطه پهلوی, باز هم جدی ترین و اصولی ترین نقد بر نظام کودتایی تازه را یک پرورش یافته حوزه به نام سید حسن مدرس بر زبان راند. او, بدونِ توجه به سکوت اجباری, یا اختیاری شماری از حوزویان هم صنف خود, یا همکاریهای گسترده بسیاری از روشنفکران با دولت وقت, که می رفت با انجام پاره ای از کارهای اصلاحی روبنایی, جدی ترین و روشنفکرانه ترین اصل مشروطیت (استبداد ستیزی) را از بین ببرد ,از مشروعیت حاکمیت سخن گفت و هدف مشروطه را تبدیل اراده فردی به اراده جمعی دانست و هشدار داد: استبداد نوین با قالب تازه در حال استقرار است. و البته که بهای سنگین این خوش فهمی و شجاعت خود را نیز پرداخت. سپس با کودتای 28 مرداد و استقرار دوباره استبداد در ایران و آغاز اصلاحات ظاهریِ دوباره, باز هم این نهاد حوزه بود که جدی ترین انتقاد از ساختار استبدادی به ظاهر آزاد حکومت این دوره سخن گفت و این بار مرجعیت حوزه بود که اساس سلطنت را نامشروع می دانست.


بعدها در سال آغاز انقلاب اسلامی, ایده ی (جمهوریت) به عنوان مدرن ترین گونه شناخته شده حکومت در جهان, هرچند ایده آل گروه های روشنفکری مذهبی و غیر مذهبی بود, اما این روحانیت بود که از آن دفاع کرد و با قید اسلامیت, آن را با فرهنگ بومی مرتبط ساخت و لوازم آن را نیز پذیرفت و به طور رسمی, در قانون اساسی نیز به ثبت و رأی مردم رسانید.


ب. کوششهای عملی حوزه از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی: این بخش از کوششهای حوزه نیز نشان می دهد که ایده ها و اندیشه های روشنفکری هم در هر کجا پیدا شده, باید مصداقهای اجتماعی خود را نیز نشان می داد. حوزه علاوه بر مشارکت فعّال در بخش نظریِ کلان ترین ایده های روشنفکرانه در ایران, در راه به حقیقت پیوستن مصداقها و نمونه های عملی آن نیز کوشیده است و اگر نبود این کوششها, آن ایده ها نیز به صورت آزاد در جامعه ایرانی دیرتر و با مشکلات بیش تری به حقیقت می پیوست.


اگر آموزش عمومی و بالا بردن سطح دانش افراد را از مهم ترین ایده های روشنفکری به حساب آوریم, می بینیم یکی از تحصیل کردگان حوزه, میرزا حسن رشدیه, از پیشگامان بنیان گذاری مدارس جدید ایران است.


ییا در بخش مربوط به زنان نیز, روحانی بزرگ صاحب نفوذی چون سید محمد طباطبایی خود به راه اندازی مدرسه نسوان اقدام کرد که بدون تردید با وجود مخالفت فراوان مذهبی ها با آن در آن دوره, فقط یک روحانی می توانست به این کار دست بزند.


البته مجموعه کارهای جبارانه استبدادی که توسط رضاخان با عنوان اصلاحات در ایران انجام شد, از مقوله ی بحث ما خارج است. یا در صدر مشروطیت, راه اندازی بعضی از روزنامه ها نیزاز سوی روحانیون انجام شد.


در دهه های بعد تا پیروزی انقلاب اسلامی بخشی از نیروهای مستعد حوزوی با ورود به دانشگاه ها توانستند به آن مراکز رونق و اعتبار ببخشند.


