یکی از کارهای متفاوت و فوقالعادهای که همین تازگیها از شبکه نمایش پخش شد کاری بود با نام «بیدار شو آرزو» به کارگردانی «کیانوش عیاری». این کار دقیقا بعد از زلزله بم ساخته شد. عیاری برای ساخت این فیلم، فیلمبرداری «روزگار قریب» را نیمه رها کرد و به بم رفت
سیل، گردباد، صاعقه، زلزله و... با شنیدن نام اینها یاد چه چیزی میافتید؟ اولین چیزی که به ذهن میرسد ویرانی است و به دنبالش مرگ. اینها بلایای طبیعی هستند و جزء جداییناپذیر زندگی ماهرازگاهی میآیند، تکانی به زندگی ما میدهند و میروند. کم اتفاق میافتند ولی آنچنان فجیعاند که خاطرات تلخشان(تاکید میکنیم تلخ، چون شیرینیای در کار نیست!)تا سالها و گاهی برای همه عمر در ذهن میمانند. سیل که میآید همه چیز را جارو میکند و میرود، حتی انسانها را. گردباد همه چیز را با خود میبرد، زیر و رو میکند حتی انسانها را! صاعقه میزند، خشک میکند، میسوزاند و میکشد. زلزله ویران میکند، از کشته پشته میسازد و خانهها را به تلی از خاک بدل میکند. خدا را شکر که گردباد و صاعقه در کشور ما نیست و سیل کم است. ما چیزی بهنام «تورنادو» و «کاترینا» نداریم ولی تا دلتان بخواهد زلزله داریم. از صدقه سری خانههای مقاوممان هم، ویرانی زلزله برایمان سنگین تمام میشود. به تصویر کشیدن این خاطرات تلخ و ویرانیها اتفاقی است که سالهاست با سینمای ما عجین است، اما حال با ویرانی آذربایجان دوباره انگار از دل خاک بیرون آمده. به بهانه شروع فیلمبرداری «دل بی قرار» بهکارگردانی قربان محمدپور برای زلزله رودبار اینبار سراغ فیلمها و سریالهای خاطرهانگیزی رفتیم که با محوریت زلزله ساخته شده.