• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 2765)
شنبه 4/6/1391 - 0:10 -0 تشکر 527587
چگونگی پیدایش کشور عراق

عراق کنونی سرزمینی است که بعد از جنگ جهانی اول از سلطه دولت عثمانی جدا و تحت الحمایه بریتانیا شد و سپس بر اثر قیام مردمی و مذهبی مردم عراق در سال 1920 و مجاهدت های مکرر مردم اعم از شیعه، سنی، کرد عرب، ترکمان و... به زعامت روحانیون ایرانی نظیر میرزامحمدتقی شیرازی، دولت انگلستان در سال 1932 با شروط بسیار شدیدی به دولت عراق استقلال داد. عراق تا انقلاب 14 ژوئیه سال 1958 که ژنرال عبدالکریم قاسم رژیم سلطنتی عراق را منقرض کرد، تحت سلطه بریتانیا بود ولی پس از این کودتا و با کشته شدن نوری سعید نخست وزیری که قریب به50 سال گوش به فرمان انگلستان بود، نفوذ انگلستان تا حدی تمام شد. این سرزمین از دورترین زمان تا قرن سوم هجری قمری نام های متفاوتی به خود گرفته است.

شنبه 4/6/1391 - 0:10 - 0 تشکر 527589

یونانی ها که بعد از هرودوت و گزنفون که مبانی تمدن اروپا را در شرق می دانستند، از آن تحت عنوان «مزوپوتامیا» که به معنی سرزمین واقع بین دو رود است، یاد کرده اند. اما زمانی که کوروش هخامنشی، نبونید امپراتور بابلی را شکست داد و اولین بیانیه جهانی حقوق بشر را در لوحه یی حکاکی کرد، مزوپوتامیا با نام «میان رودان» جزیی از تصرفات ایران باستان شد و در دوره های سلوکی، اشکانی و ساسانی همچنان جزیی از ایران بود، چون مدائن تختگاه ایرانیان بود خاقانی بعد از دیدار ایوان مدائن متاثر می شود و ضمن مجموعه شعری در این باره می گوید؛
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آیینه عبرت دان
این شهرها در اطراف خرابه های بابل ساخته شد و مسعودی مورخ و جغرافیدان اسلامی در قرن چهارم هجری این منطقه را دل ایرانشهر می داند.

شنبه 4/6/1391 - 0:11 - 0 تشکر 527591

در محلی که بعداً شهر بصره بنا شده، شهر بهشت آباد اردشیر به وسیله ایرانی ها ساخته شده بود. در دوره طلوع اسلام و ورود اعراب به این سرزمین، نام های «عراق»، «سواد»، «سورستان» و «سوادالعراق» رایج شد. اولین کسی که واژه عراق را به کار برد، «ابن خردادبه» مورخ و جغرافیدان ایرانی قرن سوم هجری بود ولی ریشه نام عراق و سواد به تحقیق معلوم نیست گرچه حدس هایی درباره معانی آن زده اند اما اعرابی که از جزیره العرب به این سرزمین مهاجرت کردند نام «رافدین» (بین النهرین) را بر آن گذاشتند. اما باید دانست دیرپاترین تمدن ها و فرهنگ های غیرعربی در این منطقه پا گرفته اند که مهم ترین آنها سومری ها، اکدی ها، بابلی ها، آشوری ها و کلدانی ها بوده اند که تمدن و فرهنگ آنها همزمان با تمدن های بومی فلات ایران مانند تمدن های موجود در سیلک کاشان، تپه های گیان نهاوند و شهر سوخته واقع در نزدیکی زابل و تمدن های غرب و جنوب غربی فلات ایران به ویژه تمدن عیلام در حوزه شوش و کارون تا ری شهر نزدیک بوشهر به طوری که تمدن های موجود در موهنجو دارو در دره سند و شهر سوخته با بعضی از تمدن های مزوپوتامیا هم ارز بوده اند.

