• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 638)
پنج شنبه 9/6/1391 - 20:1 -0 تشکر 535447
موسیقی وپیدایش آن

درباره چگونگی و زمان پیدایش هنر موسیقی بین محققان اختلاف وجوددارد،اما آدمی قبل از آن که تکلم و صوت را آموخته باشد با هنر موسیقی کم وبیش آشنا بوده زیرا وزن ها وآهنگ ها وحتی آواهایی که از حنجره اش بر می آید نخستین گام ها در راه پیدایش وظهور موسیقی بود.

در این که نخست وزن وجود داشت سپس صوت پدید آمده است تردیدی نیست ، اما آلات موسیقی نیز به نوبه خود ابتدا از استخوان وسپس از وسایل زهی مانند روده و تاره های گیاهی وسیم استفاده شد.

موسیقی آدمیان نخستین به هر شکل وصورتی که بود جنبه روحانی داشت ووقتی که موسیقی به قالب ترکیب در آمد وریتمیک شد که بازهم در ستایش ونیایش خدایان وامور دینی به کارافتاد. موسیقی همواره راه کمال پیمود ومراسم مذهبی هم موسیقی شعر ونقاشی را تحت الشعاع خود قرار داد تا این که در قرن ششم پیش از میلاد به وسیله فیثاغورث موسیقی با ریاضی در آمیخت وقواعد واصول خاص ودقیقی یافت ونوسانات وفرکانس های آن دارای فرمول ومحاسباتی شد.

موسیقی در نزد هندیان، چینیان، ومردم کلده وآشور وسومر وایرانیان قدیم سابقه ای طولانی دارد، تا جایی که اثر اکتشافات باستان شناسی برخی آلات موسیقی یافته اند که پنج تا هفت هزار سال سابقه تاریخی دارد.

بودائیان اساساً مذهبی خود را با نوعی موسیقی می خواندند وآداب مذهبی آنان همراه رقص وآوازه بود در زمانی که حماسه ی همر را برای تشجیع سربازان می خواندند عده ای نوازنده بودند که آن اشعار را همراهی می کردند، در تاریخ یهود نیز به داود وسلیمان بر می خوریم که حدود سه هزارسال پیش می زیستند، داود آوازی خوش داشت وسلیمان و پدرش یه موسیقی علاقمند بودند.

موسیقی کم کم راه کمال را می پیمود در سال930 میلادی تقسیمات تازه ای یافت و با حروف الفبا، اصوات را نشان می دادند، تا این که سرانجام در سال 1450 میلادی نت تکمیل شد و در چهار خط موازی علائم را نهادند(دو- ر- می- فا-سل- لا- سی) این تکامل مرهون ونتیجه موسیقی کلیسایی بود وبعدها آوازها نیز نام گذاری شد(کوند وکتوس – موتت- روندل- روتا).



موسیقی در تمدن اسلام:

عربستان در مرکز کشورهای عربی قبل از پیدایش اسلام کشورعاری از تمدن بود وجز ادبیات که در حدود یک قرن پیش از اسلام در آن کشور اهمیت یافت. از هنرهای زیبا بهره چندانی نداشت.

پس از حمله اعراب به ایران ، اعراب با دنیای متمدن آشنا شدند و در موسیقی دیگر هنرها تحت تاثر هنر ایران و روم وبه ویژه کشورهای اطراف قرار گرفتند. با وجود تحریم موسیقی از بدو پیدایش اسلام موسیقی در کنار مذهب وارد شد و در وهله اول برای اذان وتلاوت کتاب آسمانی به صورت نوای مطبوع وآواز خوش به کار آمد.

غیر از عربستان کشورهای دیگر عربی ازجمله در جنوب عراق در 1927 میلادی آلت موسیقی به نام میثاره یا تصاویری که در مصر باستان بر سنگ های تاریخی نقش بسته به قدمت هنر موسیقی را در 5000 یا 6000 سال قبل از میلاد دانسته اند.

آواز در موسیقی اعراب در راه پیمانی ها ، کوچ ها صحراگردی ها، همراهی با کاروان شتر واسب ، آواز تک ضربتی و تک نوازی سازهای سبک قابل حمل ، نواخته می شد آوازهای ضربی حباب هم آهنگ چهار نعل اسب وغنا ارکیان آواز سواران بود که در حرکت خوانده می شد.

در دوره بنی امیه چون خلفای اموی به رسم پادشاهان ایران در باری تربیت داده بودند به تدریج از موسیقی به درباره آنها راه ورواج یافت وسه شکل جدید در آهنگ های ضربی به نام : الطاق الاول، الطاق الثانی ورمل معمول شد.

از موسیقی دانان این دوره عیسی بن عبدا... ، ابو عثمان سعید بن مسجع از سیاه پوستانی بود که موسیقی را در ایران فرا گرفتند ودو سیم زیر وبم را به سیم های عود عربی افزودند.

