تجربه تاریخی روشنفکری در حوزه
نهاد حوزه, همزمان با آغاز حرکت روشنفکری معاصر در ایران, بخشی از نیروهای خود را در مسیر این تحول به کار گرفت. این کوششهای مهم را می توان در دو عرصه بزرگ برشمرد:
الف. عرصه تجربه های نظری و فکری از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی: در این جریان بزرگ اجتماعی سیاسی که دستاورد دیدگاه های روشنفکرانه بود, روحانیت نقش مهمی ایفا کرد; چرا که درست است روشنفکران اولیه (از فرنگ برگشتگان), ایده های نویی را در باب نظام حکومت در ایران, آوردند; اما جریانی که با تیزبینی توانست آن ایده های نو را در قالبِ قابل فهم برای ایرانیان مسلمان مطرح نماید, حوزه بود. عالم و حوزوی مهمی چون میرزا محمدحسین نایینی, با تدوین کتاب (تنبیه الامة و تنزیه الملة) به ابداع یک نظریه سیاسی دینی اقدام کرد و با توجه به قدمت نظام سلطنتی استبدادی در ایران, کوشید تا از نظر دینی و عقلی, نظام مشروطه را ترجیح دهد و ابعاد مهم مردمی نظام مشروطه, چون رابطه حاکمان با مردم و نقش مردم در تعیین حاکمان را با زبان دینی شرح دهد. بدون تردید, هیچ جریان فکری دیگری نمی توانست پیوند میان ایده روشنفکرانه ای چون مشروطه را با مردم عصر قاجاریه در ایران که فاقد کم ترین سطح آموزش عمومی بودند, برقرار سازد. امّا میرزای نایینی توانست این مهم را از طریق استنباط اصول نظام مشروطه, با جدی ترین مُعتََقَد مردم آن روزگار (دین) به میان آنها بِبَرَد.
چنان که شیخ محمد اسماعیل محلاتی غروی نیز در کتابی به نام: (اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه) توانست اثبات کند که برپایی مشروطه موجب تقویت دین الهی می شود و با این پیوند, او هم توجه مردم را به مشروطه, بیش از پیش جلب کرد. سرانجام از ملا عبدالرسول کاشانی باید یاد کرد که با رساله (انصافیه) خود اصل آزادی را, که از اصول مهم و ایده های اساسی روشنفکران بود, برای مردم با استناد به قرآن و حدیث نبوی اثبات کرد و تفاوت انسان با حیوان را در موضوع آزادی خلاصه کرد. براستی چگونه می شد در جامعه آن روز ایران, به یک باره عواطف و احساسات عامه مردم را در راه به حقیقت پیوستن ایده های نو روشنفکرانه به کار گرفت؟ جامعه ای که به نظر بعضی از محققان, هیچ گونه شرایط آماده ای را برای به حقیقت پیوستن انقلابی چون انقلاب مشروطه, نداشت. این ممکن نبود جز از راه قالبها و فرمهای بیانی شناخته شده برای مردم که روحانیت و حوزه نیز این را به خوبی می شناخت.
از جنبه دیگر, از درون همین نظام حوزه و تربیت یافتگان آ,ن علاوه بر موافقان ایده روشنفکرانه مشروطه, منتقدان آن نیز پرورش یافتند و با ابراز نظر خود و نقدهای جدی بر پایه و اساس ایده روشنفکرانه مشروطه, کوشیدند تا از دیدگاه خود, جلوی رشد یک جریان فکری بی ارتباط با فرهنگ ایران و ایرانیان را گرفته و آن را قالبی بومی ببخشند. کوششها و رساله های مکتوب شیخ فضل اللّه نوری و حساسیت پی گیرانه او در نقد مکتوب دستاوردهای ایده روشنفکرانه مشروطه, در مسائلی چون انتخابات, رأی مردم, آزادی, مطبوعات, تساوی شهروندی و… مایه رونق گرفتن جریان نقد فکری در ایران عصر مشروطه بود که تاکنون نیز ادامه دارد.
نکته جالب آن است که روحانیت و نهاد حوزه در جریان رویارویی با ایده ٌ روشنفکرانه مشروطه نشان داد که هرگز صنفی نمی اندیشد و از بروز اختلاف نظر در درون صفوف حوزویان باکی ندارد و به رغم منافع مشترک صنفی, در هنگام رویارویی با واقعیتهای تازه و مهم ّ, فارغ از وابستگیهای درون گروهی خود, در ترویج آن, یا رویایی و تخطئه آن, مصلحت اندیشانه برخورد نمی کند و این موضوع از منظر حرکت در مسیر روشنفکری نیز باز اهمیت دارد و موجب روشن نگهداشتن آتش استعداد روشنفکری در میان حوزویان است.