شنبه 4/6/1391 - 0:11 - 0 تشکر 527594

وضعیت عراق از دوران بنی امیه تا سلطه عثمانیان
پس از فتح قادسیه، سرزمین عراق تحت حکومتی خلفایی درآمد که از مدینه بر بلاد اسلامی حکومت می کردند. حضرت علی(ع) برای اولین بار مرکز خلافت خود را به کوفه در نزدیکی شهر حیره منتقل کرد و از 35 تا 40 هـ ق (656 تا 661م) رهبری جهان اسلام را در دست داشت. آن حضرت در 40 هـ ق/ 661 م توسط خوارج و هنگام نماز در مسجد کوفه به شهادت رسید. از آن پس معاویه فرزند ابوسفیان از طایفه بنی امیه که خود را در دمشق به ناحق خلیفه مسلمانان می دانست والیانی به کوفه می فرستاد و به این وسیله بر عراق فرمانروایی می کرد. در سال 61هـ/ 680 م حضرت امام حسین(ع) با پیمان شکنی مردم کوفه روبه رو شدند و در 10 محرم سال 61هـ در کربلا به شهادت رسیدند. از آن پس عراق روی آسایش به خود ندید. در سال 66 هـ ق/ 685م «مختار» به خونخواهی شهدای کربلا قیام کرد و همه کسانی را که در واقعه کربلا شرکت داشتند، به دیار عدم فرستاد. در این قیام ایرانی ها به همراه توابین کوفه به مختار کمک کردند زیرا ایرانی ها به آل علی به ویژه امام حسین(ع) علاقه خاصی داشته و دارند. بنی امیه نتوانست بیشتر در عراق حاکم باشد و در 132 هـ ق/ 750 م با قیام یک ایرانی به نام ابومسلم، بنی امیه منقرض و بنی عباس مصدر خلافت شد. او دستور داد از مصالح ساختمانی مدائن پایتخت ساسانیان، شهر بغداد را بنا کرده و آنجا را پایتخت عباسیان کرد و به این شهر عنوان «مدینه السلام» (شهر صلح) داد؛ شهر صلحی که هرگز روی صلح و آرامش به خود ندید. پس از هارون الرشید کشمکش بین امین و مامون باعث خرابی بغداد شد. این شهر مدت ها در محاصره سپاهیان مامون قرار داشت. وقتی شهر به دست سربازان مامون فتح شد، او دستور داد خانه های مردم را خراب کنند. آنچه به دوره عباسیان در تاریخ علوم اسلامی عظمت و اعتبار بخشید، نهضت بزرگ علمی و ادبی بود که به کمک وزرا و دانشمندان ایرانی به تحقق رسید. در زمان هارون الرشید به سفارش یحیی بن خالد برمکی، کتابخانه بزرگی به نام خزانه حکمت (گنجینه دانش) در بغداد ساخته شد و کتاب های گوناگون از هند، یونان، ایران و سوریه در آن گردآوری شد. مامون نیز به سفارش ابوسهل فضل بن نوبخت اهوازی، بنیادی به نام بیت الحکمه (خانه دانش) به تقلید گندی شاپور اهواز ساخت. او گروهی از مترجمان را به ریاست یوحنابن ماسویه مسیحی، در آنجا گرد آورد و همچنین گروهی را به هند، ایران و قسطنطنیه فرستاد تا کتاب های مفید را گردآوری کنند. از این جهت بسیاری از دانشمندان ایران و ممالک اسلامی در آنجا جمع شدند. وقتی دست خاندان برمکی و نوبختی از امور علمی و سیاسی دارالخلافه بغداد کوتاه شد، خلفای عباسی به تنهایی قادر به اداره مملکت نبودند. از این جهت امرای بنی حمدان در شمال و منطقه موصل از گردن نهادن به خلافت معتضد در 281هـ/ 894م خودداری