اساس موسیقی بعد از اسلام مانند پایه تمدن اسلامی به دست ایرانیان گذاشته شد و اگر آثار هنری ایران نبود،موسیقی شرقی امروزه در کشورهای عربی به شکل کنونی به وجود نمی آمد. به هر حال ایرانیان علی رغم محدودیت های آیینی ومذهبی سهم بزرگی در رشد ورواج موسیقی شرقی داشته اند و به خصوص از قرون دوم وسوم هجری تقریباً کلیه موسیقی دانان وآهنگ سازان وحتی تعدادی از خوانندگان ، ساکن در کشورهای عربی ایرانی بودند.

اخوان الصفا:

حضرت داود به هنگام قرائت زبور، مسیحیان در کنیسه ها ومسلمانان در مساجد از آواز خوش و قرائت زیبا سود می جستند.

شاید شاخص ترین وجه تمایز موسیقی غربی با موسیقی شرقی قائل بودن اصول هارمونیک بر موسیقی مغرب زمین واصول نغمگی بر موسیقی شرق باشد وافزون بر آن تفاوت بر طرز تلقی شرقی ها از پرده ، ریتم وتزیین نغمه می باشد که در اروپا این اصول غریبه است.

دوره ای وجود دارد که هر دو مویسقی خاور وباختر مشترکاً از عناصر موسیقی یونانی و همین طور از گام فیثاغورث استفاده می کرده اند همان گامی بوعلی آن را گام ایران باستان می نامد و در عین حال هارمونی نیز نزد هر هر دو ملت ناشناخته بوده است ومهمترین وجه تمایز دو موسیقی در آن دوران وجود نظامی از موسیقی موزون وهمین طور ادراکی از عیش وعشرت یا تزیین نغمات در نزد ملل شرقی بوده است. تئوری و عمل موسیقی سامیان را می توان منشاء موسیقی غربی قرار دارد.

در دوره های کوتاه قبل از اسلام در مناطقی که قلمرو عرب ها تا حدی تحت نفوذ گام ایران باستان بوده اند. به نظر می رسد که بعداً در اوان اسلام حجاز موسیقی موزون وریتمیک را از ایران اقتباس کرده اند واعراب با وجود ابن مسجع خواننده ایرانی الاصل تئوری جدید موسیقی وترکیب عناصر ایرانی وبیزانسی را اقتباس وپدید آوردند، اما به گفته مورخین اثرات وارداتی از ایران وبیزانس موسیقی بومی اعراب را تحت الشعاع قرار نداد، بلکه شاخ وبرگ درخت آن موسیقی را پیوند بیشتر داد. این نظام موسیقی تا سقوط بغداد همچنان اعتبار داشت و در همان دوره ها بود که اسحاق موصلی (پسر ابراهیم ماهان رازی ) تشویق به از سرگیری گام ایرانی ، با موسیقی ایرانی، رومی ، گردید. البته در ایران تا سالیان طولانی متد وفنون موسیقی آن گونه که از باربد وزمان او باقی مانده بود وتنها رساله مورد استناد موسیقی دانان بود، و در قرون بعدی با پیدا شدن ربع پرده در موسیقی ایران اجرای ساخته های باربد تقریباً منسوخ گردید. هر چند که در ایران حتی تا امروز گام های بدون ربع پرده همچنان دوام یافته است.

به تعبیری تعدادی از صاحب نظران آن چه که منجر بخ حفظ نظام قدیمی تر به عنوان تئوری موسیقی ایران کمک نمود آشنایی موسیقی با موسیقی یونان بود.

در کنز التحف واضعان این صنعت (موسیقی) که از طریق آنها انتشار یافته افلاطون، ارسطو، اقلیدس،فیثاغورث، تالس،بطلیموس عنوان کرده و در قرن ده ویازده میلادی اندیشه های ایرانی به ویژه گام خراسانی (با ظهوراستاد اصفهانی 967 میلادی) بهطرزی موثق در عرصه مقام ها اقتباس و پذیرفته شده بود. و مدت ها بعد بود که موسیقی دان ونظریه پردازی به نام صفی الدین ارموی برای نخستین بار نظریه جدید به نام منتظمیه عنوان یا به نظم در آورد، و در طی قرون 14 وپانزده میلادی گام دیگری مورد قبول موسیقی دانان ایرانی وعربی قرار گرفت وآن هم نظام ربع پرده بود.

به هر طریقی موسیقی عرب، ایران وروم درطی تقابلات متعدد از یکدیگرمتاثر می شده اند در طی دوران اسلامی چه در ایران موسیقی صدایی یا آوازی( البته غالباً در شکل مذهبی آن) پیوسته بر موسیقی خالص و همراه با ساز آن ترجیح داده شده است ودلیل عمده آن در ایران دلبستگی شدید ایرانیان به شعر و ادبیات منظوم می باشد که بهترین قالب اجرای آن آواها و ترانه ها بودند. اما در میان شکل های شعری درموسیقی صدایی علاوه بر قصیده، شکل های کوتاه تر دیگری مانند قطعه ، دو بیتی غزل وآوازه بلند از همه مطلوب تر بوده است. که بعدها به غرب هم راه یافت. نغمه که بر روی گام های معین اجرا می شد، شکل های موزون و ریتمیک داشت که در صورت همراهی ساز ، به دنبال نغمه سرایی با عود ، طنبور، قانون، فلوت(قصبه) ونای ودف وطبل ودهل وسرنا و... صورت گرفته ووزن قطعه شعری و یا نغمه حفظ می شد.