در دیگر قلمروهای اجتماعی نیز رژیم پهلوی با همه کوششهای فراوانی که در مسیر مدرن کردن جامعه ایرانی از خود نشان داد و دستاوردهای تازه جهان مدرن را به ایران وارد کرد; اما بخش بزرگی از جامعه ایرانی, همچنان تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از خود واکنش نشان می دادند و در مجموع موفقیت نظام شاهنشاهی در این مسیر, اندک بود. اما پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت جمهوری اسلامی و روحانیت, علاوه بر آن که بر پایه دموکراسی جهانی در ایران پذیرفته شد, بسیاری از دستاوردهای سیاسی, اجتماعی, فرهنگی و صنعتی آن را نیز در جامعه ایران عادی کرد و مورد پذیرش ایرانیان قرار داد. از چگونگی شرکت و همگامی مردم در ساختار سیاسی و نظام انتخابات و چگونگی چرخش آرام قدرت سیاسی تا پذیرش بسیار فراوان و سریع دستاوردهای جهان جدید, مانند رسانه های ارتباطی و گسترش آنها در میان ایرانیان. و این همه, حتماً در مسیر حرکت به سوی روشنفکری مفید و کارساز است.



يکشنبه 12/6/1391 - 15:27 - 0 تشکر 540679


رونق روحیه پژوهش و مراکز پژوهشی در حوزه


این روحیه, گذشته از سابقه تاریخی بسیار زیاد خود در نظام آموزشی حوزه که به گونه ای قرار داده شده که طلبه بدون مطالعه و پژوهش شخصی امکان رشد و رسیدن به مراحل بالای درسی را نداشته و در اصل, اجتهاد علمی این راه را می طلبیده است. هم اکنون ده ها مؤسسه و مرکز پژوهشی و آموزشی در حوزه علمیه قم وجود دارد که صدها محقق طلبه در آنها به تحقیق و پژوهش مشغول اند و می توانند در مسیر روشنفکری حرکت کنند. چه آن که تحقیق محوری از شرایط رسیدن به روشنفکری است و تقویت نگاه محققانه با وجود این همه مؤسسه تحقیقاتی حوزه را به فضای روشنفکری نزدیک تر می سازد.



يکشنبه 12/6/1391 - 15:28 - 0 تشکر 540680


رونق دانشهای جدید در حوزه ها


حوزه در کنار پرداختن به علوم سنتی و مرسوم خود در حال حاضر ده ها طلبه را پرورش داده که آشنایی کاملی با رشته های گوناگون علوم انسانی, مانند: روان شناسی, اقتصاد, علوم اجتماعی, سیاست, تاریخ و… دارند و نیز در کلام جدید و فلسفه غرب مهارت دارند. این علوم در غرب محل تجلی فکرهاو ایده های روشنفکرانه و انسان شناسی جدید و جهان بینی تازه بوده است. در آمیختن این جریان علمی با جریان علوم حوزوی, زمینه تحولات آتی حوزه را آماده تر کرده و امکان پرداختن به جریان روشنفکری دینی را میسرتر از گذشته کرده است.



يکشنبه 12/6/1391 - 15:28 - 0 تشکر 540681


انتشار کتابها و مجله ای تخصصی


حوزه در حال حاضر با نشر کتابها و مجلّه های تخصصی در زمینه های گوناگون, مانند: تاریخ, حدیث, روان شناسی, فلسفه, کلام جدید, سیاست, ادبیات و… توانسته زمینه اظهار نظرهای علمی و محققانه فرهیختگان خود را فراهم آورد. این مجله ها و کتابها در پاره ای از زمینه ها متن درسی یا کمک درسی در دانشگاه ها شده اند. و زمینه ی ارتباط تخصصی هرچه بیش تر نخبگان مراکز دانشگاهی در رشته های علوم انسانی را با حوزه فراهم آورده اند. این پل ارتباطی در صورت گسترش و ژرفایی بیش تر, می تواند یکی از گروه های مرجع و تأثیرگذار اجتماعی چون استادان دانشگاه ها را بیش از پیش به حوزه متصل سازد و زمینه پرورش و تعمیق و رشد ایده های روشنفکرانه را فراهم آورد.