کردند و بعد از این واقعه سه برادر فرزندان بویه ماهیگیر (آل بویه) که خود را از نسل بهرام چوبینه می دانستند و مذهب تشیع داشتند و نام آنها علی، حسن و احمد بود، بغداد را در 334هـ/ 945م فتح کردند و خلیفه المستکفی به دستور احمد (معزالدوله) در حالی که دستارش را دور گردنش پیچیده بودند، روی زمین کشانده به حبس انداخته و او را از خلافت عزل کردند. معزالدوله به کمک برادرانش علی (عمادالدوله) و حسن (رکن الدوله) امور عراق را به دست گرفته و حتی نگذاشتند جانشین خلیفه یعنی (المطیع الله) وزیری برای خود انتخاب کند. برادران بویه دستور دادند لعن معاویه و فرزندش یزید را بر معابر عمومی نوشته و عزاداری امام حسین(ع) را باشکوه برگزار کنند. آل بویه از جمله ایرانیانی بودند که در ساختن و تعمیر بقاع متبرکه کربلا و نجف اهتمام کردند. از آن پس دستگاه خلافت عباسی تحت سلطه آل بویه بود به طوری که «پناه خسرو» (فناخسرو) پسر رکن الدوله که به عضدالدوله معروف بود و پادشاه فارس و بنادر خلیج فارس بود، بر بغداد نیز حاکمیت داشت و در بغداد بیمارستان عضدی را بنا کرد. در 448 هـ/ 1055م طغرل سلجوقی نیز بغداد را تسخیر کرد و خلیفه «القائم به امرالله» مجبور شد پادشاهی او را بر شرق و غرب ایران به رسمیت بشناسد. در زمان ملکشاه سلجوقی خواجه نظام الملک طوسی، مدرسه نظامیه بغداد را که در حکم بزرگ ترین دانشگاه اسلامی در شرق بود، ایجاد کرد که یکی از شاگردان این دانشگاه «شیخ مصلح الدین سعدی» بود. هنگام ضعف سلاجقه جانشینان آنها که به اتابکان معروف بودند، عهده دار اداره مملکت بزرگ سلجوقی شدند. از میان آنها اتابکان زنگی در شمال عراق بر موصل و تکریت حکومت داشتند. صلاح الدین ایوبی که مدت ها در مقابل سپاه صلیبی از بیت المقدس دفاع کرد، متولد تکریت و از سرداران اتابکان بود. بعد از اتابکان وقتی که هلاکوخان مغول ایران را تسخیر کرد، به اشاره خواجه نصیرالدین طوسی وزیرش بغداد را در 4 صفر 656/ 1258م فتح کرد و خلیفه المستعصم را به قتل رسانده و به سلطه 500ساله بنی عباس خاتمه داده شد. در 813هـ. / 1410م ترکمانان «قره قویونلو» بغداد را گشودند و سپس ترکمانان «آق قویونلو» بغداد را تسخیر کردند. در 914هـ/ 1508م شاه اسماعیل صفوی ضمن تصرف بغداد، اماکن مقدسه شیعیان به ویژه مرقد مطهر امام موسی کاظم(ع) را تعمیر کرد و برای آن ضریحی ساخت و از جانب خود فردی را با عنوان «خلیفه الخلفا» در بغداد به کار گماشت. مدتی بعد «ذوالفقار» سرکرده کردهای شمال عراق، بغداد را تصرف کرد و خود را مطیع «سلطان سلیمان قانونی» امپراتور عثمانی نامید. شاه تهماسب اول صفوی در 936هـ/1530 م بغداد را اشغال کرد ولی با واکنش شدید سلطان سلیمان قانونی روبه رو شد و بغداد در 941هـ/1535م به دست عثمانی ها سقوط کرد. از آن پس تا ابتدای جنگ جهانی اول یعنی 1914 میلادی سرزمین عراق جزیی از متصرفات عثمانی بود.