البته قطعات بدون آواز سازی نیز وجود داشته که تنها به عنوان کمکی در ابتدا، میان انتهای نغمات انجام می شده است در موسیقی رزمی ، نظامی که با همراهی نمایش های نظامی (رژه وسان) و به همراهی سازهای پرسر و صدا مثل طبل وسنج وبوق وشیپور . کرنا اجرا می شده است و تعداد موضوعات، نت ها مدت زمان اجراهای نظامی بسته به نظر فرماندهان صاحب دسته ، یا به خواست امیران بوده است.

به هر حال رغم نکوهش شرعی موسیقی عرفا وصوفیان از موسیقی به عنوان وسیله مکاشفه که از طریق حالت وجد وشعف ایجاد می شد یاد کرده اند.دراویش، پیرها، انجمن های اخوت، قواعد ومقررات خاص مراسم آیینی خود را به وسیله ی موسیقی شکل می دادند و تمام موانع ظاهری مربوط اجتماعی وفرهنگی وموسیقی منشاء تاثیر پذیری وجد وسنا وسماع محسوب می شد.ضمن اینکه خاصیت درمان کنندگی روحی وروانی موسیقی تا حدودی مدنظر بوده است. در مجالس صوفیان و دراویش ، تنبور و دوتار، دف، ودایره، جایگاه خاص وخلسه آوری داشت ودر نزد عوام نیز خوانندگان دوره گرد (کوچه بازاری) غنیمتی پر ارج بود.

در زمینه سازهای مورد استفاده و آلات بسیار متنوع موسیقی قدیمی مشکل عمده والبته اختلاط ویا تقریباً تشابه وتعداد سازهای مورد استفاده نزد اعراب وایرانیان بوده است که تفکیک و جدا کردن آنها تقریباً امری مشکل ومحال است.



موسیقی در اسلام:

همان گونه که موسیقی مدرن اروپا به کلی مدیون ومشحون موسیقی اقوام بدوی آفریقایی و ملل سیاه پوست مغرب زمین می باشد، موسیقی موزون وریتمیک و دارای هارمونی نیز مدیون ساخته موسیقی دانان مسلمان بود. در اسلام خواندن قران با صدای خفیف و بدون صوت در نماز تشریع شد و درغیرآن تلاوت آیات قران با آهنگ خوش موسیقی یابی ، همچون الحان عرب، تاکید وتصریح گردید، از این رو تلاوت قرآن با آهنگ دلنشین ، روح بخش حزین، مطابق الحان وکلمات صحیح عربی به عنوان موسیقی اصیل در اسلام مورد تفصیص وتوصیه از طرف رسول اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) قرار گرفت.

در صدر اسلام بسیاری از مشرکان واهل کتاب ، تنها با شنیدن موسیقی وآهنگ جانفزای کلام ا...، ایمان آوردند. در روایات فریقین (شیعه و سنی )آمده که پیامبر گرامی فرمودند، همه انبیاء خوش صدا مبعوث شدند.

خوش صدایی حضرت داود یا درباره حضرت سجاد (ع) نقل است که وقتی قرآن می خواندند سقایانی که از آن جا می گذشتند، چنان از صوت دلنشین حضرت لذت می بردند که نه تنها سنگینی بار مشک ها را احساس نمی کردند که گاه از فرط خوشی از هوش وحال می رفتند.

یا پیامبر(ص) سفیرانی که برای دعوت به اسلام می فرستادند همه خوش صدا برای خواندن قران بودند. می توان بعد از قران کریم به خواندن و سردادن اذان،مدایح،قصاید وذکر مصائب که در همان دوران مرسوم گردیده اشاره کرد یا شعر خوانی با فصیح ترین کلام بین اعراب و در بازار عکاظ. در روایتی آمده به نوحه خوشی صدایی فرمودند: همان طور که بلدی بخوان.

اما در این گونه مجالس ، هیچ رسمی خلاف اخلاق و ادب وجود نداشت. اگر تغییر بساط وانقباضی در روح مستمع پدید می آمد. احساسات تحریک می شد، اشک سرازیر می شد وآه وناله بر مصائب شهدای صدر اسلام بلند بود ولی هرگز نهایتاً توام با حرکات بدنی موزون ومضطرب نبود. طبق سفارش نبوی برخی که از فیض محروم ماندند به تباکی واظهار حالت بکاء در می آمدند.وقار،سکون،(آداب سماع) توجه واخلاص را شرط قبولی وکمال عبادت واذکار وادعیه می دانستند، در حالی که در آداب سماع تواجد ریایی در حالات متظاهران به عرفان دیده می شود، لذا بزرگانی چون جنید بغدادی، بسطامی، قشیری و ابن عربی این عمل را ناشایست می خواندند.