يکشنبه 12/6/1391 - 15:29 - 0 تشکر 540682


تجربه مدیریت فرهنگی, اجتماعی و سیاسی نظام


اگر پس از انقلاب مشروطه, روشنفکران حوزوی همانند دیگر روشنفکران غیر حوزوی مجال حضور در عرصه های مدیریتی جامعه را نداشتند, پس از انقلاب اسلامی این نیروها مجال بی نظیری را به دست آوردند. قابل توجه است که در اساس انقلاب اسلامی, بویژه حکومت و ساختارهای نظام جمهوری اسلامی ایران را که دارای چنین آثار, یا تسهیلاتی برای پروژه روشنفکری بوده است, به هیچ وجه نمی توان از حوزه و حوزویان جدا دانست; چرا که حکومت و انقلاب اسلامی بر اساس تفکر حوزوی و رهبری حوزوی و امکانات حوزوی پیش رفته است. این تجربه از آن جهت اهمیت دارد که:


نخست آن که, از سوی جریانی از اندیشه های حوزوی پیدا شد که خود از نظر تقسیم بندی فکری در اردوگاه روشنفکری دینی حوزه قرار داشت; یعنی شاگردان امام خمینی که توانستند در سطح رهبری و ساختار سازی نظام جدید نقش اول را ایفا کنند. بنابراین, نیروهای حوزوی در سطح مدیریت کلان انقلاب, خود نخست به داشتن صبغه های روشنفکری شهره بودند و هریک از آنها کوششهای خود را در قلمرو تحرک بخشیدن به جریان روشنفکری دینی دنبال کرده بودند.


دو دیگر: روشنفکرانه اندیشیدن پس از رسیدن به قدرت سیاسی از سوی آنان, هرگز در محاق نرفت. کوششهای روشنفکرانه رهبری انقلاب از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون, معطوف به تقویت اندیشه های روشنفکری و نهادهای آن در میان حوزویان بوده است.


سه دیگر: این مدیریت کلان اجتماعی در عرصه های گوناگون اینک و پس از گذشت 29 سال از انقلاب اسلامی, با کسب تجربه های گوناگون و ترتیب نیروهای فکری متفاوت, توانسته با واقعیتهای اجتماعی ایران, بیش از پیش آشنا گردد و لایه های فرهنگی ایرانی را بازشناسی نماید. بنابراین مهم ترین دستاورد آن در هم آمیختن آرمان با واقعیت و تجربه تبدیل آرمان به واقعیت است, امری که همواره جریان روشنفکری آرمان گرا از آن رنج می برده است. اگر تجربه های گران بهای مدیریتی این سه دهه بازشناسی شوند و در قلمروهای گوناگون ارزیابی گردند و در ترازوی نقد گذاشته شوند, آنگاه روحانیّت بیش از پیش متوجه دستاوردهای گران بهای خود خواهد شد و مسیر آینده روشنفکری دینی را با استحکام و بینش و بصیرت بیش تر دنبال می کند.


اینک می توان این پرسش را مطرح کرد که در مجموع موقعیت روشنفکری در سطح عموم جامعه از امکانات بیش تر برخوردار شده یا خیر؟


در پاسخ باید گفت که: شاید کم تر ناظر خوش بینی بود که در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران می توانست حدس بزند که روحانیت چگونه در سطح عمومی جامعه, شرایط رشد روشنفکری را فراهم می سازد. اما گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام و حاکمیت روحانیت, شرایط در خور توجهی در این باره به وجود آمده که می توان مدعی شد که زمینه و رشد امکانات روشنفکری در سطح عمومی جامعه سیر صعودی به خود گرفته است. مهم ترین نشانه های این سیر صعودی عبارت اند از:


1. توسعه گسترش فضاهای روشنفکری در حوزه ها: انقلاب, زمینه تازه ای را برای حوزه فراهم آورد, تا بتواند در مسیر روشنفکری گام بردارد. رهبری عالی انقلاب اسلامی خود پیشگام این مسیر بود. در دهه نخستین انقلاب با ابراز و اظهار نظرهای گوناگون و درگیر کردن حوزه با مسائل اجرایی نظام و نظرات فقهی فوق العاده مهم در باب موضوعات تغییرناپذیری چون: شطرنج و موسیقی مسیر تازه ای را در پژوهش و اجتهادات حوزوی گشود. چنان که با نشان دادن اختیارات ولایت فقیه و گوشزد کردن این که فقه سنتی و مدرسه ای توان پاسخ گویی به معضلات سیاسی و اجتماعی نظام را ندارد و باید در مبناها و متدهای آن دگرگونی ایجاد کرد, بیش از پیش فضاهای فکری را نو کرد و عنصر زمان و مکان را ملاک مهم فهم تحول فقه دانست.این نکته از آن جهت اهمیت داشت که مهم ترین وجه ارتباطی مردم با روحانیت, فقه بود و اگر فقه دچار تحول می شد, زمینه برای نوآوریهای تازه در قلمرو دیگر نیز فراهم می گردید.


رهبری روحانی انقلاب در گسترش این تفکر هرگز از جریانهای سنتی حوزه نهراسیدو اندیشه خود را پیش برد.


2. گسترش مشارکت عمومی در سیاست: برگذاری ده ها انتخابات کوچک و بزرگ در سه دهه گذشته سطح مشارکت عمومی را در عرصه سیاسی بالاتر برده و به تدریج و با تداوم این وضع, علاوه بر کمیت میزان مشارکت کنندگان و کیفیت مشارکت هم روی به بهبود نهاده است. این گسترش بدون تردید دانش اظهار نظر سیاسی را در دهه اخیر بالا برد و در دهه سوم از کیفیت بیش تری برخوردار کرد. بالتبع عرصه اظهار نظرهای سیاسی هم از وضع عام و سطحی خود, امروزه حتی در میان عموم مردم از کیفیت بهتری برخوردار شده است. پس وضع گفتمان نقد در پرتو انقلاب اسلامی, علاوه بر پیدایش و توسعه فراوان روی به کیفیت نهاده است و این خود نشانه دیگری است که احتمال ظهور روشنفکری را در سطح عموم جامعه افزایش می دهد و حوزه سردمدار آن بوده است.


3. گسترش مشارکت عمومی در علم: راه اندازی گونه های مختلف از نظام دانشگاهی در سه دهه گذشته و بویژه گونه غیر دولتی آن, که با سرمایه گذاری گسترده خود مردم صورت گرفته است, به این معناست که نظام جمهوری اسلامی و روحانیت, توانسته توجه به علم و اهمیت به علم اندوزی را چنان گسترش دهد که علاوه بر استفاده از هزینه دولت, خانواده های ایرانی نیز بخشی از درآمد خود را صرف دانش اندوزی فرزندان شان به صورت نهادینه شده می کنند و این موضوع به یک فرهنگ عمومی بدل شده است. توسعه بی سابقه نظام دانشگاهی در سراسر ایران و بالتبع توسعه اندیشه و فرهنگی علمی می تواند زمینه بسیار مناسبی را برای رشد و توسعه روشنفکری در ایران فراهم سازد و دست کم مقاومتهای عرفی در برابر اندیشه های نو را کاهش دهد. و برخلاف ایرادها و اشکالهای موجود, تداوم رقابت در گستره زمان می تواند کیفیت را نیز بهبود ببخشد.