شنبه 4/6/1391 - 0:12 - 0 تشکر 527595

عراق از سلطه عثمانی تا جنگ جهانی اول
پس از فتح بغداد توسط عثمانی ها، از زمان شاه عباس صفوی تا اواسط دوره قاجاریه در مرزهای غربی ایران در واقع کشور عثمانی وجود داشت. از جانب دربار قسطنطنیه حاکمانی به عنوان «پاشا» به بغداد فرستاده می شدند. در 1216هـ/1802 م «حافظ علی پاشا» حاکم عراق شد. او با نماینده ناپلئون ملاقات و از مستشاران نظامی فرانسه دعوت کرد نیروهای موجود در بین النهرین را به سبک فرانسوی ها تربیت کنند. در این زمان در ایران فتحعلی شاه قاجار سلطنت می کرد و در عثمانی سلطان سلیم سوم. وهابی ها که در نجد عربستان زندگی می کردند، به عتبات مقدسه هجوم آورده و باعث کشتار شیعیان شدند و از این جهت دولت ایران، عثمانی را مسوول حفظ جان ایرانیان و زائرانی می دانست که به کربلا و نجف می رفتند. هجوم وهابی های سلفی مسلک تا زمان سلطان محمود دوم (1225هـ - 1811م) ادامه داشت و چون پاشای مقیم در بغداد قادر به جلوگیری از آنها نبود، محمدعلی پاشا حاکم ترک نژاد مصر ضمن حمله به عربستان به این غائله خاتمه داد. در زمان داود پاشا (1247 - 1223 هـ)، (1831-1817م) اختلاف بین ایران و عثمانی شدت گرفت (همزمان با سلطنت محمدشاه قاجار) و ایران توانست شهرهای سلیمانیه، کرکوک و موصل را تصرف کند. لذا بر سر این موضوع بین ایران و عثمانی جنگ درگرفت. عاقبت دو طرف طبق قرارداد «ارز روم» (ارزنه الروم) (19 ذیقعده 1238) (28 ژوئیه 1823) با یکدیگر صلح کردند که بر اساس این معاهده، دولت ایران، حاکمیت عثمانی را بر مناطق کردنشین شمال عراق کنونی به رسمیت شناخت و در مقابل، عثمانی قبول کرد اتباع ایرانی که به شهرهای نجف و کربلا و کاظمین و سامرا جهت زیارت می روند، از دادن عوارض معاف شوند. و ضمناً امنیت ایرانیانی که از طریق عراق برای سفر حج عازم مکه و مدینه می شوند توسط ماموران عثمانی مقیم بغداد و دمشق تامین شود. برای پایان دادن به اختلافات ایران و عثمانی (بر سر حدود مرزها به ویژه اروند رود) بار دیگر مذاکراتی انجام شد که بالاخره در 16 جمادی الثانی 1263 (31 مه 1847) قرارداد «ارزروم دوم» به امضا رسید که طبق آن، دولت عثمانی حاکمیت ایران را بر خرمشهر و ساحل چپ اروندرود به رسمیت شناخت و در عوض، ایران منطقه کردنشین سلیمانیه را به عثمانی واگذار کرد، غاز آن زمان حاکمیت ایران بر اساس خط تالوگ یا خط القعر بر اروندرود برقرار شد و بعد از استقلال عراق در 4 ژوئیه 1937/13 تیر 1316 در زمان ملک غازی مالکیت ایران بر شط العرب یا اروندرود، در آب های مقابل خرمشهر و آبادان به رسمیت شناخته شد و یک بار دیگر نیز در مارس 1975، صدام حسین معدوم نیز حق ایران را بر اروندرود شناخت. اما صدام حسین در 22 سپتامبر 1980/31 شهریور 1359 با حمله به ایران این قرارداد را زیر پا گذاشتف. از حکام ترک نژاد دیگر که بر عراق حکومت کرد، می توان از «مدحت پاشا» که از جانب سلطان عبدالحمید دوم سلطان عثمانی به سال 1869م/1286 همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه در ایران به پاشایی بغداد رسید، نام برد. او اصلاحاتی در عراق به عمل آورد و در زمینه آموزش و پرورش کارهایی کرد و مدارسی به سبک جدید ایجاد و راه آهن بغداد به کاظمین را احداث و کویت را اشغال کرد.

