• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 352)
جمعه 3/6/1391 - 1:28 -0 تشکر 525212
زندانی ناپیدا


آیا تا به حال اتفاق افتاده كه برای گرفتن تصمیمات كوچك و بزرگ در زندگی تان دچار تردید و دودلی شوید؟ آیا در وضعیتی قرار گرفته اید كه از آن ناراضی باشید، اما نتوانید هیچ كاری برای بهبود آن انجام دهید؟ بد نیست بدانید نام این ریسمان محكم كه این چنین ما را در بند كشیده و قاطعیت را از ما گرفته و اجازه نمی دهد رو به جلو حركت كنیم


چیست؟

جمعه 3/6/1391 - 23:11 - 0 تشکر 527459

نام این ریسمان محكم كه این چنین ما را در بند كشیده و قاطعیت را از ما گرفته و اجازه نمی دهد رو به جلو حركت كنیم، تضاد است. مشكلی كه بسیاری از ما در آن گرفتاریم، ولی این مشكل طوری در اعماق وجودمان پنهان شده كه به سختی می توانیم از وجود آن آگاه شویم.

جمعه 3/6/1391 - 23:19 - 0 تشکر 527481

 مشكلی كه بسیاری از ما در آن گرفتاریم، ولی این مشكل طوری در اعماق وجودمان پنهان شده كه به سختی می توانیم از وجود آن آگاه شویم.
تضاد یك نوع دوگانگی است. دوگانگی ای كه از شما اجازه شناخت آنچه كه واقعاً نمی خواهید و آنچه كه واقعاً می خواهید را گرفته است و هنگامی كه شما در زندگی دنبال هدف خاصی حركت می كنید توفان درونی تضادهایتان شما را مانند برگی در باد این سو و آن سو می برد. مثلاً در رشته ای تحصیل می كنید و به همه می گویید كه به آن علاقه مندید اما درونتان پر از تردید است. البته خود شما خیلی خوب این موضوع را می دانید اما به دلیل ترس از این كه مطمئن نیستید، دست به خودفریبی می زنید اما این تردید سركوب شده همیشه در درونتان باقی خواهد ماند.

جمعه 3/6/1391 - 23:20 - 0 تشکر 527484

ما حتی گاه در دعا كردن هایمان دچار تناقض می شویم؛ لحظه ای دعا می كنیم و لحظه ای بعد وجود ما سرشار از اضطراب و تردید و شك می شود و بعد حتی ایمان نداریم كه دعایمان مستجاب می شود؛ یا گاهی موقعیت شغلی خود را در كاری دیگر می بینیم اما توان حركت نداریم. از آنجایی كه احساس درونی شما نسبت به شغل یا رشته تحصیلی و در كل به زندگی متناقض و مبهم است و ضمیر باطن هم وظیفه اش جذب اندیشه های شما چه خوب و چه بد است، دچار سردرگمی می شود و وقایع و اتفاقاتی مبهم و پیچیده را به سمت زندگی شما جذب می كند كه حاصل آن یأس و ناامیدی، فقدان اعتماد به نفس و دلزدگی است.
علت تمام این آشفتگی ها كه بر زندگی ما جاری است تنها به نوع خواستن و تصمیم های ما بر می گردد، چرا كه اغلب خواستن های ما به جای این كه شفاف باشد، غبارآلود و مبهم ، سطحی و زودگذر است. تنها زمانی خواستن ما خواستن می شود كه به تمامی تناقضات خود پایان دهیم، لحظه ای كه به راستی آنچه را كه نمی خواهید می فهمید و مقتدرانه به سمت خواسته خود حركت می كنید. آنگاه برمی خیزید و نگاه می كنید و قاطعانه تصمیم می گیرید و اقدام می كنید. ریسمان های دست و پاگیر تناقض، شما را رها می كند، زیرا هیچ ریسمانی نمی تواند انسانی را كه به وضوح می داند چه كار می كند و به كجا می رود، مهار كند.
اكنون كمی تأمل كنید و در آرامش بنگرید كه به راستی چه چیزهایی را نمی خواهید. ابتدا بكوشید نكات و اعمالی را كه از آنها بیزارید اما كم و بیش در زندگی تان وجود دارد مشخص كنید تا هم تكلیف شما و خواسته هایتان مشخص شود و هم از شر فكرها و توهماتی كه بر سردرگمی شما در امر تصمیم گیری دامن می زند خلاص شوید. البته نمی گوییم كه از فردا شغل، زندگی و تحصیل را رها كنید و تصمیم بگیرید یك روزه به همه دوگانگی هایتان پایان دهید. صحبت بر سر این است كه از كشمكش های درونی تان آگاه باشید و هوشیارانه تضادهای پنهان درونتان را شناسایی كنید.