4. گسترش مشارکت نخبگان در سطح مدیریت کلان اجتماعی: به دنبال توسعه هایی که در سطوح علم و سیاست در جامعه ایران پیدا شده بازخورد آن را نیز می توان در سطوح مدیریتی جامعه دید و طبقه نخبگان اجتماعی در سطح مقامات عالی کشور, ریاست جمهوری, ریاست مجلس, نمایندگی مجلس, هیأت وزیران, استانداران, مدیران کل ادارات گوناگون و بخشداران و فرمانداران سراسر کشور و نیزا عضا و کارکنان ادارات مختلف می توان حضور تحصیل کردگان دانشگاهی را به فراوانی دید. حتی می شود ادعا کرد که هرچه قدر از سالهای نخستین انقلاب فاصله می گیریم, شمار مناصب درجه اول و دوم و سوم کشوری, اختصاص بیش تری به تحصیل کردگان دانشگاهی یافته است و روحانیت ضمن به عرصه آوردن بعضی از فارغ التحصیلان خود در پاره ای از عرصه های مدیریتی, اما اهل رقابت بوده و قانون را پذیرفته و برکناری برخی از نیروهای خویش را هرگز به معنای حذف تدریجی خود از عرصه سیاست و فرهنگ و مدیریت تلقی نکرده است.


بنابراین, این توسعه نیز که با نگاه روشنفکرانه ی روحانیت حاکم در سطوح عالی رهبری نظام صورت گرفته, زمینه مساعدی را برای رشد و توسعه نگاه روشنفکرانه به پدیده های اجتماعی و سیاسی فراهم آورده است.


5 توسعه ی فراوان فناوری و رسانه های ارتباطی در ایران: در سه دهه گذشته هرگز راه توسعه فناوری و تواناییهای رسانه ای در ایران روی به تضییق ننهاده و کم و بیش همه گونه فراورده و امکانات ارتباطی گسترده در ایران تشویق شده و توسعه یافته است. حتی پدیده هایی چون ماهواره که به دلیل آسیبهای دینی, از نظر قانونی ممنوع شده, اما در عمل جمعیت زیادی در کشور از آن استفاده کرده و نظام جمهوری اسلامی در عمل با آن مخالفتی نمی کند, بلکه کوشیده تا سطح برنامه رسانه ملی خود را ارتقا بخشد که اتفاقاً در این کار موفق هم بوده است. کاربران اینترنتی امروزه در ایران, سطح بزرگی از دسته و گروه های گوناگون را تشکیل می دهند. این نکته ها از آن جهت اهمیت دارند که در قیاس با نظام کمونیستی, که بر منع مطلق تکیه می کرد, کم تر کسی انتظار داشت تا ایران در مدیریت روحانیت به سرعت به سطح فعلی رشد و توسعه رسانه ای دست یابد. بنابراین, با افزوده شدن حجم اطلاعات و بالا رفتن آگاهی های عمومی و ارتباط بیش تر میان ایرانیان و دیگر جامعه های جهانی, باز هم زمینه های رشد روشنفکری در ایران فراهم تر خواهد شد.


6. انتقال بسیاری از پرسشهای دینی در سطح عامه مردم: گفت و گوهای دینی که در سطح کلان میان رهبری روحانی نظام و حوزه علمیه آغاز شد, با پخش و گسترش آن توسط بخش دیگر روحانیت, مانند امامان جمعه و خطبا در سراسر کشور, بسیاری از پرسشهای خاص دینی را که پیش از این, در سطح خواص روشنفکران دینی مطرح بود, امروزه در سطوح گوناگون اجتماعی نفوذ کرده است. و در بسیاری از جلسات مذهبی در ایران رفتارهای موجود دینی در نظام و آموزشهای مدرسه ای دینی با تفاوتهایی که با یکدیگر دارند مورد بحث قرار می گیرند و امروزه بدون تردید, جمعیتی از مردم که خواهان ادامه دیدگاه های روشن بینانه و روشنفکرانه از اسلام و تشیع اند, بیش تر شده اند. بنابراین, روشنفکران روحانی با تأسیس نظام و مدیریت آن در عمل بسیاری از پرسشها را که پیش از این در حوزه ها محدود بود به میان جامعه برده اند و این گام بسیار بزرگی است که در مسیر روشنفکری دینی برداشته شده است.