شنبه 4/6/1391 - 0:12 - 0 تشکر 527597

از جنگ جهانی اول تا تحت الحمایگی عراق توسط انگلستان
هنگام آغاز جنگ جهانی اول، سلطنت عثمانی با سلطان محمد خامس (سلطان محمد پنجم) بود که 70 سال عمر خود را در بیغوله های کاخ های سلطنتی و حرمسراها گذرانده و با مسائل سیاسی نظامی آگاهی نداشت، فرمانروای عثمانی بود. در آن زمان عثمانی در جریان جنگ جهانی اول متحد آلمان بود. شکست قوای ترک در شبه جزیره عربستان و منطقه کوت العماره بر اثر آن بود که سرهنگ لورنس جاسوس انگلیسی، در ژوئن 1916 فرزندان شریف حسین یعنی امیر عبدالله و امیر فیصل را تحریک به قیام علیه عثمانی کرد و به دروغ به آنها وعده داد بعد از بیرون کردن عثمانی از بلاد عربی، حکومت عراق را به امیر فیصل و پادشاهی اردن را به امیر عبدالله خواهند سپرد و مملکت حجاز را نیز به شریف حسین واگذار خواهند کرد و فرزندان او بر عراق و اردن مستقلاً حکومت خواهند کرد. اما در همان زمانی که عبدالله و فیصل فرزندان شریف حسین قوای خود را زیر فرماندهی لورنس جاسوس انگلیسی قرار دادند، دولت های فرانسه و انگلستان محرمانه توافق کردند بعد از شکست عثمانی کشورهای عربی را بین خود تقسیم کنند. در راستای چنین تصمیمی یک قرارداد محرمانه به نام «سایکس پیکو» در 16 مه 1916 (26 اردیبهشت 1295) بین «سرمارک سایکس» نماینده بریتانیا و «ژرژ پیکو» نماینده فرانسه آن را امضا کردند که طبق آن، سوریه و لبنان مستعمری فرانسه و عراق، فلسطین و اردن تحت الحمایه انگلستان باشند. در جریان جنگ جهانی اول ژنرال «مود» انگلیسی در 24 فوریه 1917/ 5 اسفند 1295 بغداد را از دست عثمانی ها گرفت و عراق را تصرف کرد. بعد از این واقعه بود که دولت های فرانسه و انگلستان که پیروزی خود را در کشورهای عربی حتمی دیدند، در دسامبر 1918 علناً طی قراردادی که به نام «کلمانسو، لوید جرج» معروف بود، کلمانسو نخست وزیر فرانسه و لوید جرج نخست وزیر انگلیس قرارداد محرمانه سایکس پیکو را تایید کردند و به دنبال آن بود که «ژنرال گورو» افسر فرانسوی، دمشق را تصرف کرد و امیر فیصل فرزند شریف حسین از دمشق متواری شد و با دادن تعهداتی به انگلستان در 11 مارس 1920 وارد بغداد شد و تحت الحمایگی انگلستان را پذیرفت و پادشاه عراق شد. علت آنکه امیر فیصل به پادشاهی عراق رسید، آن بود که در 1920 مردم عراق به ویژه شیعیان بر ضد حاکمیت، کمیسر انگلیسی به نام «سر پرسی کاکس» قیام کردند و انگلستان برای آنکه به مردم عراق بفهماند یک مسلمان را حاکم بر آنها خواهد کرد، امیر فیصل، دست نشانده خود را که با مهاجرت یهودیان به فلسطین موافقت کرده بود، به پادشاهی عراق انتخاب کرد و او در 23 آگوست 1921 در بغداد رسماً بر کرسی سلطنت تکیه زد.

شنبه 4/6/1391 - 0:17 - 0 تشکر 527610

استقلال تدریجی عراق
بر اثر اینکه ملیون عراقی با استعمار انگلیس به هر صورتی مخالف بودند و اصولاً رجال سیاسی به دو دسته متضاد به ترتیب زیر تقسیم شده بودند؛
1- ژنرال نوری سعید پاشا، جمیل مدفعی و صالح جبر طرفداران انگلستان
2- رشید عالی گیلانی، کامل چادرچی و ژنرال بکر صدقی که مخالف سلطه انگلیس بودند، این کشور دچار تضادهایی شد که تسلط دولت بریتانیا را بر عراق به مخاطره می انداخت. از این جهت دولت انگلیس در 30 ژوئن 1930 / 9 تیر 1909 قراردادی با ژنرال نوری سعید نخست وزیر و وزیر دفاع ملک فیصل اول پادشاه عراق امضا کرد که طبق آن با در نظر گرفتن حق کاپیتولاسیون برای افراد انگلیسی و ایجاد پایگاه نظامی در حبانیه و نقاط دیگر عراق به دولت عراق وعده داد به زودی به آن کشور استقلال خواهد داد، اما اعضای حزب الاخا الوطنی (برادران میهنی) که اعضای مهم آن رشید عالی گیلانی و حکمت سلیمان بودند، خواهان کناره گیری نوری سعید و استقلال عراق شدند. فیصل نیز با آنها هماهنگی کرد و دولت انگلستان مجبور شد در 3 اکتبر 1932 به عراق ظاهراً استقلال دهد. اما زمانی که فیصل اول پادشاه عراق جهت معالجه بیماری خود به سوئیس رفت، در هشت سپتامبر 1933 با تزریق یک آمپول کشته شد و فوراً فرزندش ملک غازی به سلطنت رسید. در زمان ملک غازی اتفاقاتی در عراق روی داد که انگلیسی ها چون پادشاه یعنی ملک غازی را در بروز آن حوادث بی تاثیر نمی دانستند، در یک تصادف ساختگی اتومبیل که در 4 آوریل 1939 به وقوع پیوست، این پادشاه کشته شد. از مهم ترین حوادث دوره پادشاهی ملک غازی به این شرح بود؛ در 29 اکتبر 1936، ژنرال بکر صدقی به کمک ژنرال عبداللطیف نوری و ژنرال محمدعلی جواد، اقدام به یک کودتا کردند که طی آن طرفداران انگلستان یعنی ژنرال جعفر پاشا عسکری و نوری سعید از قدرت ساقط شدند و جعفر پاشا عسکری کشته شد و نوری سعید به خارج از کشور فرار کرد و سیاستمداران طرفدار انگلستان بازداشت شدند. کودتاچیان به رهبری ژنرال بکر صدقی به ملک غازی پیشنهاد کردند حکمت سلیمان سیاستمدار طرفدار آلمان را به نخست وزیری انتخاب کند. ملک غازی فرمان نخست وزیری حکمت سلیمان را صادر کرد. اما در 11 آگوست 1937 ژنرال بکر صدقی وزیر دفاع کابینه حکمت سلیمان که می خواست از طریق موصل به ترکیه و سپس اروپا رفته و با هیتلر ملاقات کند، هنگام سان گارد احترام به دست یک سرباز کشته شد و فوراً به کمک انگلیسی ها جمیل مدفعی از دوستان نوری سعید به نخست وزیری رسید، در حالی که ملک غازی از روی اکراه حکم نخست وزیری او را صادر کرد. نوری سعید به کمک عوامل خود ترتیب تصادف ساختگی و قتل ملک غازی را فراهم کردند.