از جمله بدعت هایی که در این مراسم سخت مورد طعن و نکوهش بسیاری از عرفای حقیقی واقع شد . استفاده آلات وسازهای موسیقی مانند دف ونی بود که از آن به همراه آوازه سرودهای خود بهره می گرفتند و ناپسندتر این همراه با تلاوت قران به نواختن سازهایی می پرداختند. چنانچه شبیه این کار در رهبانیت مسیحی با خواندن فرامین کتاب مقدس انجام می گرفت و گروهی فریب خورده را به دین تهییج وترغیب می کرد .

قبل از هرچیزی باید بدانیم که سراسر قران کریم ، کوچک ترین اشاره مستقیمی در مورد مخالفت با موسیقی وجود ندارد وحتی دسته ای از علمای اسلامی ، بر این عقیده اند که آن چه در سوره ی 25 قران کریم (الفرقان –آیه اول) آمده است:

«تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعامین نذیرا»

«خداوند تمامی آن چیزهایی را که خود دوست دارد به مخلوقات خویش عطا کرده است»

که منظور « خوش صدایی» می باشد.

در آیه ی 18 سوره لقمان آمده ومی فرماید: «واقصد فی مشیک واغصص من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر»

و به خصوص که می فرماید ناپسندترین صدا،صدای الاغ است درحقیقت به شیوه ای غیر مستقیم ، منظور،پسندیده بودن صدای خوش می باشد.

همچنین آیه 31 سوره ای اعراف که فرماید:« قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده والطیب من الرزق قل هی للذین امنوا فی الحیوه الدنیا خالصه یو القیامه کذالک نفصل الایات لقوم یعلمون» به این معنی که:

« ای پیامبر بگو چه کسی آن زیبایی هایی را که خدا برای بندگانش آفریده حرام کرده است. به آنها بگو نعمت های موجود در جهان پاداش ایمان داران است...».

با توجه به این سند و تجزیه وتحلیل آن موسیقی نیز مباح (حلال) شده است. بجز این اسناد، باز در قران کریم در سوره ی نجم آیه 60و61 در مورد (سامدون) بحث شده است که منظور از سامدون کسانی بوده است که در آن روزگاران ترانه و موسیقی را ادا کرده اند.

این نمونه ها تعدادی دیگر از مواردی شبیه اینها در قرآن وجود دارد که کم وبیش به موسیقی و خوش صدایی است و به هیچ نحوی مخالفتی با موسیقی و خوش صدایی را در خود ندارند.

این در حالی است که علمای فقه اسلامی در دوره ی بعد از نزول قرآن و دوران های، بعدی نیز ، در جدال ونزاع آن هستند که آیا شنیدن موسیقی یعنی سماع حلال است یا حرام؟!

به این دلیل است که شرق شناسان نیز درباره معضل موسیقی در اسلام به دو دسته تقسیم می شوند که دسته ای از آنها عقیده دارند حرام شدن شنیدن موسیقی به طور مستقیم در رابطه با شخص حضرت محمد(ص) است دسته ای دیگر این نظر را دارند که علمای اسلام در عهد عباسیان ، خود را در برابر احترام وعلاقه بیش از اندازه مردم به موسیقی یافته اند وجهت محدودکردن چنین مشغولیت بیش از اندازه مردم ، فتوای مخالفت با آن را صادر کرده اند که احتمال دارند این گونه بوده ودر هنگلم نظر وعقیده ی علمای اسلام راجع به موسیقی و ترانه تغییر کرده باشد. زیرا که در کتاب «الاغانی» سده ی دهم میلادی و همچنین به عقیده ی تاریخ نویس سید میر علی ، در صدر اسلام مخالفتی با موسیقی نشده است.

به این دلیل برای بیشتر اطمینان پیدا کردن از نظر اسلام راجع به موسیقی ، نزدیک ترین ودرست ترین راه جهت روشن کردن این موضوع ، پناه بردن به قرآن کریم و احادیث(فرموده های) حضرت محمد(ص) است وهمچنان که قبلاً گفتیم قران کریم هیچ گونه مخالفت ضدیتی با شنیدن موسیقی ندارند به این دلیل بعد از قران کریم به سراغ فرموده های پیامبر (ص) خواهیم رفت که دراین فرمایشات نیز به جزکه روشن ترین منبع برای گفته ها عقاید ونظرگاه های حضرت محمد(ص) راجع به امور اجتماعی همه ی مسلمانان است در همان حال قدرت احکام شرعی رانیز داشته و همپای وحی اند.

به این دلیل است که می توان در لابه لای این فرمایشات،قانونی مدون جهت شنیدن موسیقی وتعیین کرد.

فرمایشاتی از حضرت محمد (ص) را نقل می کنند که به شرح زیراند.

1- خدا هیچ پیامبری را از طرف خویش ، بدون صدای خوش ، برای مردم نفرستاده است.