يکشنبه 12/6/1391 - 15:30 - 0 تشکر 540683


تجربه حفظ و حذف سنتها در جامعه ایرانی


حوزه به عنوان کانون مهم فکر و اندیشه و تکاپوهای علمی به دلیل ارتباط گسترده با دین و مردم در تاریخ ایران دو مشخصه مهم داشته است:


الف. حفظ سنتها: به دلیل مراجعات مکرر مردم از یک سو و نقش گسترده دین در امور زندگی آنان از سوی دیگر, روحانیت و نهاد حوزه در نگهبانی از سنتهای فرهنگی این مرز و بوم, نقش مهمی را ایفا کرده اند و از اصلی ترین کانونهای سنتی به حساب می آیند. همان گونه که در جریان انقلاب مشروطه, حوزویان در عرصه حفظ سنتهای جامعه ایرانی نقش مهمی داشتند و توانستند اصلی ترین نهاد اجتماعی زندگی مردم ایران, یعنی دین را در قانون اساسی مشروطه, هم به طور رسمی ناظر بر جریان تازه فکری قرار دهند24, تا به دلیل تندرویهای روشنفکران, سنتهای جامعه ایرانی آسیب نبیند. این نقش را در حوادث بعدی هم ایفا کردند, چنانکه در هنگام پیروزی انقلاب اسلامی و در اوج شعارهایی که می خواست سنتهای اصیل ایرانی را نادیده بگیرد, با افزودن قید (اسلامی) و موافقت مردم با آن, جامعه ایرانی را در مسیر تعادل سنت و مدرنیته حفظ کردند, تا مبادا این حرکت و مرحله گذار, رویدادی ناگهانی روی دهد و همه ارزشهای این فرهنگ از دست برود. به عبارت دیگر روحانیت با این اقدام مهم, حق رشد فرهنگ سنتی ایران در عرصه رقابت با فرهنگ مدرن را حفظ کردند و پویایی و رشد آن را تضمین نمودند و در آن عرصه های مهم چالش, کسی جز روحانیت نمی توانست به این مهم دست زند.


ب. حذف سنتها: روحانیت, همچنین به دلیل نگرشهای نو به جامعه و آینده در انقلاب مشروطه سهم بزرگی داشت و با توجیه دینی مشروطیت و نفی مشروعیت استبداد, نخستین گام را در حذف سلطنت مطلقه به عنوان یکی از کهن ترین عرصه های جولان سنت در جامعه ایرانی برداشت. سلطنتی که اصول استبدادی آن حاصل چیره شدن بیش از چهارده سلسله عشایری در تاریخ ایران بود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی, روحانیت توانست اصل سلطنت را به عنوان یکی از کهن ترین میراث سنت جامعه ایرانی حذف کند; چرا که تجربه حکومت پهلوی هم نشان داده بود که ساختار سلطنت, چنان استبدادی است که با مقید کردن آن هم مشکل حل نمی شود. از این روی, روحانیت ساختار سیاسی تازه ای را برای جامعه ایرانی تدارک دید به نام (جمهوریت) که تأثیرات سیاسی و اجتماعی مهمی در سطح جامعه ایران بر جای گذاشت و قدرت روحانیت را در مسیر روشنفکری, که گاه با حذف سنتها رخ می نماید, عیان ساخت. قدرتی که با نفوذ در میان مردم, همراهی آنان را نیز در حفظ یا حذف سنتها با خود دارد.


بنابراین, حوزه با چنین توشه های متنوع و گران بها و گوناگونی که در عرصه جامعه و سیاست و فرهنگ و دین و ایجاد تعامل میان آنها در سطحها و لایه های گوناگون اجتماعی دارد می تواند زودتر و باشتاب تر از هر جریان دیگری جامعه ایرانی را در مسیر روشنفکری دینی قرار داده و کمک کار آنها در پیمودن متعادل این مسیر دشوار باشد.


مجله حوزه


پدید آورنده : محمد باغستانی



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.