شنبه 4/6/1391 - 0:18 - 0 تشکر 527612

عراق از سلطنت ملک فیصل دوم تا کودتای ژنرال قاسم
بعد از قتل ملک غازی در 4 آوریل 1939 / 15 فروردین 1318 به دستور سفارت انگلیس طفل چهارساله او به عنوان پادشاه انتخاب شد و دایی او «امیرعبدالاله» که از دست نشانده های انگلیس و یار نوری سعید بود، نایب السلطنه شد. در این زمان عراق از طریق پایگاه های نظامی «شعیبه» و «حبانیه» با ستاد ارتش انگلیس مقیم در قاهره برای حفظ منافع انگلستان در ارتباط بود و ژنرال نوری سعید نخست وزیر و عبدالاله نایب السلطنه نیز در راستای سیاست انگلستان بودند. در 3 آوریل 1941 رشید عالی گیلانی سیاستمدار ضدانگلیسی به کمک چهار افسر معروف به مربع طلایی به نام های سرهنگ کامل شکیب، سرهنگ فهمی سعید، سرهنگ سلیمان محمود و ژنرال امین زکی دست به کودتا زده و باعث فرار امیر عبدالاله و نوری سعید از کشور شده و رشید عالی گیلانی نخست وزیر شد. پارلمان عراق امیر شریف الشرف را به جای عبدالاله به نیابت سلطنت انتخاب کرد. در این موقعیت، رشید عالی گیلانی نماینده یی به آنکارا فرستاد تا با فرستاده هیتلر ملاقات کند اما به زودی حکومت رشید عالی گیلانی به وسیله نیروهای انگلیسی که در پایگاه های عراق بودند، سقوط کرد و سیاستمداران طرفدار بریتانیا مانند جمیل مدفعی و نوری سعید یکی پس از دیگری به نخست وزیری رسیدند. صالح جبر نیز از نخست وزیران طرفدار انگلستان بود که در سال 1947 به نخست وزیری رسید. انگلستان و ایالات متحده برای ایجاد یک سد دفاعی در مقابل شوروی در خاورمیانه به فکر ایجاد پیمانی تدافعی بین پاکستان، عراق، ایران، ترکیه، انگلستان و امریکا به نام پیمان بغداد بودند. در 2 مه 1953 که فیصل دوم به 18سالگی رسید رسماً پادشاه عراق شد و تاجگذاری کرد و امیر عبدالاله ولیعهد شد. در آن موقع نوری سعید نخست وزیر بود. در اکتبر 1955 پیمان بغداد ایجاد شد و عراق رسماً به اردوگاه غرب پیوست. پایگاه های انگلستان در عراق فعال تر شدند.