2- « اوتیت مزما را من مزامیرآل داود» به این معنی که : «به من هم نیمی همچون نی داود بخشیده شده است» (یا به عبارت دیگر این که : من هم صاحب صدای خوش وآهنگی داودی هستم)

پنج شنبه 9/6/1391 - 19:54 - 0 تشکر 535431

موسیقی اصیل ایرانی 

کیوان ساکت در سال 1340 در شهر مشهد و در خانواده ای متولد شد که پدر و مادر هر دو نه تنها دارای تحصیلات عالیه بودند بلکه به هنر نیز بسیار علاقه مند بودند. مادر او در جوانی آکاردئون می نواخت و نیز به نقاشی علاقه مند بود و همین علاقه به نقاشی باعث گردید که کیوان ساکت را در سنین کودکی به دست آموزش اساتید مطرح آن زمان مانند استاد صادق پور در زمینه طراحی با مداد کنته، استاد پیراسته در زمینه رنگ روغن و ... سپردند، که آثار زیادی از آن دوره بجاست.

پدر وی به ادبیات اران بسیار مسلط بوده و پدربزرگ پدری هر دو دارای طبع شعر بوده، از این رو نام ساکت را که تخلص آنها بوده، برای نام فامیل اختیار می کنند. مادر بزرگ پدری وی با آنکه زنی بود که از تحصیلات مدرسه ای بی بهره بود ولی اغلب اشعار مولوی، حافظ، سعدی و خیام را از حفظ داشت و گاهی اوقات که سر ذوق بود پاسخ حاضرین را با شعر می داد و خظ شکسته را خوش می نوشت.

کیوان در چنین شرایطی متولد شد. و از همان آغاز، مهر مادری با تشویق به کارهای هنری همراه بود. پیش از رفتن به دبستان با اولین سازی که آشنا شد زنبورک و ملودیکا بود که در تمام جشن های مدرسه همواره جزو گروه مدرسه بود.

پدر، ویولون کوچکی برایش تهیه کرد ولی فقدان معلم دلسوز، باعث شد که نتواند این ساز را ادامه دهد.

وی در سال 54 در کارگاه موسیقی کودک و نوجوان که از سوی صدا و سیمای وقت آن زمان به ریاست آقای مرتضی دلشب تاسیس گردید در کلاس تار که مدرس آن، دایی وی منوچهر زمانیان بود ثبت نام کرد. پیش از آن، ذوق خود را در رشته های ورزشی مانند دوچرخه سواری و شنا و نیز رشته های فنی مانند نجاری آزموده و سالها بدانها مشغول بود.







آشنایی با تار و موسیقی جدی تاثیری عمیق بر وی نهاد. پس از مدت کوتاهی دایی وی به خاطر ادامه تحصیلات، ناچار مشهد را ترک کرد و معلمی کارگاه موسیقی برای مدت کوتاهی به آقای حمید متبسم که همشهری و دوست دایی وی بود سپرده شد. کیوان ساکت به طور مستقیم از محضر هیچ هنرمند و نوازنده ای برخوردار نبوده است. ولی به تنهایی ضمن تلاش و کوشش مستمر در طی سالها، آنچه را که در موسیقی ایرانی شنیده بود به دانسته های خود افزود.

در سال 65 در مشهد گروه صبا را تشکیل داد که همگی از شاگردان جوان وی بودند و با این گروه در مشهد و نیشابور اجراهای متعددی داشت. در سال 1369 به دعوت هنرمند گرامی پرویز مشکاتیان به گروه عارف پیوست و در کنسرت ها و سفرهای زیادی با وی همراه بود، حاصل این همکاری آثاری ارزشمند نظیر: افشاری مرکب، مقام صبر، وطن من و افق مهر بود.

در اینجا بود که با هنرمندان مختلف نظیر کامکارها، کیانی نژاد، حسن ناهید، افشارنیا، بهزاد فروهری، افتخاری، فرهنگ فر و بسطامی آشنا شد و حاصل آشنایی وی با ایرج بسطامی آثاری از قبیل: فسانه، بی کاروان کولی و تعداد زیادی اجرا با گروه وزیری بود. در این مدت ساکت کتابهای: شیوه نوین آموختن تار و سه تار در 5 جلد، 18 قطعه، ده تمرین، 8 آهنگ معروف جهان، حرکت دایمی، چرخ نیلوفری، با موج تا کرانه و در سایه سار بید را منتشر کرد. همچنین 11 اثر به صورت CD و کاست به نام های: جامه دران، سبکبال، دیدار شرق و غرب، ای وطن، آشنایی با آواز دشتی، فسانه، بی کاروان کولی، قاصدک، شرق اندوه، شبی با خورشید و آن سوی آب و گل را اجرا کرد که در دسترس علاقه مندان است.

در سال 1383 موفق به اخذ مدرک درجه یک هنری در رشته آهنگ سازی و نوازندگی شد. در سال 1384 از سوی استاد حسن کسایی موفق به دریافت لوح تقدیر گردید.

همچنین 5 سال در رادیو فرهنگ و برنامه نیستان ردیف موسیقی ایرانی را تجزیه و تحلیل نموده و درس می داد. در سال 1377 ده برنامه به سبک گلهای رنگارنگ با نام نغمه های جاویدان ساخت که بارها از رادیو پخش شده است. اکنون وی در حال ضبط آثاری جدید و نیز تالیف کتاب های جدیدی در زمینه موسیقی می باشد.

ساکت تاکنون با همراهی فرزندانش کیارش و سیاوش ساکت، کنسرتهای بسیاری در اغلب شهرهای ایران به روی صحنه برده که با استقبال بسیاری روبرو بوده است.

