سه سال زمان كمی نیست، چه شد كه دوباره برگشتی؟
این بازگشت را مدیون یكی از بزرگترین متخصصان توانبخشی تبریز، دكتر سیدكاظم شكوری هستم. در روزهایی كه من دیگر از ادامه حضور در وزنهبرداری ناامید شده بودم، به عنوان تیر آخر نزد این دكتر رفتم تا پایم را جراحی كند. روز عمل را به دلیل دردی كه تحمل كردم هیچ گاه فراموش نمیكنم. برای تزریق یك سرسوزن 20 سانتیمتری ضخیم را در پشت پایم فرو كردند. تحمل چنان دردی كار هر كس نبود، اما ارزشش را داشت چون عمل موفقیتآمیزی بود و به من كمك كرد تا پس از چند ماه استراحت و انجام كارهای بدنسازی دوباره تمرینات وزنهبرداری را از سر بگیرم. وزنهبرداری برای من خاطرات تلخ و شیرین زیادی دارد كه یكی از خاطرات شیرینش همین است.
آن روز فكر میكردی یك روز به مدال المپیك برسی؟
هرگز. اولین هدفم پس از بهبود مصدومیت مهار وزنه 200 كیلویی در حركت یكضرب بود. تا آن زمان فقط حسین رضازاده توانسته بود از مرز 200 كیلوگرم عبور كند و این برای من اهمیت زیادی داشت كه بتوانم وزنه 200 كیلویی را بالای سر ببرم. این هدفگذاری با برنامهریزی حسین توكلی انجام شد. نمیدانم با چه زبانی از حسین آقا تشكر كنم اما او در آن برهه زمانی 5 ماهه برنامه تمرینی خوبی را برای من در نظر گرفت و دائم به من میگفت تو میتوانی 200 را بزنی. من هم این باور را در خودم بوجود آورده بودم تا اینكه یك روز در تمرینهایی كه در اردبیل داشتیم موفق شدم وزنه 200 كیلویی را بالای سر ببرم. آن روز را هم فراموش نمیكنم. بهترین وزنهای كه تا قبل از آن زده بودم 5/192 بود، اما آن روز بعدازظهر 200 كیلو را بالای سر بردم. چنان ارادهای داشتم كه اگر میخواستم، بیشتر از آن را هم میتوانستم بزنم. یك هفته بعد در یك رقابت تمرینی با سعید علیحسینی، در حالی كه او وزنه 190 كیلویی را زد و دو بار وزنه 195 را انداخت، من به وزنه 200 كیلویی حمله كردم و آن را بالای سر بردم. آن روزها فقط 5 كیلوگرم با رشید شریفی فاصله داشتم، با این تفاوت كه رشید در اردوی تیم ملی بود و من در اردبیل تمرین میكردم و حتی برای خرید یك مكمل ساده هم با مشكل مواجه بودم.