شنبه 4/6/1391 - 0:18 - 0 تشکر 527614

انقلاب 14 ژوئیه 1958
در بامداد 14 ژوئیه 1958 کودتایی به رهبری ژنرال عبدالکریم قاسم فرمانده تیپ 19 مستقر در خانقین به وقوع پیوست که در آن سرهنگ عبدالسلام محمد عارف فرمانده تیپ بیستم زرهی مقیم در پادگان الرشید بغداد که در ضمن معاونت ضداطلاعات ارتش عراق را برعهده داشت، توانستند حکومت را ساقط کنند. در این کودتا پادشاه (فیصل دوم)، عبدالاله (ولیعهد) و نوری سعید نخست وزیر به قتل رسیدند. کودتاچیان قبلاً با عناصر بعثی مانند فواد الرکابی و عناصر ملی مانند دکتر ابراهیم کبه تماس حاصل کردند و در کابینه یی که اسامی اعضای آن را شورای انقلاب عراق در چند روز بعد اعلام کرد، نشان می داد اعضای تشکیل دهنده کابینه از تمام احزاب سیاسی هستند. عراق به رهبری ژنرال قاسم از پیمان بغداد خارج شد و این پیمان با نام جدید سنتو که مرکز آن به آنکارا منتقل شد، تغییر سازمان داد ولی سه حادثه سرنوشت ساز وضع حکومت ژنرال قاسم را برهم ریخت. اول؛ چند ماه از انقلاب 14 ژوئیه نگذشته بود که سرهنگ عبدالسلام محمد عارف، در مقر حکومت ژنرال قاسم در حالی که معاونت او را بر عهده داشت، قصد ترور قاسم را داشت که فوراً دستگیر و زندانی شد و به این ترتیب شکاف عمیقی در بین طرفداران ژنرال قاسم پدید آمد. دوم؛ در 7 مارس 1959/ 16 اسفند 1337، سرهنگ عبدالوهاب شواف از افسران پادگان موصل کنترل منطقه را به دست گرفت و اعلام کرد حکومت ژنرال قاسم را به رسمیت نمی شناسد. ژنرال قاسم با فرستادن هواپیماهای بمب افکن به موصل این کودتا را در هم شکست و شواف کشته شد. از جانب دیگر اکراد ناراضی هم آماده قیام بودند.
سوم؛ در بامداد 7 اکتبر 1959 (9 مهر 1338) اتومبیل ژنرال قاسم مورد هجوم مسلحانه چندین تروریست که معروف ترین آنها صدام حسین و عبدالکریم شیخلی بودند، قرار گرفت و ژنرال قاسم از ناحیه کتف مجروح شد و چون بعثی ها در آن ترور دست داشتند، عناصر بعثی از کابینه و همه ادارات دولتی تصفیه شدند و فعالیت زیرزمینی خود را آغاز کردند. از جانب دیگر ژنرال قاسم با ناصر رئیس جمهور متحد عربی (اتحاد مصر و سوریه) اختلاف شدید داشت و هر دو رهبر عربی یعنی قاسم و ناصر بر سر رهبری جهان عرب با یکدیگر رقابت داشتند به طوری که جنگ تبلیغاتی بین رادیو بغداد از یک طرف و رادیو قاهره از طرف دیگر از سال 1959 به بعد برقرار بود.


ژنرال قاسم در حالی که مخالفان خود را تحویل دادگاه نظامی که ریاست آن با پسرخاله اش یعنی سرهنگ فاضل عباس مهداوی بود، می داد و او برای همه تقاضای اعدام می کرد، باعث نارضایتی افسران ارتش شد. از میان کسانی که محکوم به مرگ شد، همرزم او یعنی سرهنگ عبدالسلام محمد عارف بود که ژنرال قاسم به او یک درجه تخفیف داد و سپس او را بخشید. او بود که عاقبت با بعثی ها تبانی کرد و در 8 فوریه 1963 ترتیب کودتای خونین بر ضد ژنرال قاسم را داد و عاقبت منجر به اعدام قاسم در 9 فوریه و نشان دادن جسد او از طریق تلویزیون به مردم شد. حوادث بعد از این را طی مقاله کودتا علیه کودتا در یکشنبه 4 اسفند 1387 از نظر خوانندگان گذرانده ایم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.