جمعه 3/6/1391 - 23:21 - 0 تشکر 527486

باید آرام آرام در این مسیر قرار بگیرید، این روند تدریجی است نه اتفاقی كه یك شبه روی دهد. هرگاه هم یك شبه اتفاق بیفتد پایدار نیست و در مدت كوتاهی از بین خواهد رفت. از امروز و فردا كردن بپرهیزید و بیش از این در تناقضات خود دست و پا نزنید و از این پس، محكم و قاطع قدم بردارید.
زندگی نه در خاطرات وهم آلود و تلخ گذشته است و نه در تصویر غبارآلود و تیره ای كه شما از آینده در ذهن می پرورانید و با آن زندگی می كنید. زندگی فقط در لحظه اكنون جاری است، لحظه ای كه فقط خداوند در آن حضور دارد و نه در گذشته و نه در آینده؛ و سرنوشت همان چیزی است كه شما در هر لحظه با هر تصمیم و هر فكر مشغول ساختن آن هستید، پس آن را زیبا بسازید.
فكرتان را تغییر دهید و مثبت بیندیشید. نگذارید فكرها و اندیشه های منفی آینده شما را خراب سازد. یادتان باشد این افكار شماست كه آینده تان را می سازد. پس در افكارتان ثابت قدم باشید و به خدا امیدوار، تا به تمامی آرزوهایتان برسید.

جمعه 3/6/1391 - 23:28 - 0 تشکر 527507

انسان جمع اضداد است. انسان تنها حیوان و تنها موجودی است که جمع اضدادی است و این نشانه بی همتایی اوست. وجود خاص انسان از نظر معنوی نیز جمع اضداد است٬ حیوانات جمع اضدادی نیستند.


درخت درخت است٬ سگ سگ است٬ اما انسان هرگز در یک حالت نیست. او همیشه در حال شدن و رشد کردن است. انسان همیشه در حال تعالی بخشیدن به خود است٬ و این حالت٬ حالتی جمع اضدادیست که در هسته های وجودی او قرار دارد و این نه یک حادثه که امری بسیار ریشه دار است. زمانی شما این جمع اضداد را درمیابید که اول از خودتان  به عنوان انسان تصور درستی داشته باشید.


انسان همواره یک طرح و یک شدن است. بودنش دربردارنده شدن اوست و این جمع اضداد است . او همیشه بین آن چیزی که بوده و آنچه که میخواهد بشود قرار دارد. او همیشه بین گذشته و آینده اش قرار دارد. او پلی معلق میان دو بینهایت٬ یعنی گذشته و آینده است. او در حال رسیدن به تعالی است.


در چشمان یک گاو نگاه کنید. می بینید چقدر آرام٬ساده و بی دغدغه است؟


هیچ اضطراب٬ دلهره و غمی در آنها نیست اما در چشمهای یک انسان نگاه کنید. همیشه غمگین است٬ همیشه دلهره در آن موج میزند. همیشه نگرانی ای در آن هست: نگرانی از اینکه آیا چیزی که میخواهم بشوم میشوم یا نه؟


حیوانات در آرامش اند٬ آسوده اند. آدمی در تنش است و این مایه افتخار اوست و هم اسباب رنج او .

جمعه 3/6/1391 - 23:30 - 0 تشکر 527513

زنی دینی را که در آن پرورش یافته بود وا نهاد. او این ملحدان را نیز

 ترک گفت  و به ایمانی دیگر پیوست. آن زن پس از چندی به ایمان دیگر گرایش یافت و باورهایش را تغییر داد.او تصور می کرد که باید هر چیزی را بیاموزد. پس هر زمان که به یک حوزه ی تازه ای وارد می شد پیروان آن دین به او خوش امد می گفتند و عضویت او را کاری پسندیده و نشانه ی عقل و روشن بینی تلقی می کردند .اما حالت معنوی او چیزی بیش از نوعی سرگردانی نبود . این زن پس از چندی وصف اموزگاری مشهور به نام امام جعفر صادق را شنید و به دیدارش شتافت. اموزگار جدید پس از اینکه به پرسش ها و اندیشه های زن گوش داد گفت :به خانه ات برگرد من نظرم را به صورت پیغامی برایت خواهم فرستاد. زن به زودی فرستاده امام را بر در خانه ی خود یافت. ان فرستاده بطری شیشه ای را که در دست داشت به زن داد. زن بطری را گشود و ان را تا نیمه پر از سه لایه ماسه ی سیاه - قرمز و  سفید یافت که بین شان یک تکه پارچه ی نخی قرار داده بودند. روی  آن بطری نوشته شده بود پارچه را بردار و بطری را تکان بده تا ببینی چه هستی.زن آن پارچه را برداشت و شن درون بطری را تکان داد.دانه های ماسه ی رنگی با هم  امیختند .حاصل کار یک توده ماسه ی خاکستری بود.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.