همچنین اجراهای متعددی در اغلب کشورهای جهان هم با گروه عارف و هم با گروه وزیری داشته است.

پنج شنبه 9/6/1391 - 20:7 - 0 تشکر 535457

پیشینه ی هنر موسیقی در ایران باستان 

موسیقی یکی از فرازهای شهریگری(تمدن) ساسانی به شمار آمده و داده های موجود نمایانگر رواج و گستردگی آن در میان مَهان و همچنین توده های مردم است. در پیرامون والایی جایگاه هنر موسیقی در زمان ساسانیان همین بس که, اردشیر یکم همه ی کسانی که کارشان به گونه ای به موسیقی پیوند داشت را در یک طبقه ی ویژه جای داده و این سامانه(سیستم) در زمان شاهان دیگر نیز کمابیش پاسداری شده است.

مانی پیامبر ایرانی, «پایه و جایگاه آواز را بسیار بلند می شمرد و با کوشش فراوان موسیقی دینی را در آیین خود رواج و گسترش داد»(تاریخ ادبیات, ریپکا, ص 94) و مزدک موسیقی را به عنوان یکی از نیروهای مینوی شناخته, رامشگر(سرپرست موسیقی) را یکی از چهار بزرگان و نزدیکان اَرجدار پادشاه –در کنار موبدان موبد, هیربدان و اران سپهبد- جای داده بود.(تمدن ایرانی, ص 211)


رساله ی پهلوی خسرو کواتان وردیک(خسرو پسر کواد و غلام) که به ریختاری داستانی پرداخته شده است, نشان می دهد که موسیقی یکی از دلبستگی های انوشیروان بوده است.



هرودوت و گزنفون از وجود موسیقی دینی و جنگی در میان هخامنشیان گزارش هایی می دهند.(تاریخ اجتماعی ایران, راوند, ج1, ص 761) پس از گزارشهایی که از بن مایه های کلاسیک یونانی درباره ی موسیقی در دست داریم, به سراغ شاهنامه ی فردوسی می توان رفت که در آن به خُنیا(موسیقی) و ابزار خُنیا و رامش اشاراتی شده است. برای نمونه می توان از دو داستان در پیرامون زندگانی بهرام گور یاد نمود که با بررسی آنها می توان پی برد که روستاییان و توده ی مردم نیز با موسیقی و ابزارهای شادی آور و رامش آشنا بوده اند. در داستان نخست -که با زیرعنوان «داستان بهرام گور با چهار خواهران»- پرداخته شده, بهرام به هنگام بازگشت از شکار, شامگاهان آتشی را از دور می بیند و اسب بدان سو می راند و پس از رسیدن، شماری را در جلوی آسیای ِ کنار روستا می بیند که جشنی آراسته و چهار دختر به پایکوبی سرگرم هستند:






همه ماه روی و همه جعد موی**همه چرب گوی و همه مشک بوی


به نزدیک پیش در آسیا***به رامش کشیده نخی بر گیا



به تماشا می ایستد تا پیرمرد آسیابان به پیشگاه او آمده و می گوید: اینها دختران من هستند که به این سن رسیده اند و به شُوند(دلیل) تنگدستی, شویی پیدا نکرده اند و بهرام هر چهار دختر را به همسری می پذیرد.(شاهنامه, ژول مول, ج5, ص 98-265) در داستان پسین –که عنوانش«رفتن بهرام گور به نخچیر و خواستن دختران برزین دهگان» است- می خوانیم که بهرام گور به دنبال بازشکاری خود, در کنار روستایی به باغی می رسد:


زمینش به دیبا بیاراسته***همه باغ پر بنده و خواسته


سه دختر براو برنشسته چو عاج***به سر برنهاده زپیروزه تاج







سپس آشکار می گردد که باغ داراک(اموال) دهگان پُرمایه ای به نام برزین است. برزین به پیشگاه پادشاه آمده و به یاری دخترانش بزمی شاهانه می آراید و دختران خود را چنیین میشناساند:




یکی چامه گوی و دگر چنگ زن *** سوم پای کوبد شکن بر شکن


و بهرام در پایان این سه دختر دهگان توانگر را نیز به همسری برمی گزیند.

(همان, ص 14-309)






از بازگویی های موجود در بن مایه های تازی و پارسی چنین برمی آید که بهرام گور برای آنکه مردم از رامشگر بی بهره نباشند چندین هزار تن – از 400 تا 12 هزار در بن مایه های گوناگون- رامشگر از هند به ایران آورده است. حمزه ی اصفهانی این پُرسمان را چنین بازگو می نماید:



«بهرام گور فرمان داد که مردمان نیمی از روز را کار کنند و نیم دیگر را به آسایش و خوردن و خوش گذرانی بپردازند و بی خُنیاگران و کولیان شراب ننوشند. بدین سان خُنیاگران گران ارجدار شدند و مُزد هر دستی از آنان به سد درهم رسید. بهرام روزی گروهی از مردم را دید که خوش گذرانی نمی کردند. گفت: مگر من شما را از پرهیز ِ خوشدلی و پایکوبی بازنداشتم؟ آن مردم در پیش او به خاک افتاده و گفتند: رامشگران خواستیم به زیاده از سد درهم, ولی نیافتیم. فرمان داد تا دوات و خامه(قلم) و صحیفه آوردند و به پادشاه هند نامه نوشت و از وی رامشگران و خُنیاگران خواست. وی دوازده هزار تن فرستاد. بهرام آنان را به شهرها و پیرامون کشور خود بپراکند, و شمار آنان به تناسل بیشتر شد که گروهی اندک از فرزندان ایشان هم اکنون برجای مانده اند و آنان را زط خوانند»(تاریخ پیامبران و شاهان, ص 3-52)




فردوسی در این باره می گوید که, بهرام هر کدام از ایشان را گندم و گاو و خر داد تا کشاورزی کنند و توده ی مردم را رایگان رامشگری کنند. ولی آنان که اهل کار برزیگری نبودند, گندم و گاو را خوردند و تنها خر برایشان ماند و بهرام چون چنین دید, گفت که باروبنه بر خر نهید و رود و بربط برگیرید و دوره گردی کنید و خوش باشید و توده ی مردم را نیز خوشدل نمایید. این تیره در شاهنامه و چند بن مایه ی دیگر لولی یا لوری نامیده شده اند و نیای مردمی بشمار می آیند که امروزه با نام کولی/لولی/چینگانه/قره چی/ غربال بند/ قرشمال و ... در ایران و سراسر جهان پراکنده اند.(نک: کولی و زندگی او, یحی ذکا; لولیان, زرین کوب, نهشرقی نه غربی, انسانی ص 82-474; زط=جات=کولی, احمد محیط طباطبایی, مجله ی آینده ی فروردین, خرداد 1366; واژه نامه ی دهخدا, ماده های لوری, لولی, کولی)









پادشاهی خسروپرویز دوره ی زرین هنر موسیقی و موسیقی دانان و رامشگران ایرانی بشمار می آید. نگاره هایی که از زمان خسروپرویز برجای مانده همواره رامشگران و خُنیاگران را در کنار و همدم پادشاه نشان می دهند. سنگ نگاره های تاق بستان گروه هایی از زنان نوازنده سرگرم به نوازندگی را در بزم های شکار شاهانه به نمایش می گذارد. چندین ظرف سیمین زمان ساسانی نیز دارای نگاره هایی از رامشگران زن و مرد هستند.



نوازندگان و خوانندگان بخشی از هنرمندان بودند که در پهلوی پارتی: گوسان و در پهلوی ساسانی و فارسی میانه: خُنیاگر می نامیدند. این هنرمندان که بیشتر به هنرهای نوازندگی, خوانندگی, ترانه سرایی, ترانه خوانی, و گاسَم(احتمالا) داستان پرازی و داستان گویی آراسته بودند, بیشتر برای مردم هنرنمایی می کردند و برخی از ایشان که دارای استعداد و چیره دستی بیشتری بودند, به دربار راه می یافتند و نام آور می شدند(گوسان: معرب آن جوسان و جواسنه است, نک: مقاله ی احمد تفضلی مندرج در مجله ی راهنمای کتاب, سال11, شماره ی 7)



نام شماری از موسیقی دانان و خُنیاگران پُرآوازه ی دوره ی ساسانی چون سرکش, باربد, نکیسا, رامتین, سرکب و... از طریق بازگویی های گفتاری و دهان به دهان, به افسانه ها و استوره ها و بن مایه های تاریخی راه یافته و به روزگار ما رسیده است. در این میان باربد براستی نام آورترین همه ی آنهاست. بازگویی های موجود او را استاد همگی موسیقی دانان دوران خود بازمیشناساند و گفته اند که سخن او «برای استادان فند(فن), قانون بی چون و چرا به شمار می رفته است و دیگران همه خوشه چین خرمن او بودند»(ایران در زمان ساسانیان, ص 507)




نوآوری و اختراع دستگاه های موسیقی ایرانی را به وی پیوند داده و آهنگ هایی چون 7 خسروانی, 30 لحن و 360 دستان – با چیدمان(ترتیب) روزهای هفته(7), ماه(30) و سال(360)- را از ساخته های او برمی شمارند. همگی این آهنگ ها گویا به مناسبت های گوناگون و برای اجرا در نشست ها و بزم های خسروپرویز ساخته و پرداخته شده بوده اند و از این روست که آنان را خسروانیات نیز نامیده اند. می توان گمان برد که این آهنگ های شگفت منتسب به باربد, پیش از او نیز وجود داشته اند و او آنها را به ریختی فراگیر و بی کاستی درآورده است. نظامی گنجوی در فصل هفتم«صفت باربد مطرب» داستان خسرو و شیرین نام 29 لحن از سی لحن باربد را –هر یک را در بیتی- آورده است.(خسرو و شیرین, ثروتیان, 42-339) نظامی یکی از بزم های خسروپرویز -که شیرین نیز در آن بوده- را به ریخت چامه درآورده است که در آن باربد و نکیسا غوغا کرده اند. این چامه براستی یکی از فرازها و هنرمندانه ترین بخش های داستان پرداز گنجه و اران است.(خسرو و شیرین, ثروتیان, ص 42-339)