پس از گذشت پانزده سال از انقلاب مشروطه و همراهی بسیاری از روشنفکران با نظامِ به واقع, استبدادی و به ظاهر, مشروطه پهلوی, باز هم جدی ترین و اصولی ترین نقد بر نظام کودتایی تازه را یک پرورش یافته حوزه به نام سید حسن مدرس بر زبان راند. او, بدونِ توجه به سکوت اجباری, یا اختیاری شماری از حوزویان هم صنف خود, یا همکاریهای گسترده بسیاری از روشنفکران با دولت وقت, که می رفت با انجام پاره ای از کارهای اصلاحی روبنایی, جدی ترین و روشنفکرانه ترین اصل مشروطیت (استبداد ستیزی) را از بین ببرد ,از مشروعیت حاکمیت سخن گفت و هدف مشروطه را تبدیل اراده فردی به اراده جمعی دانست و هشدار داد: استبداد نوین با قالب تازه در حال استقرار است. و البته که بهای سنگین این خوش فهمی و شجاعت خود را نیز پرداخت. سپس با کودتای 28 مرداد و استقرار دوباره استبداد در ایران و آغاز اصلاحات ظاهریِ دوباره, باز هم این نهاد حوزه بود که جدی ترین انتقاد از ساختار استبدادی به ظاهر آزاد حکومت این دوره سخن گفت و این بار مرجعیت حوزه بود که اساس سلطنت را نامشروع می دانست.
بعدها در سال آغاز انقلاب اسلامی, ایده ی (جمهوریت) به عنوان مدرن ترین گونه شناخته شده حکومت در جهان, هرچند ایده آل گروه های روشنفکری مذهبی و غیر مذهبی بود, اما این روحانیت بود که از آن دفاع کرد و با قید اسلامیت, آن را با فرهنگ بومی مرتبط ساخت و لوازم آن را نیز پذیرفت و به طور رسمی, در قانون اساسی نیز به ثبت و رأی مردم رسانید.
ب. کوششهای عملی حوزه از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی: این بخش از کوششهای حوزه نیز نشان می دهد که ایده ها و اندیشه های روشنفکری هم در هر کجا پیدا شده, باید مصداقهای اجتماعی خود را نیز نشان می داد. حوزه علاوه بر مشارکت فعّال در بخش نظریِ کلان ترین ایده های روشنفکرانه در ایران, در راه به حقیقت پیوستن مصداقها و نمونه های عملی آن نیز کوشیده است و اگر نبود این کوششها, آن ایده ها نیز به صورت آزاد در جامعه ایرانی دیرتر و با مشکلات بیش تری به حقیقت می پیوست.
اگر آموزش عمومی و بالا بردن سطح دانش افراد را از مهم ترین ایده های روشنفکری به حساب آوریم, می بینیم یکی از تحصیل کردگان حوزه, میرزا حسن رشدیه, از پیشگامان بنیان گذاری مدارس جدید ایران است.
ییا در بخش مربوط به زنان نیز, روحانی بزرگ صاحب نفوذی چون سید محمد طباطبایی خود به راه اندازی مدرسه نسوان اقدام کرد که بدون تردید با وجود مخالفت فراوان مذهبی ها با آن در آن دوره, فقط یک روحانی می توانست به این کار دست بزند.
البته مجموعه کارهای جبارانه استبدادی که توسط رضاخان با عنوان اصلاحات در ایران انجام شد, از مقوله ی بحث ما خارج است. یا در صدر مشروطیت, راه اندازی بعضی از روزنامه ها نیزاز سوی روحانیون انجام شد.
در دهه های بعد تا پیروزی انقلاب اسلامی بخشی از نیروهای مستعد حوزوی با ورود به دانشگاه ها توانستند به آن مراکز رونق و اعتبار ببخشند.
در دیگر قلمروهای اجتماعی نیز رژیم پهلوی با همه کوششهای فراوانی که در مسیر مدرن کردن جامعه ایرانی از خود نشان داد و دستاوردهای تازه جهان مدرن را به ایران وارد کرد; اما بخش بزرگی از جامعه ایرانی, همچنان تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از خود واکنش نشان می دادند و در مجموع موفقیت نظام شاهنشاهی در این مسیر, اندک بود. اما پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت جمهوری اسلامی و روحانیت, علاوه بر آن که بر پایه دموکراسی جهانی در ایران پذیرفته شد, بسیاری از دستاوردهای سیاسی, اجتماعی, فرهنگی و صنعتی آن را نیز در جامعه ایران عادی کرد و مورد پذیرش ایرانیان قرار داد. از چگونگی شرکت و همگامی مردم در ساختار سیاسی و نظام انتخابات و چگونگی چرخش آرام قدرت سیاسی تا پذیرش بسیار فراوان و سریع دستاوردهای جهان جدید, مانند رسانه های ارتباطی و گسترش آنها در میان ایرانیان. و این همه, حتماً در مسیر حرکت به سوی روشنفکری مفید و کارساز است.