تمام کارها و فعالیت های مان توسط بازار به ما دیکته می شود .
v به کیفیت ، طرح ها و استراتژی های رقابتی مستحکم ، کار گروهی ، دستیابی به کارایی بالا و مسئولیت پذیری اخلاقی ، اعتقاد خاصی دارم.
v به دنبال افرادی می گردم که به دنبال حل مشکلات وکمک به همکارانشان باشند واز سیاست مداران بیزارم .
v خودم را به طور کامل درگیر استراتژی ها خواهم نمود و به کارگیری و اجرای آنها بر عهده شماست . فقط مرا از طریق استفاده از روال های غیر رسمی ، از روال کارها آگاه نمایید . هرگز اطلاعات بد و ناگوار را مخفی نکنید . من از تعجب کردن و هیجان زده شدن متنفرم . کارهای مختلف را از طریق من حل وفصل نکنید . کارهای تان را به سمت بالا نرانید تا توسط افراد رده های بالاتر حل وفصل شوند بلکه سعی خودتان آنها را به طور ضمنی به انجام برسانید.
v سریع عمل نمایید . اگر قرار است اشتباهاتی مرتکب شویم ، بگذارید این اشتباهات به دلیل این باشد که عجله کرده ایم نه اینکه دیر اقدام کرده ایم .
v سلسله مراتب برایم تقریبا بی معنی است . اجازه بدهید در جلسات مان از افرادی که می توانند در حل مشکلات به ما کمک نمایند ، بدون توجه به موقعیت سازمانی شان ، استفاده نماییم . کمیته ها و جلسلت را تا حد امکان کاهش دهید . نباید هیچ گونه کمیته وکمیسیونی برای تصمیم گیری تشکیل شود . اجازه بدهید ارتباطاتی مستقیم و بی پرده داشته باشیم.
v من به طور کامل از فناوری سر در نمی آورم و احتیاج به یاد گیری دارم ولی انتظار نداشته باشید که در لین کار مهارت کامل به دست آورده و خبره شوم . رهبران هر بخش باید واژه های فنی را برایم به وازه های کسب وکاری ترجمه کنند . سپس اظهار نمودم که بر اساس مطالعاتم ، ما پنج اولویت نود روزه داریم :
v از هدر رفتن پول جلوگیری کنید . باید به بی ثباتی خاتمه دهیم و از تلف شدن پول هایمان جلوگیری کنیم .
v اطمینان حاصل کنید که تا سال 1994 به قدری سود آور خواهیم بود که خواهیم توانست به جهانیان – و به نیروهای درون IBM – اعلام کنیم که کمپانی را تثبیت کرده ایم .
v یک استرتژی برای جلب مشتری در سال های 1993 و 1994 ارائه کرده و به اجرا در آورید – استراتژی ای که به مشتریان اطمینان دهد که دوباره برگشته ایم تا منافع آنها راتضمین نماییم .
v تا هنگام شروع سه چهارم سوم سال ، تعدیل نیروها را به انجام برسانید.
v یک استراتژی کسب وکاری میان مدت تهیه کنید