داستان های فراوان پیرامون هنر باربد و دیگر موسیقی دانان و هنرمندان بر سر زبانها بوده است که برای نمونه همچشمی و رقابت میان باربد و سرکش به دست فردوسی و ثعالبی رسیده و برای ما به یادگار مانده است. داستان چنین است:



سرکش رامشگر، سرپرست نوازندگان و خوانندگان دربار خسروپرویز بود. باربد خُنیاگر برای راه یابی به دربار, به پایتخت آمد, ولی سرکش پس از آگاهی یافتن از داستان او, برای نگه داشتن جایگاه خود سالاربار را با رشوه خرسند کرد تا او را به دربار راه ندهند. باربد که از راه یابی به دربار نومید گشته بود, با باغبان باغی که خسرو دو هفته از نوروز را در آن می گذراند, همدستی کرده و روزی که خسرو در باغ بود با جامه و بربط و رود سبز درون درخت سروی در نزدیکی جشنگاه شاه پنهان شد و غروبگاه هنگامی که پرویز سری گرم از باده داشت, در نهانگاه خود دستان نغزی که «دادآفرید» خوانده می شد زد. سرکش با شنیدن آن بیهوش شد و شاه و دیگر همراهان به هوش گشتند, ولی هر چه جُستند از او نشانی نیافتند. پس از آن و در هنگامی که جام دیگر به دست پرویز داده شد, باربد رود را دگرگون بیاراست و سرودی به نام «پیکار» برآورد. این بار نیز هر چه گشتند کسی را نیافتند.بار دیگر و در زمانی درخور آهنگی با نام «سبز بر سبز» ساز کرد و نواخت و سرانجام با خواهش خسرو به بیرون خرامیده و به پیش پادشاه رفت و داستان خود را بازگفت. سپس باربد را شاه رامشگران و نامداری از مهتران شد...

جایگاه باربد در دربار آنچنان والا شد که شیرین -سوگلی خسروپرویز- باربد را به میانجگری با شاه می فرستاد. در داستانها از میانجگری باربد سخنهای فراوان رفته است. برای نمونه زمانی که شبدیز -اسب دوست داشتنی و بی همتای خسروپرویز- می میرد, درباریان که از پیامدهای شوم رساندن این آگاهی ناخوشایند به شاه ِ سخت گیر بیمناک بودند, دست به دامان باربد شدند و او با ساختن سرود زیرکانه ای خسروپرویز را به جایی و حالی رساند که خود ناخواسته بر زبان آورد: گویی که شبدیز مرده است!




به نوشته ی ثعالبی باربد به دست سرکش رقیب خود مسموم می گردد و خسروپرویز پس از آگاهی از این ماجرا به سرکش می گوید: من خُرسند بودم که ساز باربد را پس از آواز تو گوش کنم و پس از آواز او ساز تو را بشنوم. هم اکنون چون تونیمی از شادی مرا از بین برده ای, شایسته ی مرگی. سرکش نیز در پاسخ می گوید: درست است که من نیمی از شادی تو را از میان برده ام ولی تو با این کار نیم برجای مانده را نیز از میان خواهی برد. ولی فردوسی روایت دیگری دارد و گوشزد می کند که پس از براندازی خسروپرویز و در بند شدن او باربد خود را در زندان به خسرو می رساند و آوازی مویه وار بر او می خواند و از سر وفاداری قول می دهد که پس از آن برکسی رود ننوازد و برای دل استواری پادشاه:






ببرید هر چهار انگشت خویش***بریده همی داشت در مشت خویش





چو در خانه شد آتشی برفروخت***همه آلت خویش یکسر بسوخت


(شاهنامه, ژول مول, ج7, 96-194)





افزار و آلات موسیقی فراوانی از رزمی و بزمی در این دوره رایج بوده و برخی از آنها همچنان برجای مانده و از میان نرفته اند. از این دسته می توان از افزاری چون تبیره/کوس/سنگ(سنج)/پرپت(بربط)/تنبور/نای/سورنای/چنگ/چغانه/رود/دف و .. نام برد.



از الحان موسیقی دوره ی ساسانی هم نویسندگان سده های اسلامی نام برده اند. نام نزدیک به 150 لحن و آهنگ امروزه برجای مانده است که از آن دسته می توان, تخت تاقدیس/گنج بادآورد/نوروز بزرگ/سازنوروز/باد نوروز/خون سیاوش/کین ایرج/ شبدیز و... را نام برد.(تاریخ تمدن ایران ساسانی, ص 4-13) باید بیاد داشته باشیم که موسیقی شرقی بی اندازه محافظه کار است و اگر به موسیقی ایرانی که هنوز هناییده ی(تحت تاثیر) موسیقی اروپایی قرار نگرفته گوش فرا دهیم, می توان گمان برد که موسیقی در زمان خسرو دوم –آغاز سده ی هفتم میلادی- چه بوده است.(ایران در زمان ساسانیان, ص205)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.